در
روایت های شیعه و سنّی، مدّت زمان های متفاوتی برای حکومت عدل مهدوی ذکر
شده که کمترین آنها هفت سال و بیشترین آنها ۳۰۹ سال (به مقدار توقّف اصحاب
کهف در غار) است....
مصحف حضرت فاطمه(ع)
ابتدا خود کلمه «مصحف»و معنای دقیق آن را برّرسی می نماییم.
در
زبان عربی به چیزی که درآن می نویسند «صحیفه»و
مهرداد اوستا در جوانی عاشق دختری شده و قرار ازدواج میگذارند.
دختر جوان به دلیل رفتوآمدهایی که به دربار شاه داشته، پس از مدتی مورد توجه شاه قرار گرفته و شاه به او پیشنهاد ازدواج میدهد.
پادشاهی
بود که فقط یک چشم و یک پا داشت. پادشاه به تمام نقاشان قلمرو خود دستور
داد تا یک پرتره زیبا از او نقاشی کنند. اما هیچکدام نتوانستند؛ آنان چگونه
میتوانستند با وجود نقص در یک چشم و یک پای پادشاه، نقاشی زیبایی از او
بکشند؟
سرانجام یکی از نقاشان گفت که میتواند این کار را انجام دهد و
یک تصویر کلاسیک از پادشاه نقاشی کرد. نقاشی او فوقالعاده بود و همه را
غافلگیر کرد. او شاه را در حالتی نقاشی کرد که یک شکار را مورد هدف قرار
داده بود؛ نشانهگیری با یک چشم بسته و یک پای خم شده.
چرا ما نتوانیم از دیگران چنین تصاویری نقاشی کنیم؛ پنهان کردن نقاط ضعف و برجسته ساختن نقاط قوت آنان.
در آیهی 5 از سورهی مائده ابتدا میفرماید «أُحِلَّ لَکُمُ الطَّیِّبات»،
یعنی آن چه پاک، طاهر، نیکو و مفید است را بر شما حلال نمودم. سپس به برخی
از نیازهای ضروری مانند «خوردن» اشاره نموده و پس از بیان
جانا چه اندیشیده ای کاندر فراق روی او
دلخوش به این دنیاشدی ای بی خبر ازکوی او
زان سو ازو مهرو وفا زین سو زتو جور وجفا
تاکی ز تو تقصیر و کم تاکی خطا روی خظا
خواهی هدایت گرشوی برراه پاک مصطفی
یاری طلب از مهدی اش آن زاده شیرخدا
بیدارشو ازخواب خوش گامی بنه در راه یار
تا دستگیر تو شود آن نازنین روزگار
اندرفراق او بنال از هجر او بی تاب شو
تا قلب مهدی را بدست آری به او مشتاق شو
فریاد کن ازهجر او بی تاب شو از دوری اش
با ناله و سوز و تعب تا رحم آری در دلش
مهدی به ما چشم انتظار آن شاه بی یار و سوار
برخیز و گو تو یاعلی تا سر نهی در پای یار
مهدی عزیز فاطمه عالم زهجرش در بلا
آن منجی و آن منتقم بر کشتگان کربلا
مهدی غمین ومضطرست او نور چشم حیدرست
چون تو خوشی درهجر او؟او زاده ی پیغمبرست
ازبی خیالی های ما، زندان غیبت جای او
ای وای برما شیعیان از درد و از غمهای او
بیدار گردیم شیعیان مشتاق گردیم برظهور
عالم گلستان میشود با لطف آن دریای نور
فریاد هل من ناصرش آید بگوش ای عاشقان
لبیک گوییم و رویم اندر سپاهش بی امان
با ندبه وعهد وفرج از روی اخلاص و صفا
هر روز تعجیل فرج را ما بخواهیم از خدا
تاغیبتش زایل شود لطف خدا کامل شود
از یمن مهدی حسین عالم گلستانی شود
الهم عجل لولیک الفرج والعافیة والنصر.آمین
شعر:محسن حسینی