وبسایت فرهنگی مذهبی ابن تیهان

اللهم عجل لولیک الفرج والعافیةوالنصر:آمین

وبسایت فرهنگی مذهبی ابن تیهان

اللهم عجل لولیک الفرج والعافیةوالنصر:آمین

تعجیل امر فرج مولا امام عصر(عج) صلوات

طبقه بندی موضوعی
پیوندهای روزانه


بیست و ششم رجب سالروز وفات حضرت ابوطالب(س) پدر امیرالمؤمنین (ع)

 

🔰علامه امینی مدافع درجه یک امیرالمومنین علی ع و نویسنده کتاب گرانقدر الغدیر میگوید،
در روز عید غدیری عده ای این بحث را مطرح کردند: اهل سنت حدیثی دارند به اسم #ضَحْضاح‏ که ابن عباس با پیامبر ص در زمانیکه ابوطالب ع در آخرین لحظات عمرش بود به عیادت ابوطالب رفت .
پیامبر به ابوطالب فرمود: . شهادتین بگو و با ایمان از دنیا برو. . ولی او نگفت.
پیامبر هرچه اصرار کرد فایده ای نداشت و ابوطالب با حالت کفر از دنیا رفت.
پس از آن رسول خدا فرمود: . رأیتُ‏ أبا طالب‏ فی‏ ضَحْضاح‏ من النار. ابوطالب را در گودالی از آتش دیدم. .
🔹اهل سنت این حدیث را خیلی مطرح می­کنند.
و تا جایی که بین شیعه هم رواج یافته است. .
 
✅علامة امینی فرمود گفتم اگر این حدیث درست باشد، (( أَشْهَدُ أَنَّکَ کُنْتَ نُوراً فِی‏ الْأَصْلَابِ‏ الشَّامِخَةِ وَ الْأَرْحَامِ‏ الْمُطَهَّرَة......شهادت می دهم که شما نوری بودید در صلب های بلند و ارحام پاک که پلیدی های جاهلیت شما را آلوده نکرده است..... در #زیارت‌وارث اشتباه است.
و اگر این حدیث درست است پس حدیث ضحضاح غلط است.
 
برای همین به جان حدیث افتادم ولی چیزی دستگیرم نشد. چون سند صحیح بود. .
لذا به حرم مولا رفتم و گفتم: آقا صحبت از کفر پدر شماست نه پدر من.
دو ماه است که دارم کار میکنم ولی نفهمیدم.
💐سپس در حرم خوابم برد.
در خواب دیدم مولا حضرت امیرالمؤمنین متبسم آمدند و فرمودند: آقای شیخ عبدالحسین به تاریخ مراجعه کن.
 
بیدار شدم و به منزل رفتم و تاریخ را جمع کردم و تا نزدیک اذان صبح مشغول بودم.
ناگهان مثل ارشمیدس که از خزانه بیرون پرید و گفت یافتم، یافتم، از حجره بیرون پریدم و فریاد زدم یافتم. یافتم.
اهل بیتم فکر کردند من دیوانه شده ­ام
در حالی که جریان چنین بود: .وقتی به اشاره حضرت به تاریخ مراجعه کردم دیدم نام این ابن عباس که در حدیث آمده و با پیامبر به عیادت ابوطالب رفته قثم (یا قصم) است که یک‌سال بعد از فوت ابوطالب تازه متولد شده است.
پس چگونه می­تواند ناقل حدیث باشد. .
از این رو مطلب را نوشتم و پروراندم و منتشر کردم.
تا اینکه در بین اهل سنت این هجمه به حضرت ابوطالب خوابید.
بعد از آن ماجرا ابوطالب مکی کتابی در تمجید حضرت ابوطالب نوشت که سعودی‌ها می­خواستند او را بکشند ولی او فرار کرد
امام صادق ع در باره ایمان حضرت ابوطالب ع میفرماید
مَثَل ابوطالب ، مَثَل اصحاب کهف است که ایمان خود را مکتوم می‌داشتند،وخداوند برایشان دو برابر پاداش عطا فرمود امالی ص ۵۵۱ . 🌹
شادی روح مطهر مدافع درجه یک آستان مقدس علوی مرحوم علامه امینی صلواتی قرائت بفرمایید
 
#ابوطالب ع مؤمن آل قریش

 

 

 

 
 

یکى از شخصیتهاى نقش آفرین صدر اسلام، حضرت ابوطالب پدر حضرت على بن ابیطالب (ع) است.

نام ابوطالب، «عمران‏» است و بعضى او را «عبدمناف‏» نامیده ‏اند.

چون فرزند بزرگش «طالب‏» بود، او را ابوطالب خواندند.

وى 35 سال قبل از تولد پیامبر اسلام (ص) در مکه معظمه در خانواده ‏اى برجسته و خداشناس دیده به جهان گشود.

او با عبدالله پدر پیامبر (ص) برادر بود. پدرش «عبدالمطلب‏» جد پیامبر اسلام است که همه قبایل عرب وى را به عظمت و بزرگوارى مى ‏شناختند و از او به عنوان مردى با کفایت و مبلغ آیین توحید ابراهیم یاد مى‏ کردند.

عبدالمطلب، چنان مورد توجه دنیاى آن روز بود که او را با لقب «سید البطحاء» آقاى سرزمین مکه و حومه آن و «ساقى الحجیج‏» آب دهنده حاجیان خانه خدا و «ابوالساده‏» پدر بزرگواریها و «حافر الزمزم‏» ایجاد کننده چاه زمزم مى‏ خواندند.

عبدالمطلب در حفظ و حراست وجود مبارک حضرت محمد (ص) بسیار کوشا بود.

ابوطالب از چنین پدرى به دنیا آمد و در خانه چنین شخصیت ‏بزرگ و الهى پرورش یافت.

ابوطالب چهار پسر و دو دختر داشت.

پسران او ده سال با یکدیگر فاصله سنى داشتند.

طالب پسر بزرگ اوست که از او نسلى باقى نمانده است. دومین فرزند او عقیل و سومین آنها جعفر معروف به جعفر طیار و چهارمین و آخرین فرزند پسرى وى حضرت على (ع) است.

دو دخترش یکى فاخته نام داشت که او را «ام‏هانى‏» مى ‏خواندند و دختر دیگرش «ریطه‏» یا «اسماء» است.

فرزندان ابوطالب همه از فاطمه بنت اسداند.

ابوطالب در خانواده‏ اى خداپرست و موحد و در سایه پدرى همچون عبدالمطلب که از کمالات روحى و امتیازات معنوى برخوردار بود، پرورش یافت.

و همانند پدرش در مسیر آیین حنیف ابراهیمى قدم برمى‏ داشت و منصب سقایت و آبرسانى به زایران خانه خدا و پاسدارى از جان حضرت محمد (ص) را به نیکویى بر عهده گرفت.

وی نه تنها تحت تأثیر شرک و بت‏ پرستى مردم مکه قرار نگرفت، بلکه در مقابل شیوه‏ هاى جاهلیت ایستادگى کرد و خود را از هر گونه فساد و آلودگى، برحذر داشت.

او نخستین کسى است که «سوگند خوردن اولیاى مقتول براى اثبات قتل‏» را در امر قضا، سنت قرار داد و بعدها اسلام نیز آن رابا نام «قسامه‏» تثبیت کرد.

حضرت ابوطالب بن عبدالمطلب مانند بیشتر رؤسای قریش مردی تاجر بود و سرپرستی پیامبر اسلام (ص) را از هشت سالگی پس از درگذشت پدرش، عبدالمطلب، بر عهده گرفت.

در سفری که حضرت محمد (ص) را برای تجارت با خود به شام برده بود، بشارت پیامبری آن حضرت را از راهبی به نام بُحیرا شنید و در حراست از پیامبر تلاش بیشتری از خود نشان داد.

وى در هنگامى که پدر عالیقدر اسلام، حضرت محمد مصطفی (ص) از همه سو هدف تیرهاى زهرآگین مشرکان مکه بود، مردانه از آن حضرت حمایت کرد و بدین وسیله در گسترش اسلام و تقویت مسلمانان نقش مهمى ایفا نمود.

پس از بعثت نیز، ابوطالب، یاور و پشتیبان همیشگی پیامبر بود و در حمایت از ایشان دریغ نمی کرد.

در سال دهم بعثت، ابوطالب در حالی که با دیگر مسلمانان در شعب ابوطالب در محاصره ی مشرکان مکه بودند
در بیست و ششم رجب، درگذشت.

وی در حالى دنیا را وداع گفت که قلبش لبریز از ایمان به خدا و عشق به محمد (ص) بود. بدنش را در مکه معظمه در مقبره حجون معروف به «قبرستان ابوطالب‏» دفن کردند.

با مرگ او خیمه‏ اى از حزن و اندوه بر پیامبر اسلام و مسلمانان آن روز که کمتر از پنجاه نفر بودند، سایه افکند زیرا آنان بهترین حامى، مدافع و فداکار در راه اسلام را از دست دادند.

در همان سال حضرت خدیجه (س) همسر باوفای پیامبر نیز وفات کرد و رسول خدا (ص) بر اثر شدت غم و اندوه، آن سال را «عام الحزن» یعنی سال حزن و اندوه نامیدند.

 

حضرت ابوطالب در راه حفظ پیامبر چه کرد؟

 با نزدیک شدن به بیست و شش رجب سال روز وفات حضرت ابوطالب (علیه‌السلام) که در ۳ سال پیش از هجرت به وقوع پیوست جا دارد؛ در پاسخ به شبهات واهی که ایمان حضرت ابوطالب را هدف گرفته‌اند استناد محکم اسلام آوردن و ایمان حضرت ابوطالب را مورد برسی قرار دهیم با نگاهی عمیق، به زندگی حضرت ابوطالب این بحث مطرح می‌شود که چه عاملی ایشان را وادار کرد تا در راه اسلام از جان و مال بگذرد و از مقام و قبیله خود، مایه بگذارد و همه این‌ها را فدای برادرزاده‌اش نبی گرامی اسلام بکند. قدر مسلم علّت این همه فداکاری‌های ابوطالب، تنها رشته خویشاوندی نبود -چه اینکه دیگر عموهای بی‌ایمان نبی راه دشمنی با اسلام و پیامبرش را پیمودند- بلکه ایمان و اعتقاد راسخ او نسبت به نبوّت محمد (صلّی‌الله‌علیه‌وآله) است. چنانکه ابن ابی الحدید دراین‌باره تأکید دارد: «اگر ابوطالب و فرزند او نبود، هرگز دین، قد راست نمی‌کرد.

به گزارش شفقنا به نقل از رهروان ولایت [۱] چنانکه در تواریخ نیز تأکید شده: «ابوطالب درراه حفظ پیامبر (صلّی‌الله‌علیه‌وآله) از پا ننشست و سه سال رنج و سختی زندگی در کوه‌ها و دره‌ها را بر ریاست و سیادت مکّه ترجیح داد. او راضی بود تمام فرزندانش کشته شوند ولی پیامبر زنده بماند. و در هنگام مرگ به فرزندان خود گفت: من (محمد) را به شما توصیه می‌کنم، زیرا او امین قریش و راستگوی عرب، و حائز تمام کمالات است، آئینی آورد که دل‌ها بدان ایمان آورند…». [۲]
اشعار و سروده‌های حضرت ابوطالب، کاملاً گواهی بر ایمان و اخلاص اوست که به ترجمه قسمتی از آن‌ها ازاین‌قرار است: «اشخاص شریف و فهمیده بدانند که، محمد بسان موسی و عیسی پیامبر است. همان نور آسمانی را که آن دو نفر داشتند او نیز دارد. او پیامبر است، وحی از ناحیه خدا بر او نازل می‌گردد و کسی که این را انکار کند انگشت پشیمانی به دندان خواهد گرفت. برادرزاده! هرگز قریش به تو دست نخواهد یافت و من دست از یاری تو بر نخواهم داشت، به آنچه مأموری آشکار کن، از هیچ چیزی مترس… مرا به آئین خود دعوت کردی و در این دعوت خود امین و درست‌کاری، حقا که کیش (محمد) از بهترین آئین‌هاست…»[۳] هریک از این اشعار در اثبات ایمان و اخلاص گوینده آن‌ها کافیست ولی ازآنجا که دستگاه تبلیغاتی سازمان‌های اموی و عباسی پیوسته بر ضد آل ابوطالب کار می‌کرد، از این نظر گروهی نخواسته‌اند یک چنین فضیلت و مزیتی را برای او ثابت کنند.
علاوه بر این اعتراف نزدیکان بی غرض حضرت ابوطالب بر ایمان وی نیز سند محکمی است که در رأس این افراد اهل‌بیت (علیهم‌السلام) هستند که پیامبر (صلّی‌الله‌علیه‌وآله) و امام علی (علیه‌السلام) و دیگر ائمه (علیهم‌السلام) بر ایمان او تأکید کردند. امام باقر (علیه‌السلام) می‌فرمایند «ایمان ابوطالب، بر ایمان بسیاری از مردم ترجیح دارد و امام علی (علیه‌السلام) دستور می‌داد از طرف وی حج به جای آورند». [۴]
درنتیجه همه علمای شیعه و برخی از سلف اهل سنت، با پیروی از اهل بیت (علیهم‌السلام) همگی اتّفاق دارند که ابوطالب یکی از افراد با ایمان و برجسته اسلام بوده است و هم‌چنین عدّه‌ای از دانشمندان جدید اهل سنّت چون «زینی رحلان» مفتی مکّه، معتقد به اسلام و ایمان ابوطالب هستند.
ناگفته نماند در شهر مکه قبل از ظهور اسلام دین حنیف و دین ابراهیمی رواج داشت و اجداد پیامبر هرگز مشرک نبوده‌اند. چنان‌که به شهادت تمام منابع تاریخی وقتی ابرهه می‌خواست خانه کعبه را خراب کند، سپاه او متعرض شتران عبدالمطلب شدند و او برای پس گرفتن شتران آمد. ابرهه پادشاه حبشه گفت من خیال کردم تو برای درخواست امر بزرگی آمده‌ای که از من بخواهی خانه را خراب نکنم با دیدن تو هیبتی از تو در دلم افتاد که اگر درخواست کنی آن را قبول نمایم، ولی تو از من چیزی کوچک‌تر خواستی، عبدالمطلب در جواب او گفت: من صاحب شتران هستم نه خانه کعبه، خانه صاحبی دارد که حافظ و نگهبان اوست. [۵] این ایمانی که عبدالمطلب به خداوند داشت در هیچ قلبی در آن عصر جاهلی وجود نداشت، لذا می‌بینیم که خاندان نبوت، خداپرست و موحد بودند نه مشرک. در هیچ جا گزارشی دیده نشده است که عبدالمطلب و سایر اجداد رسول‌الله بت پرستی کنند، علاوه بر این که ابوطالب نقش مهمی در حمایت از پیامبر داشت. هم چنان‌که خدیجه با مال و ثروت خود از پیامبر و دین خدا حمایت کرد.
قریش هرقدر ابوطالب را تحت‌فشار گذاشتند تا از حمایت خود از پیامبردست بردارد، راضی نشد [۶] حتی لحظه‌ای او را تنها بگذارد و هیچ وقت تا آخرین لحظات عمرش دست از او برنداشت. تا لحظات آخر عمرش در شعب ابوطالب همواره از پیامبر حمایت نمود و پیامبر اکرم از او بسیار خشنود بود. زیرا که سخت از پیامبر حمایت نموده بود. [۷] پیامبر اکرم، «فلما خرجوا من الشعب حضَر اباطالب الوفاه فدَخلَ الله رسول الله و هو یجوُد بنفسه فقال (لابی طالب) یا عمّ ربیت صغیراً و کفَّلتَ یتیماً فجزاک الله عنی خیراً…»[۸] اگر ابیطالب ایمان نیاورده بود آیا اجازه می‌داد فرزندانش از پیامبر حمایت کنند؟ و آیا خودش را تا این اندازه به‌زحمت می‌انداخت و به خاطر حمایت از او سرزنش قریش را به جان خود می‌خرید؟ چنان‌که او روزی وارد شد به حضور پیامبر، در حالی که نماز می‌خواند و علی (علیه السّلام) هم به او اقتدا کرده بود، جعفر فرزند ابی طالب نیز در کنار ابی طالب وارد خانه رسول خدا شد. ابوطالب به جعفر گفت: «صلّ جناحَ ابن عمک…»[۹] در طرف دیگر پسرعمویت نماز بخوان. اگر ابیطالب به رسول خدا ایمان نیاورده بود آیا دستور می‌داد که فرزندانش همراه او باشند؟
آیا کسی که به چیزی ایمان نداشته باشد می‌تواند از او حمایت جانانه و سرسخت بنماید؟ و فرزندان خودش را به حمایت از کسی که قبولش نداشته باشد دستور بدهد؟ پیامبر عموهای زیادی داشت ازجمله آنها ابولهب بود! پس اگر حمایت از پیامبر از روی تعصب فامیلی باشد، چرا این عمویش از او حمایت نکرد؟ و همیشه او را به سخره و استیضاح می‌گرفت؟
نتیجه: در ایمان ابیطالب هیچ شکی نیست، زیرا او از روی ایمان به خدا تا آخرین لحظه‌های عمرش از پیامبر حمایت کرد و تمام فرزندانش را به حمایت از او فراخواند. اگر داستان ولادت علی (علیه السّلام) را در کعبه که چندین سال قبل از اسلام واقع‌شده که مادرش چگونه به پرده کعبه آویزان شد و از خداوند درخواست کرد که در ولادت فرزندش یاریش دهد، آنگاه دیوار کعبه شکافته شد که هنوز نیز جای آن شکاف در کعبه معلوم است و تمام علمای اسلام به‌اتفاق این قول را نقل کرده‌اند، از اینرو هیچ تردیدی در ایمان ابی طالب و خانواده او نیست «وقتی فاطمه بنت اسد حامله بود و ماه نهم حاملگی او بود، ما با جمعی ازجمله عباس بن عبدالمطلب شاهد این منظره بودیم که فاطمه آمد کنار خانه خدا و چنین گفت ای خدا من به تو ایمان دارم و به آنچه را که به پیامبرانت از کتاب فرستادی ایمان دارم و به کلام جدم ابراهیم ایمان دارم که خانه تو را بنا نهاد. خدایا قسمت می‌دهم به خانه‌ات و به فرزندی که در شکم من است این ولادت را بر من آسان کن در این زمان دیوار باز شد و فاطمه داخل بیت شد و دیوار مثل اول بسته شد…». [۱۰]
زن ابوطالب که چنان ایمان راسخی داشته است آیا ممکن است ابی طالب تنها حامی رسول خدا ایمان به خداوند و پیامبر نداشته باشد!! این مسئله از مباحث جنجالی بین علمای شیعه و برخی از فرقه های اهل سنت همچون فرقه وهابیت است. درحالی‌که بزرگانی از اهل سنت درگذشته به آن اعتراف کرده‌اند.
وهابی‌ها از سر عناد و دشمنی که با اهلبیت پیامبر دارند چنان‌که دیگران را بر اهل‌بیت ترجیح می‌دهند، سخت مخالف اسلام ابی طالب هستند ولی روایات معتبر شیعه و برخی از اهل سنت بدون تعصب، ایمان و اسلام او را تأیید کرده و معتقدند که نه تنها ابیطالب مسلمان بود بلکه قبل از اسلام نیز موحد بوده است. چنان‌که جدش عبدالمطلب و همسرش فاطمه مسلمان و موحد بودند.
و مرحوم علامه طباطبایی در المیزان مکرراً از این بحث سخن گفته و به ایمان و اسلام ابیطالب تأکید نموده است. [۱۱]
علامه می‌فرماید: ایمان ابیطالب به اجماع ائمه رسیده است و اجماع آنها چون یکی از دو ثقل هستند، بر ما حجت است و همچنین روایتی که عبدالله بن عمر نقل کرده درباره اسلام پدر ابوبکر که ابوبکر به پیامبر (صلّی الله علیه و آله) گفت: به خدا من آن روزی که ابوطالب اسلام آورد بیشتر خوشحال بودم تا امروز که پدرم اسلام آورد. [۱۲]
درنتیجه با توجه به آثار مراجعه شده تاریخی و تفسیری می‌توان به‌طور قاطع گفت که در ایمان ابیطالب هیچ شکی نیست، زیرا او از روی ایمان به خدا تا آخرین لحظه‌های عمرش از پیامبر حمایت کرد و تمام فرزندانش را به حمایت از او فراخواند.
——————————————–
پی نوشت:
[۱]. ابن ابی الحدید، شرح نهج البلاغه، ج ۱۴، ص ۸۴.
[۲]. سیره حلبی، حلبی ج ۱، ص ۳۹۰. تاریخ الخمیس، تمیمی آمدی، ج ۱، ص ۳۳۹
[۳]. سیره ابن هشام، ج ۱، ص ۳۷۳. تاریخ ابن کثیر، ج ۲، ص ۴۲. دیوان ابوطالب، ص ۳۲.
[۴]. ابن ابی الحدید، شرح نهج البلاغه، ج ۱۴، ص ۶۸.
[۵]. سیره، ابن هشام، ج ۱، ص ۳۷ ـ ۳۸. بحار، ج ۱۵، ص ۱۴۶، ۱۵۵. الکامل ابن اثیر، ج ۱، ص ۲۶ ـ ۲۶۳، و تفسیر سوره فیل، علامه طباطبایی، المیزان، ج ۲۰، ص ۸۳۴.
[۶]. دخیل، علی محمد، خدیجه، ترجمه حریرچی، فیروز، تهران، امیرکبیر، چاپ پنجم، ۱۳۷۳ش، ص ۱۸.
[۷]. مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار، تهران، دارالکتب، ج ۱۸، ص۱۸۰ ـ ۱۸۱.
[۸]. همان، ص۱۸۱.
[۹]. همان، ص۱۸۰.
[۱۰]. علامه حلی، کشف الحق، قم، انتشارات مجمع احیاء الثقافه الاسلامیه، چاپ اول، ۱۴۱۳ق، ص ۳۲.
[۱۱]. طباطبایی، سید محمد حسین، المیزان، تهران، امیرکبیر، چاپ چهارم، ۱۳۷۰ش، ج ۱۶، ص ۸۴.
[۱۲]. همان، ج ۷، ص ۸۸ الی ۹۳.

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۶/۰۲/۰۴
محسن حسینی

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
تجدید کد امنیتی