وبسایت فرهنگی مذهبی ابن تیهان

اللهم عجل لولیک الفرج والعافیةوالنصر:آمین

وبسایت فرهنگی مذهبی ابن تیهان

اللهم عجل لولیک الفرج والعافیةوالنصر:آمین

تعجیل امر فرج مولا امام عصر(عج) صلوات

طبقه بندی موضوعی
پیوندهای روزانه

شفای مرد فلج بدست باکرامت حضرت ابالفضل عباس(ع)

چهارشنبه, ۶ آذر ۱۳۹۲، ۰۶:۵۴ ب.ظ

شفای مرد فلج بدست باکرامت حضرت ابالفضل عباس(ع)

عالم و ثقه الاسلام شیخ حسن نواده صاحب جواهر از حاج مینشد که مورد وثوق و شاهد کرامت بوده نقل می کند :مردی بنام مخیلف به فلج مبتلا و سه سال مرضش طول کشید ، به مجالس عزای امام حسین (ع ) در محْمره حاضر می شد و به سختی جلوس می کرد و از همسری و اولاد ناتوان بود .ماه محرم در حسینیه عزاداری حسینی بر پا بود روز هفتم محرم مرسوم بود که مصیبت آقا اباالفضل را می خواندند مخیلف چون پای خود را دراز می کرد زیر منبر به آن حال نشسته بود .رسم بود وقتی که ذاکر بخواندن شهادت می رسید اهل مجلس از زن و مرد قیام می کردند و با نوحه و زاری بلهجه های مختلف و آهنگ عزاء لطمه به صورت و سینه می زدند همین که به جوش و خروش آمدند و فریاد وا عباسا بلند می شد در و دیوار مجلس هم گویا با عزاداران هم ناله بودند .یک مرتبه دیدند مخیلف در میان آنها ایستاده و به سر و سینه می زند و نوحه می خواند انا مخیلف قیمنی العباس . . دانستند توجه اباالفضل (ع ) به عزادارانش معطوف شده و این فضیلت و کرامت که شفای مرد افلیج است به ظهور رسیده .عزاداران هجوم آوردند و لباس مخیلف را برای تبرک پاره کردند و دست و صورت او را می بوسیدند آن روز در محمره بزرگتر از روز عاشوراء عزاداری شد و در گریه و زاری و نوحه مردان هلهله و صراح و لطمه زنان .هر روز عاشورا اطعام می شد آن روز از گریه و عویل انقلاب احوال تا سه ی بعد از ظهر آرامش حاصل نکرد .پس از اینکه جوش حسینی به حال عادی برگشت و غذا صرف و رفع خستگی شد از مخیلف جریان کرامت و مشاهداتش را پرسیدند ؟گفت در حینی که اهل مجلس قیام و برای مصایب حضرت عباس (ع ) بسر و صورت می زدند و می گریستند در زیر منبر مرا حالتی ما بین خواب و بیداری فرا گرفت دیدم مرد زیبا چهره نورانی و بلند قامت بر اسب سفید بلند بالایی سوار و در مجلس حاضر شد و فرمود : یا مخیلف لم لا تلطم علی العباس مع الناس یعنی ای مخیلف تو چرا به همراه مردم برای عباس به سر و صورت و سینه نمی زنی ؟

عرض کردم ای آقاجان به این امر توانایی ندارم ، باز به من فرمود :

قم و الطلم علی العباس یعنی بلند شو تو هم بر سر و صورت و سینه برای عباس بزن 

شرح ناتوانی خود را تکرار کردم فرمود :

 

قم و الطم قلت له یا مولای اعطنی یدک لاقوم یعنی فرمود : بلند شو و بر سر و سینه بزن

گفتم آقاجان مولای من دستت را بده تا بلند شوم .

 

فقال انا ما عندی یدین فرمود : برخیز و سینه بزن

گفتم ای آقا جان دستت را مرحمت فرما تا بگیرم بلند شوم ،

فرمود : دست در بدن ندارم

گفتم : پس چگونه بایستم ؟

قال الزم رکاب الفرس و قم فرمود بگیر رکاب اسب را و بلندشو .

حسب الامر به رکاب اسب چسبیدم و از زیر منبر بیرون آمدم از نظرم غایب شد و خود را صحیح و تندرست یافتم .

ای دست تو، دستگیر عالم

                                وی در رخ تو علی مجسم

دریای عمیق مهربانی

                                   تمثال علی، علی ثانی

ای جان حسین مظهر عشق

                              گل واژه ی ناب دفتر عشق

ای عبد خدانما، اباالفضل

                                دریاب دمی مرا ابا الفضل

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۲/۰۹/۰۶
محسن حسینی

نظرات  (۱)

۳۰ بهمن ۹۲ ، ۱۱:۰۰ من الغریب الی الحبیب
سلام
با اجازه شما ایم مطلب را با ذکر منبع ، پست وبم قرار میدم ...

**التماس دعای فرج**

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
تجدید کد امنیتی