نهج البلاغه و خبرهاى غیبى
در کتاب شریف نهج البلاغه برخى اخبار غیبى وجود دارد که در زیر از نظرتان مىگذرانیم:
1- شهر بصره غرق مىشود.
پس از اینکه جنگ جمل به پایان رسید و بصره فتح شد على (ع) خطبهاى ایراد کرد که
بخشى از آن، از خبرهاى غیبى آن حضرت به شمار مىآید.
فرمود: وایم الله لتغرقن بلدتکم کانى بمسجد کم کجؤجؤ سفینة...
به خدا سوگند شهر شما غرق مىشود و مسجد شما بسان سینه کشتى (که بدنه آن در آب
فرو مىرود و تنها سینهاش روى آب ظاهر است) دیده مىشود خداوند از بالا و
پایین به این شهر عذاب خواهد فرستاد. 1
ابن ابى الحدید در شرح این کلام مىنویسد:
بصره تاکنون دوباره در آب غرق شده است یک بار در زمان «القادر الله» و بار دیگر
در زمان «القائم بامرالله» طغیان آبهاى خلیج فارسى این شهر را در آب فرو برد و
از آن همه ساختمان تنها قسمتى از مسجد جامع همان طور که على (ع) خبر داده بود
در میان آب دیده مىشد و در این دو حادثه تمام خانهها خراب شد و جمیعت زیادى
غرق شدند. 2
2- معاویه بر سرزمین عراق مسلط مىگردد.
امیر مؤمنان (ع) خبر مىدهد که او پیش از معاویه از دنیا مىرود و معاویه پس از
او بر عراق مسلط مىگردد و سپس مىافزاید:
«انه سیامرکم بسبى و البرائة منى...» .
«از شما مىخواهد که به من ناسزا گویید و از من بیزارى جویید...»3
همانطور که على (ع) خبر داده بود، معاویه پس از آنحضرت بر عراق مسلط شد و از
مردم خواست که به آن حضرت ناسزا بگویند وازاو بیزارى جویند و داستان اسفانگیز
ناسزا گویى به على (ع) حتى در خطبههاى نماز جمعه که از زمان معاویه به دستور
او مرسوم شده بود در تواریخ ثبت و ضبط است. 4
3- از آنها ده
نفر جان به سلامت نمىبرند و از شما هم ده نفر کشته نمىشوند.
در نبردى که میان امام (ع) و خوارج در کنار نهروان رخ داد امام پس از اتمام
حجت، و بازگشت گروهى از آنان به صفوف امام، روبه یاران خود کرد و فرمود:
«مصارعهم دون النطفة والله لایفلت منهم عشرة ولایهلک منکم عشرة» .5
«قتلگاه آنان کنار آب نهروان است بخدا سوگند، از گروه آنان ده نفر جان به سلامت
نمىبرند و از شما هم ده تن کشته نمىشود».
ابن ابى الحدید مىگوید این خبر غیبى یکى از معجزات على (ع) است که نقل آن
نزدیک به تواتر رسیده است و در نبردى که میان امام و خوارج نهروان رخ داد همه
شاهد بودند که نه نفر از خوارج جان به سلامت بردند و از میان یاران على (ع) فقط
هشت تن به شهادت رسیدند. 6
4- مروان بن
حکم حکومت بسیار کوتاهى خواهد داشت .
مروان بن حکم در جنگ جمل اسیر شد و امام حسن و امام حسین از پدر عفو او را
خواستند حضرت او را آزاد کرده، و سپس فرمود:
«اما ان له امرة کلعقة الکلب انفه و هو ابوالاکبش الاربعة و ستلقى الامة منه و
من ولده یوماً احمر».7
«آگاه باشید براى این مروان فرمانروائى کوتاهى است بسان لیسیدن سگ بینى خود را
(این تعبیر کنایه از کوتاهى مدت فرمانروائى است) او پدرچهار رئیس است و امت
اسلامى از فرمانروائى او و فرزندانش روز خونینى خواهند دید».
همانطور که آن حضرت خبر داده بود مروان به حکومت رسید اما حکومت او بیش از نه
ماه طول نکشید و چهار فرزندش که یکى از آنها عبدالملک و سه تاى دیگر عبارتنداز:
عبدالعزیز، بشر و محمد به ریاست رسیدند عبدالملک، خلیفه شد و آن سه والى مصر و
عراق و جزیره شدند.
و امت اسلامى از مروان و فرزندانش روزهاى خونینى دیدند که روشنترین گواه آن،
ظلم و ستم و خونریزىهایى است که به دست حجاج بن یوسف خونخوار که از طرف
عبدالملک مروان، والى و استاندار عراق بود انجام شد. 8
5- جوان ثقفى
بر شما مسلط مىشود و هستى شما را غارت مىکند.
«اما و الله لیسلطن علیکم غلام ثقیف الذیال المیال یا کل خضرتکم و یذیب
شحمتکم...» 9
«آگاه باشید به خدا سوگند جوانى متکبر و ستمگر از طائفه ثقیف بر شما مسلط
مىشود که سبزه شما را مىخورد و پیه شما را آب مىکند کنایه از اینکه به جان و
مال شما رحم نمىکند و همه را از آن خود مىداند».
این جوان ثقبفى همان حجاج بن یوسف ثقفى خونخوار و ستمگر معروف بود که در ایام
حکومت خود به جان و مال مردم افتاد و هزاران نفر را به قتل رسانید. 10
6- برنامه
مهدى موعود (عج) پیروى از قرآن و هدایت است
«یعطف الهوى على الهدى اذا عطفوا الهدى على الهوى و یعطف الرأى على القرآن اذا
عطفوا القرآن على الرأى» 11
«هنگامى که مردم هدایت را پیرو هواهاى نفسانى خود قرار دهند مهدى موعود (ع)
مىآید و هواهاى نفسانى را مغلوب هدایت مىنماید و نیز هنگامى که مردم قرآن را
برآراء و نظریات و تمایلات شخصى خود تطبیق نمودند آن حضرت آراء و نظریات را
تابع قرآن قرار مىدهد برنامه آن حضرت حکومت قرآن و هدایت است» 12
7- اگر
بخواهیم از همه خصوصیات شما خبر دهم مىتوانم.
والله لوشئت ان اخبرکل رجل منکم بمخرجه و مولجه و جمیع شأنه لفعلت ولکن اخاف ان
تکفروا فى برسول الله صلى الله علیه و آله...» 13
«به خدا سوگند اگر بخواهم مىتوانم از همه خصوصیات هر کدام شما که از کجا و
چگونه و به چه هدف آمدى و چه تصمیم دارید و خصوصیات دیگر خبر دهم. اما مىترسم
درباره من غلو کنید و مرا از رسول خدا (ص) بالاتر بدانید و یا به خدائى من
معتقد شوید و این عقیده موجب کفر شما شود».
ابن ابى الحدید در ذیل این کلام، مىنویسد: این گفتار على (ع) مانند گفتار حضرت
مسیح (ع) است که مىگفت: از معجزههاى من این است که:
«و أُنبتکُم بما تاکلون و ما تدّخَرون فى بیوتکم».14
«شما را از غذائى که در خانه مىخورید و از آنچه ذخیره مىکنید خبر مىدهم. 15
8- زمانى
بیاید که ازاسلام فقط نام آن باقى ماند
«یأتى على الناس زمان لایبقى فیهم من القرآن الارسمه و من الاسلام الااسمه
مساجدهم یومئذ عامرة من البناء خراب من الهدى...»16
«روزگارى بیابد که در میان مردم از قرآن جز خواندن و قرائت و از اسلام جز نامى
باقى نماند، در آن زمان مساجد از حیث بنا و ساختمان معمور و آباد است اما از
جهت هدایت و معنویت خراب است (مسلمانان به اسم اسلام و قرآن اکتفا مىکنند و
رفتن به مساجد هم جنبه تشریفات به خود مىگیرد در صورتیکه اسلام و قرآن باید در
متن زندگى آنان حام باشد)».
9- خوارج پس
از من با خوارى و ذلت زندگى خواهند کرد.
«اما انکم ستلقون بعدى ذلا شاملا وسیفاً قاطعاً واثرة یتخذها الظالمون فیکم
سنة».17
«آگاه باشید پس از من با ذلت همه جانبه و شمشیر برنده و استبداد روبرو مىگردید
اموال و حقوق شما را ستمگران مىگیرند و این کار درباره شما براى همیشه معمول و
رسم مىگردد».
همانطور که امیرمؤمنان (ع) خبر داد خوارج پیوسته از طرف حکومتها، مورد تعقیب
قرار گرفته اموال آنان پیوسته از طرف ستمگران تصاحب مىشد. 18
10- از هر چه
سؤال کنید خبر مىدهم.
«فاسألونى قبل ان تفقدونى، فوالذى نفسى بیده لا تسألونى عن شىء فیما بینکم و
بین الساعة... الا انباتکم...» 19
در این خطبه امیر مؤمنان حدود آگاهى خویش از غیب را بیان مىکند و مىفرماید:
«از هر چه که تا قیامت پیش مىآید سؤال کنید جواب خواهم داد و از هر نبرد و
جنگى که پیش مىآید و خصوصیات آن، تعداد افرادى که کشته مىشوند یا مىمیرند و
اینکه در کجا کشته مىشوند و کجا به خاک سپرده مىشوند از همه اینها آگاهى
دارم».20
این بود ده مورد از خبرهاى غیبى امیر مؤمنان (ع) که در نهجالبلاغه آمده است .
البته خبرهاى غیبى آن حضرت که در نهجالبلاغه و سایر کتابهاى تاریخ و حدیث یاد
شده فراوان است و یکى از دانشمندان معاصر هفتاده و پنج مورد از آنها را در
کتابى گردآورده و بنام اخبار غیبى امیرمؤمنان (ع) منتشر ساخته است ولى ما به
جهت رعایت اختصار به همین اندازه اکتفا مىکنیم .
پى نوشتها:
1- نهج البلاغه، خطبه 13.
2- شرح نهج البلاغه ابن ابى الحدید، ج 1، ص 253 چاپ بیست جلدى.
3- نهجالبلاغه، خطبه 57.
4- به شرح نهجالبلاغه، ج 4 ص 55 - 128 مراجعه شود.
5- نهجالبلاغه، خطبه 58.
6- به شرح نهجالبلاغه، ج 5، ص 3 - 13 مراجعه شود.
7- نهجالبلاغه، خطبه 72.
8- به شرح نهجالبلاغه، ج 6، ص 146 - 148 مراجعه شود.
9- نهج البلاغه ،خطبه 115.
10- شرح نهج البلاغه، ج 7، ص 276 - 281.
11- نهج البلاغه خطبه 138.
12- به شرح نهجالبلاغه، ج 9، ص 138 مراجعه شود.
13- نهج البلاغه، خطبه 176.
14- سوره آل عمران، آیه 49.
15- شرح نهج البلاغه، ج 10، ص 10 - 15.
16- نهجالبلاغه، کلمات قصار شماره 369.
17- نهج البلاغه، خطبه 57.
18- شرح نهج البلاغه، ذیل همان خطبه.
19- نهج البلاغه، خطبه 89.
20- به شرح نهج البلاغه، ج 7، ص 57 مراجعه شود.
تفسیر منشور جاوید، آیت الله سبحانى، ج 8، ص 345 - 351.
منبع: سایت
تخصصی نهج البلاغه