وبسایت فرهنگی مذهبی ابن تیهان

اللهم عجل لولیک الفرج والعافیةوالنصر:آمین

وبسایت فرهنگی مذهبی ابن تیهان

اللهم عجل لولیک الفرج والعافیةوالنصر:آمین

تعجیل امر فرج مولا امام عصر(عج) صلوات

طبقه بندی موضوعی
پیوندهای روزانه

روز عرفه از ایام باشکوه و عظیم است. روزی است که در‌های آسمان را برای پذیرش تضرع‌های عاشقانه‌ بندگان ذات اقدس اله می‌گشایند و باز هم آن فاعل بالعشق خواهان بازگشت اشرف مخلوقاتش به بارگاه امن‌اش است . آری باز هم فرصت برای بازگشت انسان به اصل و جایگاه اعلی اولیه‌اش را فراهم می‌کنند، چقدر بزرگوارند و بزرگوارانه رفتار می‌کنند. چقدر ظلم کردیم! چقدر نادیده گرفتیم آن همه رحمت را! ولی باز هم می‌خوانندمان، دعوتمان می‌کنند و می‌خواهند همچو شب قدر به ارزش و منزلت خود نائل شویم. آری روز عرفه، روزی است که حق تعالی بندگان خویش را به عبادت و اطاعت خود دعوت کرده و از آن سوی سفره جود خود را برای آنها گسترانیده است.

شیطان را در این روز در غل و زنجیر می‌کشد و باز هم زمینه پیروزی انسان را بر نفس فراهم می‌کند. امام صادق (ع) فرموده‌اند: اگر شخص گناه‌کاری نتواند در شب‌های قدر خود از قدر و منزلت خود به نحو احسنت استفاده کند و بهره گیرد، می‌تواند در این روز از امتیازات برخورداری از رحمت الهی برخوردار شود.1

وجه تسمیه روز عرفه:

1. آورده‌اند که: زمانی‌که جبرییل مناسک حج ابراهیمی را به ابراهیم خلیل‌الله می‌آموخت، چون به عرفه رسید به او گفت: (عرفت) و او پاسخ بلی را داد - لذا به این نام خوانده شد.

2.  همچنین آورده‌اند که: مردم از این جایگاه به گناه خود اعتراف می‌کنند و بعضی آن را از جهت تحمل و صبر و رنجی می‌دانند که برای رسیدن به آن باید متحمل شوند، چرا که یکی از معانی «عرف» صبر و شکیبایی است.2

3.  همچنین در روایتی آمده که آدم و حوا پس از هبوط از بهشت و آمدن به کره خاکی در این سرزمین یکدیگر را یافتند و به همین دلیل عرفات و این روز عرفه نام گرفته است.3

پیشینه‌ وقوف در عرفات:

عرفات جمع عرفه به معنای شناخت است و از آنجا که آن‌جا وادی شناخت و معرفت خدا و نفس و خود است، عرفات نام گرفته.

الف) حضرت آدم و عرفات:

«فتلقی آدم من و به کلمات فتاب علیه انه هو التواب الرحیم»

-  آدم از پروردگارش کلماتی دریافت داشت و با آن به سوی خدا بازگشت و خدا توبه‌ او را پذیرفت؛ چرا که او توبه پذیر است. طبق روایت اما صادق (ع)، آدم پس از خروج از جوار خدا و فرود به دنیا چهل روز هر بامداد بر فراز کوه صفا با چشم گریان در حال سجود بود، جبرییل برآدم فرود آمد پرسید: چرا گریه می‌کنی؟ گفت: چرا گریه نکنم در حالی که خداوند مرا از جوار و بارگاهش بیرون راند و در دنیا فرود آورد.

جبرییل گفت: ای آدم، به درگاه خدا توبه کن و به سوی او بازگرد آدم گفت چگونه توبه کنم؟ جبرییل او را در روز 8 ذی‌حجه به منی برد، آدم شب را در آنجا ماند و صبح با جبرییل به عرفات رفت. پس از نماز عصر آدم را به وقوف در عرفات واداشت و کلماتی را که از پروردگار دریافت کرده بود به وی تعلیم داد. بگو ای آدم:

سبحانک اللهم و بحمدک لااله‌الاانت عملت سوء و ظلمت نفسی و اعترفت بذنوبی اغفرلی انک انت الغغور الرحیم.

آدم تا هنگام غروب آفتاب همچنان دستش به آسمان بلند بود و با تضرع اشک می‌ریخت، وقتی که آفتاب غروب کرد، همراه جبرییل روانه مشعر شد و شب در آنجا وقوف کرد و صبح‌گاهان با کلماتی به دعا پرداخت و به درگاه خدا توبه کرد و خدا توبه او را پذیرفت چرا که او توبه‌پذیر است.

همین مطلب را شیخ صدوق در کتاب «امالی» در روایتی از امام حسن (ع) نقل می‌کند که آن حضرت فرموده است: شخصی یهودی خدمت رسول خدا آمد، او از افراد دانای یهود بود از پیامبر سؤالاتی نمود، یکی از سؤالاتش به این قرار بود، چرا خداوند به بندگانش امر نمود تا بعدازظهر در صحرای عرفات وقوف نماینده پیامبر اکرم(صلی‌الله‌علیه‌و اله) فرمودند: ساعتی است که حضرت آدم (ع) در آن ساعت مرتکب معصیت (گناه اولی) شد و خداوند بر امت من واجب نمود تا در بهترین مکان‌ها وقوف نمایند و نزد او تضرع و دعا نمایند تا بهشت را مجدداً در اختیار آنها نهد و آن ساعتی که مردم از عرفه می‌روند یعنی مغرب،‌ ساعتی است که حضرت آدم (ع) در آن ساعت از خداوند خویش سخنانی را فرا گرفت و خداوند با رحمت خود بر او بازگشت و توبه را پذیرفت (چرا که توبه‌پذیر و مهربان) است.

و ایشان فرمودند: به خدا قسم که برای آسمان‌ها دری است از رحمت و توبه و حاجات، احسان و کرم و بخشش و تمام کسانی که در عرفات اجتماع می‌کنند شایسته‌ این صفات هستند.

زمانی‌ که آنها می‌خواهند از صحرای عرفه خارج شوند خداوند ملائکه‌اش را گواه می‌گیرد که همه آنان را از آتش جهنم نجات دادم و بهشت را بر آنان واجب گرداندم.

ب) حضرت ابراهیم در عرفات:

در صحرای عرفات جبرییل پیک وحی الهی، مناسک حج را به ابراهیم(ع) آموخت و ابراهیم(ع) هر یک از مراحل آن را با خلوص و عابدانه برپا داشت و ندای عرفت را در آن سرزمین سر داد.

ج) صحرای عرفات همایش شناخت و خودسازی سرور شهیدان عالم حسین‌بن علی (ع):

امام حسین (ع) در بعدازظهر روز عرفه همراه با فرزندان و یاران خود در صحرای عرفات وقوف کرد. وی در آنجا بزرگترین همایش خودسازی و شناخت را در قالب ژرف‌ترین کلمات به ظهور رسانید.

سخنانی که از اعماق وجودش نشأت می‌گرفت آن‌چنان والاست که آدمی را به تفکر وا می‌دارد، برخی از موضوعات آن به شرح زیر است:

1- ایشان دعای خود را با ستایش خداوند آغاز می‌کند، ستایشی زیبا و یکتا.

«ستایش خداوندی را سزاست که چیزی قضایش را دور نمی‌سازد و از اعطا و بخشش او جلوگیری نمی‌کند و هیچ آفریننده‌ای آفرینش او را ندارد و او سخاوتمندی بی‌انتهاست»

2- بیان گوشه‌ای از نعمت‌های بی‌پایان خداوند که انسان را درتمام مراحل رشد تکامل دربر گرفته و یاد از مهر مادر و مواظبت و پرستاری آنان را از الطاف خداوند می‌‌شمرد.

3- به شکر نعمت‌های الهی اشاره می‌کند و خود را از ادای یک شکر نیز عاجز می‌داند.

4- استغفار و انابه عاجزانه به درگاه خداوند و طلب مغفرت از بارگاه حق تعالی.

هر فرازی از این دعا دریچه‌ای از عشق و نور و محبت و توحید را در دل انسان می‌گشاید. ایشان با این دعا در صدد است انسان و خدا را بشناساند و نزدیکی آن دو را به هم نمایان کند. این نیایش منطقی‌ترین رابطه خدا با انسان را توضیح می‌دهد. ایشان با همه وجود حضور خداوند و احاطه و اشراف او به همه ذرات هستی و نفوذ علم و قدرت و حیات او را به تک‌تک ذرات و موجودات عالم مشاهده می‌نماید و آن چه را می‌بیند بر زبان می‌راند.

5- فراگیری راه تعلیم و تربیت از خدا

6- شناخت و درخواست بهترین مسألت‌ها.

7- تعلیم مفاهیم و ادبیات قرآن.

و...

حال به شرح بخشی از دعای عرفه با بیان زیبای دکتر شریعتی می‌پردازیم:

خدای من!

خواندمت پاسخم گفتی

از تو خواستم عطایم کردی

به سوی تو آمدم آغوش رحمت گشودی

به تو تکیه کردم نجاتم دادی،

به تو پناه آوردم حمایتم کردی

خدایا!

از خیمه‌گاه رحمتت بیرونمان مکن

از آستان مهرت نومیدان مساز

آرزوها و انتظارهایمان را به حرمان مکشان

از درگاه خویشت ما را مران

ای خدا مهربان!

بر من روزی حلالت را وسعت بخش

و جسم و دینم را سلامت بدار

و خوف و وحشتم را به آرامش و انست مبدل کن

و از آتش جهنم رهایم ساز.

خدای من!

تو چقدر به من نزدیکی با این همه فاصله‌ای که من از تو گرفته‌ام.

تو این قدر دلسوز منی!

خدایا!

تو کی نبودی که بودنت دلیل بخواهد؟

تو کی غایت بودی که حضورت نشانه بخواهد؟

تو کی پنهان بوده‌ای که ظهورت محتاج آیه باشد؟

کور باد آن چشمی که تو را ناظر خویش نبیند

کور باد نگاهی که دیده‌بانی نگاه تو را درنیابد

بسته باد پنجره‌ای که رو به آفتاب ظهور تو گشوده نشود

و زیان کار باد سودای بنده‌‌ای که عشق تو نصیب ندارد.

خدای من!

مرا از سیطره ذلت بار نفس نجات ده و پیش از آنکه

خاک گور بر اندام نشیند از شک و شرک رهایی‌ام بخش

خدای من! چگونه نومید باشم در حالی‌ که تو امید منی!

چگونه سستی بگیرم در حالی که تکیه‌گاه منی!

خدای من!

اگر آنچه از تو خواسته‌ام. عنایت فرمایی محرومیت از غیر از آن زیان ندارد

و اگر عطا نکنی و هر چه عطا جز آن منفعت ندارد

یارب! یارب!یارب

پی‌نوشت‌ها:

1. کافی، ج 2، صفحه 66

2. فرهنگ دهخدا، ج 10، ص 15818

3. رسول جعفریان، آثار اسلامی مکه و مدینه، نشر مشعر

4. مفاتیح الجنان

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۱ مهر ۹۲ ، ۱۸:۲۶
محسن حسینی


وی تنها پسر و وارث سناتور و میلیاردر ایتالیایی جیانی آنیلی بود که در سال ۱۳۷۹ به طرز مشکوکی درگذشت
او تحصیلات مقدماتی را در ایتالیا و سپس در کالج آتلانتیک در ویلز در کشور بریتانیا گذراند. پس از آن در رشته ادیان و فلسفه شرق از دانشگاه پرینستون آمریکا با درجه دکترا فارغ‌التحصیل شد.
پدرش سناتور جیانی آنیلی ثروتمند ایتالیایی و مالک کارخانجات اتومبیل سازی فیات، فراری، لامبورگینی، لانچیا، آلفارومئو، ایویکو، به همراه چندین کارخانه تولید قطعات صنعتی، چند بانک خصوصی، شرکتهای طراحی مد و لباس، روزنامه‌های پرتیراژ لاستامپا و کوریره دلاسرا، باشگاه اتومبیل‌رانی فراری و باشگاه فوتبال یوونتوس بود.درآمد سالانه اش حدود 68میلیارد دلار بود افزون بر این‌ها چندین شرکت ساختمان‌سازی، راه‌سازی، تولید لوازم پزشکی و بالگردسازی هم وجود دارد که خانواده آنیلی جزء سهام‌داران اصلی آن‌ها است.
در نیویورک که بودم یک روز در کتابخانه قدم می‌زدم و کتاب‌ها را نگاه می‌کردم چشمم افتاد به قرآن. کنجکاو شدم که ببینم در قرآن چه چیزی آمده‌است. آنرا برداشتم و شروع کردم به ورق زدن و آیاتش را به انگلیسی خواندم، احساس کردم که این کلمات، کلمات نورانی است و نمی‌تواند گفته بشر باشد. خیلی تحت تأثیر قرار گرفتم، آن را امانت گرفتم و بیشتر مطالعه کردم و احساس کردم که آن را می‌فهمم و قبول دارم.
بعد از این قضیه به یک مرکز اسلامی در نیویورک مراجعه می‌کند و درخواستش مبنی بر این‌که می‌خواهد مسلمان شود را مطرح می‌کند. آن‌ها هم نام «هشام عزیز» را برای وی انتخاب می‌کنند.

آشنایی وی با تشیع و انقلاب اسلامی ایران از طریق یکی از مصاحبه‌های دکتر محمد حسن قدیری ابیانه (رایزن مطبوعاتی سفارت ایران در ایتالیا بین سالهای ۱۳۵۸ تا ۱۳۶۱) از طریق تلویزیون ایتالیا بوده‌است و پس از آن برای دیدار با وی به سفارت مراجعه می‌کند و پیوند دوستی بین آن‌ها ایجاد می‌شود.بعد از یک میزگرد مطبوعاتی که برگزار کردیم -به عنوان رایزن مطبوعاتی سفارت ایران-، یک روز یک‌شنبه در حالی که من در اقامت‌گاه سفارت بودم، دربان سفارت گفت که یک جوان ایتالیایی آمده و می‌خواهد شما را ببیند. من هم گفتم اگر می‌شود به او بگویید فردا برای ملاقات بیایند. ولی بعد از لحظاتی دربان سفارت دوباره زنگ زد که این جوان می‌گوید خدا هر در بسته‌ای را می‌گشاید. من هم گفتم در را باز کنند و خودم هم رفتم به استقبال‌اش. جوان قدبلند لاغری بود که با یک موتور گازی کهنه آمده بود و خودش را ادواردو آنیلی معرفی کرد. من بدون این‌که انتظار جواب مثبتی از او داشته باشم، از او پرسیدم که شما با خانوادهٔ آنیلی معروف، نسبتی دارید و او گفت که من پسرش هستم.

زمانی که فخرالدین حجازی در سال ۱۳۵۹ به ایتالیا سفر می‌کند و با ادواردو آشنا می‌شود، از او می‌خواهد که یک بار دیگر تشرف خویش را به تشیع اعلام نماید. سپس فخرالدین حجازی نام مهدی را برای او انتخاب می‌کند. او در مکاتبات خود از نام هشام عزیز که سال‌ها از آن استفاده کرده بود، استفاده می‌کرد و در مکالمات خود با دوستان ایرانیش از نام مهدی بهره می‌گرفت

او چند بار به ایران سفر کرده و باامام خمینی ره و سیدعلی خامنه ای دیدار کرده و به زیارت امام علی ابن موسی رضا،رفت

۱۵ نوامبر سال ۲۰۰۰ (۲۴ آبان ۱۳۷۹) جسد ادواردو در زیر پل «ژنرال فرانکو رومانو» پیدا شد، ظاهر قضیه نشان می‌داد که وی از روی پل به پائین پرت شده‌است.

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۱ مهر ۹۲ ، ۰۹:۳۲
محسن حسینی

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۱ مهر ۹۲ ، ۰۹:۲۴
محسن حسینی



زن و مرد از راهی می رفتند، ماموران آنها را دیدند وآنها را خواستند!
پرسیدند شما چه نسبتی با هم دارید؟
زن و مرد جواب دادند زن و شوهریم
ماموران مدرک خواستند،
زن و مرد گفتند نداریم !
ماموران گفتند چگونه باور کنیم که شما زن و شوهرید ؟!
زن و مرد گفتند ...

برای ثابت کردن این امرنشانه های فراوانی داریم ... !

اول اینکه آن افرادی که شما می گویید دست در دست هم می روند،
ما دستهایمان از هم جداست!

دوم، آنها هنگام راه رفتن و صحبت کردن به هم نگاه می کنند،
ما رویمان به طرف دیگریست!

سوم آنکه آنها هنگام صحبت کردن و راه رفتن،با هم با احساس حرف می زنند،
ما احساسی به هم نداریم!

چهارم آنکه آنها با هم بگو بخند می کنند،
می بینید که، ما غمگینیم!

پنجم، آنها چسبیده به هم راه می روند،
اما یکی ازما جلوترازدیگری می رود!

ششم آنکه آنها هنگام با هم بودن کیکی، بستنی ای، چیزی می خورند،
ما هیچ نمی خوریم!

هفتم، آنها هنگام با هم بودن بهترین لباسهایشان را می پوشند،
ما لباسهای کهنه تنمان است.. !

هشتم، ...

ماموران گفتند
خیلی خوب،
بروید،
بروید،..
فقط بروید ... !


۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۷ مهر ۹۲ ، ۱۲:۵۴
محسن حسینی



روزی حضرت موسی (ع)رو به بارگاه ملکوتی خداوند کرد و از درگاهش درخواست نمود:بار الها، می خواهم بدترین بنده ات را ببینم.
ندا آمد: صبح زود به در ورودی شهر برو. اولین کسی که از شهر خارج شد، او بدترین بنده ی من است.
حضرت موسی صبح روز بعد به در ورودی شهر رفت. پدری با فرزندش، اولین کسانی بودند که از شهر خارج شدند.
پس از بازگشت، رو به درگا خداوند کرد و ضمن تقدیم سپاس از اجابت خواسته اش، عرضه داشت: بار الها ، حل می خواهم بهترین بنده ات را ببینم.
ندا آمد: آخر شب به در ورودی شهر برو. آخرین نفری که وارد شهر شود، او بهترین بنده ی من است.
هنگامی که شب شد، حضرت موسی به در ورودی شهر رفت…
دید آخرین نفری که از در شهر وارد شد، همان پدر و فرزندش است! رو به درگاه خداوند، با تعجب و درماندگی عرضه داشت: خداوندا!چگونه ممکن است که بد ترین و بهترین بنده ات یک نفر باشد!؟
ندا آمد:
ای موسی، این بنده که صبح هنگام میخواست با فرزندش از در خارج شود، بدترین بنده ی من بود. اما… هنگامی که نگاه فرزندش به کوه های عظیم افتاد، از پدرش پرسید:بابا! بزرگ تر از این کوه ها چیست؟
پدر گفت:زمین.
فرزند پرسید: بزرگ تر از زمین چیست؟
پدر پاسخ داد: آسمان ها.
فرزند پرسید: بزرگ تر از آسمان ها چیست؟
پدر در حالی که به فرزندش نگاه می کرد، اشک از دیدگانش جاری شد و گفت:فرزندم. گناهان پدرت از آسمان ها نیز بزرگ تر است.
فرزند پرسید: پدر بزرگتر از گناهان تو چیست؟
پدر که دیگر طاقتش تمام شده بود، به ناگاه بغضش ترکید و گفت:عزیزم ، مهربانی و بخشندگی خدای بزرگ از تمام هرچه هست، بزرگتر و عظیم تر است.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۱ مهر ۹۲ ، ۱۰:۳۲
محسن حسینی

حالش خیلی عجیب بود فهمیدم با بقیه فرق میکنه...

 گفت:حاج آقا یه سوال دارم که خیلی جوابش برام مهمه

 گفتم: چشم اگه جوابشو بدونم خوشحال میشم بتونم کمکتون کنم

 گفت: من رفتنی ام!

 گفتم: یعنی چی؟

 گفت: دارم میمیرم

 گفتم: دکتر دیگه ای رفتی، خارج از کشور؟

 گفت: نه همه اتفاق نظر دارن، گفتن خارج هم کاری نمیشه کرد

 گفتم: خدا کریمه، انشاله که بهت سلامتی میده

 با تعجب نگاه کرد و گفت: اگه من بمیرم یعنی خدا کریم نیست؟!

 فهمیدم آدم فهمیده ایه و نمیشه گل مالید سرش

 گفتم: راست میگی، حالا سوالت چیه؟

 گفت: من از وقتی فهمیدم دارم میمیرم خیلی ناراحت شدم از خونه بیرون نمیومدم

 کارم شده بود تو اتاق موندن و غصه خوردن

 تا اینکه یه روز به خودم گفتم تا کی منتظر مرگ باشم

 خلاصه یه روز صبح از خونه زدم بیرون مثل همه شروع به کار کردم

 اما با مردم فرق داشتم، چون من قرار بود برم و انگار این حال منو کسی نداشت...

 خیلی مهربون شدم، دیگه رفتارای غلط مردم خیلی اذیتم نمیکرد

 با خودم میگفتم بذار دلشون خوش باشه که سر من کلاه گذاشتن

 آخه من رفتنی ام و اونا انگار موندنی

 سرتونو درد نیارم من کار میکردم اما حرص نداشتم

 بین مردم بودم اما بهشون ظلم نمیکردم و دوستشون داشتم

 ماشین عروس که میدیم از ته دل شاد میشدم و دعا میکردم

 گدا که میدیدم از ته دل غصه میخوردم و بدون اینکه حساب کتاب کنم کمک میکردم

 مثل پیر مردا برای همه جوونا آرزوی خوشبختی میکردم

 الغرض اینکه این ماجرا منو آدم خوبی کرد و مهربون شدم

 حالا سوالم اینه که من به خاطر مرگ خوب شدم و آیا خدا این خوب شدن منو قبول میکنه؟

 گفتم: بله، اونجور که میدونم و به نظرم میرسه آدما تا دم رفتن خوب شدنشون واسه خدا عزیزه

 آرام آرام خدا حافظی کرد و تشکر

 وقتی داشت میرفت گفتم: راستی نگفتی چقدر وقت داری؟

 گفت: معلوم نیست بین یک روز تا چند هزار روز!!!

 یه چرتکه انداختم دیدم منم تقریبا همین قدرا وقت دارم.

 با تعجب گفتم: مگه بیماریت چیه؟


 گفت: بیمار نیستم!

 گفتم: پس چی؟

 گفت: فهمیدم مردنیم، رفتم دکتر گفتم: میتونید کاری کنید که نمیرم گفتن:نه

گفتم: خارج چی؟ و باز گفتند : نه! خلاصه حاجی ما رفتنی هستیم وقتش فرقی داره مگه؟

بازم خندید و رفت و دل منو با خودش برد...
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۹ مهر ۹۲ ، ۱۹:۳۶
محسن حسینی

"یک وقت هایی فکر میکنم مرد بودن چقدر می تواند غمگین باشد. هیچ کس از دنیای مردانه ...نمی گوید. هیچ کس از حقوق مردان دفاع نمیکند. هیچ انجمنی با پسوند «... مردان» خاص نمیشود. مرد ها نمادی مثل رنگ صورتی ندارند. این روزها همه یک بلند گو دست گرفته اند و از حقوق و دردها و دنیای زنان می گویند. در حالی که حق و درد و دنیای هر زنی یکی از همین مردها است. یکی از همین مردهایی که دوستمان دارند. وقتی میخواهند حرف خاصی بزنند هول می شوند. حتی همان مرد هایی که دوستمان داشتند ولی رفتند...
یکی از همین مرد های همیشه خسته. از همین هایی که از 18 سالگی دویدن را شروع میکنند. و مدام باید عقب باشند. مدام باید حرص رسیدن به چیزی را بخورند. سربازی، کار، در آمد، تحصیل... همه از مرد ها همه توقعی دارند. باید تحصیل کرده باشند. پولدار، خوشتیپ، قد بلند، خوش اخلاق، قوی... و خدا نکند یکی از اینها نباشند...

ما هم برای خودمان خوشیم! مثلن از مردی که صبح تا شب دارد برای در آمد بیشتر برای فراهم کردن یک زندگی خوب برای ما که عشقشان باشیم به قولی سگ دو می زند، توقع داریم که شبش بیاید زیر پنجره مان ویالون بزند و از مردی که زیر پنجره مان ویالون می زند توقع داریم که عضو ارشد هیات مدیره ی شرکت واردات رادیاتور باشد. توقع داریم همزمان دوستمان داشته باشند، زندگی مان را تامین کنند، صبور باشند و دلداریمان بدهند، خوب کار کنند و همیشه بوی خوب بدهند و زود به زود سلمانی بروند و غذاهای بد مزه مارا با اشتیاق بخورند و با ما مهمانی هایی که دوست داریم بیایند و هر کسی را که ما دوست داریم دوست داشته باشند و دوست های دوران مجردیشان را فراموش کنند و نان استاپ توی جمع قربان صدقه مان بروند و هیچ زن زیباتری را اصلن نبینند و حتی یک نخ هم سیگار نکشند!

مرد ها دنیای غمگین صبورانه ای دارند. بیایید قبول کنیم. مرد ها صبرشان از ما بیشتر است. وقت هایی که داد میزنند وقت هایی هم که توی خیابان دست به یقه می شوند وقت هایی که چکشان پاس نمیشود وقت هایی که جواب اس ام اس شب به خیر را نمیدهند وقت هایی که عرق کرده اند وقت هایی که کفششان کثیف است تمام این وقت ها خسته اند و کمی غمگین. و ما موجودات کوچک شگفت انگیز غرغروی بی طاقت را دوست دارند. دوستمان دارند و ما همیشه فکر میکنیم که نکند من را برای خودم نمیخواهد برای زیبایی ام میخواهد، نکند من را برای شب هایش میخواهد؟ نکند من را برای چال روی لپم میخواهد؟ در حالی که دوستمان دارند؛ ساده و منطقی... مرد ها همه دنیایشان همین طوری است. ساده و منطقی... درست بر عکس دنیای ما.
بیایید بس کنیم. بیایید میکرفون ها و تابلو های اعتراضیمان را کنار بگذاریم. من فکر میکنم مرد ها، واقعن مرد ها، انقدر ها که داریم نشان میدهیم بد نیستند. مردها احتمالن دلشان زنی میخواهد که کنارش آرامش داشته باشند. فقط همین. کمی آرامش در ازای همه فشار ها و استرس هایی که برای خوشبخت کردن ما تحمل میکنند. کمی آرامش در ازای قصر رویایی که ما طلب میکنیم... بر خلاف زندگی پر دغدغه ای که دارند، تعریف مردها از خوشبختی خیلی ساده است..."


۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۹ مهر ۹۲ ، ۱۰:۴۵
محسن حسینی



شبیه مرغک زاری کز آشیانه بیفتد


جدا ز دامن مادر به دام دانه بیفتد

و کار آنکه برون از بهشت گشته عجب نیست

که در جهنم غربت به یاد خانه بیفتد

نشان گرفته دلم را کمان ابروی ماهت

خدا مباد دمی را،دل از نشانه بیفتد

جهان دل است و تو جانی...نه بلکه جان جهانی

بسی سکندر و دارا کزین فسانه بیفتد

خیال کن که غزالم...بیا و ضامن من شو

بیا که آتش صیاد از زبانه بیفتد

الا غریب خراسان رضا مشو که بمیرد

دلم چو مرغک زاری کز آشیانه بیفتد



الهم عجل لولیک الفرج.آمین

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۹ مهر ۹۲ ، ۰۸:۵۰
محسن حسینی

هیچکس همراه نیست (تنهای اول)

دارای بیشترین مشترک مدعی انتظار


الهم عجل لولیک الفرج.آمین


۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۶ مهر ۹۲ ، ۱۲:۰۲
محسن حسینی

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۳ مهر ۹۲ ، ۱۷:۳۰
محسن حسینی

دریافت
حجم: 21.3 مگابایت
توضیحات:حکومت امام زمان عج ا.. به استناد روایت شب پنجم

دانلود باذکر صلوات

الهم عجل لولیک الفرج.آمین


۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۲ مهر ۹۲ ، ۱۲:۵۵
محسن حسینی

دریافت
حجم: 20.5 مگابایت
توضیحات:حکومت امام زمان عج ا.. به استناد روایت شب چهارم

دانلود باذکر صلوات

الهم عجل لولیک الفرج.آمین



۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۲ مهر ۹۲ ، ۱۲:۴۳
محسن حسینی

دریافت
حجم: 20.3 مگابایت
توضیحات:حکومت امام زمان عج ا.. به استناد روایت شب سوم

دانلود باذکر صلوات

الهم عجل لولیک الفرج.آمین


۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۲ مهر ۹۲ ، ۱۲:۲۷
محسن حسینی

دریافت
حجم: 22 مگابایت
توضیحات:(حکومت امام زمان عج ا.. به استناد روایت شب دوم)

دانلود باذکر صلوات

الهم عجل لولیک الفرج.آمین




۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۲ مهر ۹۲ ، ۱۱:۵۹
محسن حسینی

دریافت
حجم: 21.4 مگابایت
توضیحات: حکومت امام زمان عج ا.. به استناد روایت


دانلود باذکر صلوات

الهم عجل لولیک الفرج.آمین



۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۲ مهر ۹۲ ، ۱۱:۱۳
محسن حسینی