وبسایت فرهنگی مذهبی ابن تیهان

اللهم عجل لولیک الفرج والعافیةوالنصر:آمین

وبسایت فرهنگی مذهبی ابن تیهان

اللهم عجل لولیک الفرج والعافیةوالنصر:آمین

تعجیل امر فرج مولا امام عصر(عج) صلوات

طبقه بندی موضوعی
پیوندهای روزانه

باور ندارم چون نمی بینم

دوشنبه, ۳۱ تیر ۱۳۹۲، ۱۱:۳۶ ق.ظ

در زمان های دور،کشاورزی با ایمان و درستکار در مزرعه اش زندگی می کرد.او تمام روز در مزرعه اش کار می کرد و زندگی اش را از راه حلال می گذراند.او همیشه سر وقت،نماز می خواند و خداوند را عبادت می کرد.روزی از جاده ای می گذشت که ناگهان مرد بیماری را گوشه جاده دید.او مرد را به خانه اش برد و با دلسوزی از او پرستاری کرد.
صبح روز بعد،مرد کشاورز برای خواندن نماز صبح از خواب بیدار شد و مرد بیمار را بیدار کرد تا نمازش را بخواند،ولی او گفت دوست ندارد نماز بخواند،چون خداوند را نمی بیند و نمی تواند چیزی را که نمی بیند عبادت کند.
کشاورز چیزی نگفت و به خواندن نماز مشغول شد.
چند روز بعد،حال مرد خوب شد.مرد کشاورز تا مسیری همراه او رفت تا بتواند به خانه اش برسد.در میان راه،ناگهان جای پاهایی را دیدند و مرد به کشاورز گفت:این ها جای پاهای یک ببر هستند.
کشاورز فکری کرد و گفت:نمی توانم باور کنم،چون ببری را در این حوالی نمی بینم!
مرد با تعجب گفت:تو دیگر چه آدمی هستی؟
این جای پاها کافی نیستند تا باور کنی که ببری از این مسیر عبور کرده است؟
کشاورز گفت:ببین برادر،وقتی این جای پاها را می بینی،باور می کنی که ببری از اینجا عبور کرده است.پس چطور با دیدن خورشید عالمتاب،ماه،گل ها و گیاهان زیبا و عطرافشان،درختان سر به فلک کشیده و این همه نعمت در اطرافت،باور نمی کنی که خدایی وجود دارد که آن ها را آفریده است؟
مرد فکری کرد و گفت:حق با توست! ما نمی توانیم خداوند را با چشمان خود ببینیم ولی می توانیم از روی نعمت های سرشاری که آفریده است به وجود او پی ببریم.


موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۲/۰۴/۳۱
محسن حسینی

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
تجدید کد امنیتی