وبسایت فرهنگی مذهبی ابن تیهان

اللهم عجل لولیک الفرج والعافیةوالنصر:آمین

وبسایت فرهنگی مذهبی ابن تیهان

اللهم عجل لولیک الفرج والعافیةوالنصر:آمین

تعجیل امر فرج مولا امام عصر(عج) صلوات

طبقه بندی موضوعی
پیوندهای روزانه

سیمای علمی عالم آل محمد

چهارشنبه, ۲ بهمن ۱۳۹۲، ۰۷:۱۱ ب.ظ

سیمای علمی عالم آل محمد

شخصیت علمی
دربارۀ شخصیت و جایگاه علمی امام‌رضا (ع) چه اطلاعاتی وجود دارد؟ توضیح دهید.

براساس روایات، امام‌رضا (ع) عالِم آل‌محمد لقب گرفته‌اند  و به‌اقرار همگان، علم و دانش علی‌بن‌موسی‌الرضا (ع) بسیار و سرشار بود.  شخصیت علمی امام را در نگاه چند اندیشمند، به‌نظاره می‌نشینیم:
۱. اباصلت هروی گوید: «داناتر از علی‌بن‌موسی‌الرضا (ع) ندیدم و هر دانشمندی هم که با وی نشست‌وبرخاست می‌کرد، بر این مطلب تصدیق می‌کرد. مأمون‌ علمای ادیان و فقهای شرایع را در مجلسی گرد آورد و حضرت رضا (ع) را دعوت کرد تا با آنان گفت‌وگو کنند. در آن مجلس، حضرت همۀ آن‌ها را مجاب کردند و همگان فضل و دانش ایشان را ستودند و عجز و ناتوانی خود را ثابت کردند.»
۲. ابراهیم‌بن‌عباس صولی می‌گفت: «هرگز ندیدم که از امام‌رضا (ع) چیزی پرسیده شود و او نداند و از او داناتر ندیده‌ام.»
۳. حاکم نیشابوری (وفات: ۴۰۳ق) در تاریخ نیشابور نوشته است: «وی با آنکه بیست‌واندی از سنش می‌گذشت، در مسجد رسول خدا (ص) می‌نشست و فتوا صادر می‌کرد.»
۴. فخر رازی (وفات: ۶۰۶ق) در توضیح معنای «کوثر» در کتابش، امام‌رضا (ع) را از اکابر علما برمی‌شمارد.
۵. ابن‌ابی‌الحدید معتزلی (وفات: ۶۵۶ق) نیز امام‌رضا (ع) را «اعلم‌الناس» یعنی داناترین مردم، می‌شمارد.

احادیث امام هشتم
آیا آماری از احادیث امام‌رضا (ع) در متون دینی ما ثبت شده است؟

سخنان و احادیث حضرت رضا (ع) در غالب متون معتبر شیعی قرار دارد. فراوانی و گستردگی روایات حضرت رضا (ع) در سخن محمد‌بن‌عیسی یقطینی نیز مشهود است. او می‌گوید: «وقتی مردم دربارۀ حضرت رضا (ع) اختلاف کردند، من ۱۵هزار مسئله از مسائلی را جمع کردم که از آن جناب پرسیده شده بود و ایشان پاسخ داده بودند.»  در میان متون حدیثی معتبر، کتاب فاخر عیون أخبار الرضا (ع) از ارزش والایی برخوردار است.

شیخ صدوق در این کتاب، دو دسته روایت جمع‌آوری کرده است: اول، روایت‌های ائمه (ع) راجع‌به امام‌رضا (ع)؛ دوم، مجموعه روایاتی که راویان از خودِ حضرت روایت کرده‌اند؛ لذا شیخ صدوق با تدوین این کتاب، چشمه‌هایی از سخنان و روایات حضرت رضا (ع) را به جامعۀ بشری عرضه کرده است.

پاسخ به پرسش
مشهور است که امام‌رضا (ع) در پاسخ‌دهی به پرسش مخالفان، زبانزد دوست و دشمن بودند. در‌این‌باره چه اطلاعات دقیقی وجود دارد؟

برطبق گزارش مورخان، هر‌چه از امام پرسیده می‌شد، ایشان جواب می‌دادند و هیچ پرسشی را بدون پاسخ نمی‌گذاشتند. نکتۀ درخور توجه آن است که تمام آنچه در پاسخ بیان می‌فرمودند، مستند به قرآن بود. خود حضرت می‌فرمودند: «در مدینه، در روضۀ حضرت رسول (ص) می‌نشستم و علما هم در آنجا زیاد بودند. هرگاه آنان در مسئله‌ای درمی‌ماندند، به‌طرف من اشاره می‌کردند و مسائل خود را از من می‌پرسیدند و من نیز به تمام سؤالات آن‌ها پاسخ می‌گفتم.»
اسحاق‌بن‌موسی از توصیۀ پدر گرامی خود، امام‌کاظم (ع)، یاد می‌کند: «مسائل خود را از برادرتان علی، بپرسید و مطالب او را نگهداری کنید.»   به‌گفتۀ ابراهیم‌بن‌عباس، امام از هرچیز از گذشته تا روزگار خویش، بسیار آگاه بودند؛ مأمون‌ نیز با پرسیدن هرچیز، ایشان را می‌آزمود و حضرت پاسخ کامل می‌دادند که البته، بیشترین گفتار و پاسخ‌هایی که می‌دادند، با استناد به آیات قرآنی بود.
مأمون‌ حتی دانشمندان دیگر ادیان، همچون جاثلیق و رأس‌الجالوت و سران صابئین، مانند عمران صابی و هربذ اکبر و ابواسماعیل سندی و پیروان دین زردشت و مسیحیت و نیز متکلمانی مانند سلیمان مروَزی را جمع می‌کرد و آنگاه حضرت رضا (ع) را نیز احضار می‌ساخت. آنان از امام پرسش می‌کردند و آن حضرت یکی پس از دیگری، آنان را با پاسخ‌های قاطع خود شکست می‌دادند.
محمد‌بن‌عیسی یقطینی نیز خاطرنشان کرده است: «مسائل پرسش‌شده از آن حضرت را گرد آوردم که شمارِ آن‌ها ۱۸هزار مسئله بود.»
حسن‌بن‌محمد نوفلی به ماجرایی اشاره می‌کند که آن ماجرا گواه اعجاب دوست و دشمن از دانش بیکران حضرت است. او این گزارش را پس از موفقیت حضرت در مناظره با دانشمندان، به‌خصوص با عمران صابی، نقل می‌کند:
همین که دانشمندان و متکلمان مغلوب شدند و اسلام آوردند، عمران را مشاهده کردند که جزو مناظره‌کنندگانِ مغلوب‌شده بود؛ با اینکه کسی را یارای بحث و مناظره با او نبود و کسی تاکنون او را مغلوب نکرده بود. دیگر کسی

جرئت اشکال‌گرفتن و به‌سخریه‌گرفتن نداشت. شب که شد، مأمون‌ و حضرت رضا (ع) از جای حرکت کرده و داخل منزل رفتند و مردم نیز متفرق شدند. من با چند نفر از دوستان بودم که محمد‌بن‌جعفر (عموی حضرت رضا (ع)) از پی من فرستاد. نزد او رفتم. گفت: «دیدی دوست تو چه کرد؟ به‌خدا، گمان نمی‌کردم علی‌بن‌موسی‌الرضا (ع) تاکنون در این مسائل بحث کرده باشد. او سابقۀ این کارها را نداشت. گاهی در مدینه از او سؤال می‌کردند و او جواب می‌داد. آیا متکلمان در آنجا پیش او اجتماع می‌کردند؟»
در پاسخ گفتم: «حاجیان که رهسپار مکه بودند، از مسائل حلال و حرام می‌پرسیدند و حضرت به آن‌ها پاسخ می‌دادند. برخی هم که اهل بحث و مناظره بودند، امام با آن‌ها مناظره می‌کردند.» محمد‌بن‌جعفر گفت: «می‌ترسم مأمون‌ بر او رَشک بَرد و عاقبت، او را با سَم از میان بردارد یا بلایی بر سرش درآورد. به او گوشزد کن تا از این کارها خودداری کند.» گفتم: «از من نمی‌پذیرد. مأمون‌ می‌خواهد او را آزمایش کند و ببیند از علوم اجدادش بهره‌ای دارد [یا نه].» گفت: «بگو عمویت از این کار خوشش نمی‌آید و مایل است به دلایل بسیاری، در این کارها خوددار باشی.» وقتی خدمت حضرت رضا (ع) در منزلشان رسیدم، پیغام عمویشان را نقل کردم؛ اما امام‌ لبخندی زده و فرمودند: «خدا عمویم را حفظ کند. خوب او را می‌شناسم. چرا کار مرا دوست نمی‌دارد؟»

استناد امام به پیامبر (ص)
امام‌رضا (ع) به چه میزان در سخنان خود به سخنان پیامبر (ص) و سنت ایشان استناد می‌کردند؟

حرکت عمومی امام بر احیای سخن و سنت پیامبر اکرم (ص) استوار بود. دراین‌راستا، ایشان احادیث بسیاری به‌ نام رسول‌الله (ص) روایت فرموده‌اند. همچنین امام برای حفظ و احیای سنت نبوی اصرار داشتند که حتی مسائل عبادی خویش را به سنت پیامبر (ص) مستند سازند؛ تلاشی که به‌نوعی، نقد مدعیان پیرو اهل‌سنت نیز بود.امام تأکید داشتند که «ما پیرو رسول خدا (ص) و تسلیم اوامر و نواهی ایشان هستیم، همچنان‌که رسول خدا (ص) پیرو و تسلیمِ فرامین الهی بود.»
خالد ذُهلی از پدرش، احمد‌بن‌خالد، این‌گونه گزارش داده است: «در نیشابور، نماز را پشت سر علی‌بن‌موسی‌الرضا (ع) اقتدا کردیم. ایشان در آغاز هر سوره، بسم اللّه الرحمن الرحیم را بلند (به‌جَهر) خواندند و بعد، چنین یادآور شدند که رسول‌الله (ص) این‌گونه عمل می‌کردند.»

نشاط علمی
در میان پرسش‌های مطرح، معمولاً مردم از امام‌رضا (ع) چه می‌پرسیدند؟ نمونه‌ای از نشاط علمی امام را بیان کنید.

پرسش‌ها فراگیر بود؛ زیرا امام خود را در معرض پاسخ‌دهی همۀ طبقات مردم و نیز دانشمندان و یاران قرار داده بودند. حضرت رضا (ع) در بسط دانش و بحث و گفت‌وگو حدی نمی‌شناختند. ایشان بانشاط و جدی، همگان را رهنمود می‌کردند و پرسش‌ها را پاسخ می‌دادند. به نمونه‌های زیر بنگرید:
۱. زکریا‌بن‌آدم می‌گوید: «در اولِ شبی خدمت حضرت رضا (ع) رسیدم. ما آن شب را تا طلوع فجر گفت‌وگو کردیم؛ سپس حضرت برخاستند و نماز صبح را به‌جای آوردند.»
۲. بزنطی نوشته است: «به‌همراه صفوان یحیی و محمد سنان نزد امام بودیم و امام با من سخن می‌گفتند و من از ایشان می‌پرسیدم تا آنگاه که پاسی از شب گذشت.»
۳. گزارش یسع‌بن‌حمزه نیز چنین است: «در مجلس امام‌رضا (ع) مشغول گفت‌وگو با ایشان بودم، درحالی‌که مردم بسیاری در خدمت ایشان بودند و از حلال و حرام می‌پرسیدند. ناگهان، مردی وارد شد... .»
۴. حسن‌بن‌علی وشاء وقتی به مرو آمد، به منزل علی‌بن‌موسی (ع) رسید. او می‌گوید: مشاهده کردم رجال کشور و بزرگان و مردم عادی به منزل ایشان رفت‌وآمد می‌کنند. در گوشه‌ای نشستم و با خود فکر کردم من چه وقت می‌توانم خود را به او برسانم تا سؤالات خود را بپرسم. مدتی بعد خادمی بیرون آمد و  رو به من گفت: «این‌ها پاسخ مسائل توست.» آن نوشته را گشودم و دیدم امام همۀ پرسش‌های مرا پاسخ گفته و تفسیر کرده‌اند! گفتم: «گواهی می‌دهم که خداوند یکی است و محمد (ص) رسول اوست و تو هم حجت خدا هستی.» سپس، از گذشته‌ها استغفار کردم و بازگشتم.

عالمان سُنی در محفل علمی امام
آیا در جلسات علمی امام، فقط شیعیان حضور داشتند یا عالمان سُنی هم بودند؟

مجلس دانش امام فراگیر و همگانی بود. در دوران حضور امام در نیشابور و مرو، دانشمندان غیرشیعیِ بسیاری افتخار بهره‌مندی از محضر امام یافتند. در محفل امام در شهر مدینه نیز بسیاری از دانشمندان سُنی‌مذهب به حضور حضرت بار می‌یافتند و حضور علمی مستمر امام در مسجدالنبی، گواه فراگیربودن کرسی دانش حضرت بود. ابراهیم‌بن‌صولی می‌گوید: خدمت امام بودیم که فرمودند: «در دنیا نعمت حقیقی نیست.» فقهایی که حاضر بودند، پرسیدند: «پس قول خداوند متعال در آیۀ (ثُمَّ لَتُسْأَلُنَّ یَوْمَئِذٍ عَنِ النَّعِیمِ‌) چیست؟» امام در پاسخ، نظر خود را فرمودند.
به‌استناد روایتی که خطیب بغدادی نقل می‌کند، علی‌بن‌موسی‌الرضا (ع) در آغاز جوانی، در روضة‌النبی می‌نشستند؛ آنگاه مردم و علمای بزرگ حاضر در مسجد از ایشان سؤال می‌پرسیدند.

ابن‌جوزی (وفات: ۵۹۷ق) نیز از اجتماع علمای بزرگ حدیث و پیشوایان سُنی‌مذهب در نیشابور و استقبال مردم از امام یاد کرده است. اوهمچنین از چهره‌هایی همچون یحیی‌بن‌یحیی، إسحاق‌بن‌راهویه، محمد‌بن‌رافع و أحمد‌بن‌حرب نام می‌برد که دور مَرکب امام حلقه زدند و از امام حدیث درخواست کردند.  هروی نیز از جلسات گستردۀ امام در مرو چنین گزارش می‌دهد: به مأمون‌ خبر دادند که حضرت رضا (ع) مجالسی تشکیل داده و دربارۀ اعتقادات مذهبی ‌مناظره می‌کند و مردم شیفتۀ دانش او شده‌اند. مأمون‌ بلافاصله، به محمد‌بن‌عمرو طوسی، حاجب خود، دستور داد مردم را متفرق سازد و امام‌ را حاضر کند.
البته شرکت گستردۀ عالمان سُنی و فضای حاکم بر خراسان آن زمان، سبب شد که علمای شیعه برخی روایات امام را بر تقیه حمل کنند. به این نمونه بنگرید: یونس به حضرت رضا (ع) عرض کرد: «آیا با گلاب (ماء ورد) می‌توان غسل کرد یا با آن، برای نماز وضو ساخت؟» حضرت فرمودند: «باکی نیست.»
شیخ طوسی نقل کرده است که اِجماع شیعه بر آن است که با گلاب و آب‌های مضافِ غیر از آن، وضو و غسل نمی‌توان کرد. برای جمع بین سخن امام و اِجماع فقها، علامه‌محمدتقی مجلسی تأکید دارد که این خبر را باید حمل بر تقیه کرد و آن را کنار گذاشت (طرح کرد)، به‌خصوص اخبار امام‌رضا (ع) را؛ چون وقتی ایشان به خراسان تشریف آوردند، بیشتر اوقات جمع فراوانی از سُنی‌ها در مجلس آن حضرت حاضر ‌بودند. بنابراین، تقیه در اخبار آن حضرت بیشتر از سایر ائمه (ع) است.

پاسخ مکتوب 
مقدار فراوانی از دانشِ به‌یادگارمانده از حضرت رضا (ع) پاسخ‌های مکتوبی است که امام در پاسخ پرسش‌ افراد فرستاده‌اند. نمونه‌ای از آن را بیان کنید.

بخشی از میراث علمی ائمۀ اطهار (ع) به‌صورت نامه است و غالب آن پاسخ ایشان به پرسش‌های مردم است. دو مجموعۀ حدیثیِ شیعی به نام‌های معادن الحکمة فیض کاشانی و مکاتیب الائمة از احمدی میانجی، گزارشی از این مکتوبات است. در این آثار، مکتوبات امام‌رضا (ع) نیز مندرج است که به ذکر نمونه‌ای از آن در اینجا بسنده می‌کنیم:
یکی از مکتوبات امام‌رضا (ع) پاسخ ایشان به پرسش محمد‌بن‌سنان است. او می‌گوید که حضرت رضا (ع) در پاسخ سؤالات من نوشتند: «برای من نوشته بودی که گروهی از اهل قبله چنین عقیده دارند که خداوند متعال برای علت خاصی نبوده که بعضی چیزها را حرام کرده است و بعضی را حلال؛ بلکه خواسته بدین‌وسیله بندگان را به تعبد وادارد. باید بدانید کسانی‌که این عقیده را دارند، گمراه و از راه حق و حقیقت منحرف هستند. اگر مطلب چنین بود و

وادارد. باید بدانید کسانی‌که این عقیده را دارند، گمراه و از راه حق و حقیقت منحرف هستند. اگر مطلب چنین بود و مقصود خداوند از تشریع مسائل حلال و حرام، واداشتن مردم به‌بندگی بود، می‌بایست حلال‌ها را حرام یا حرام‌ها را حلال کند و مردم را وادار کند که نماز نخوانند، روزه نگیرند، اعمال حسنه انجام ندهند، پیغمبران و کتب آسمانی را انکار کنند، مرتکب سرقت و زنا شوند و حدود شرع مقدس را رعایت نکنند.»
امام در ادامه نوشته بودند: «خداوند متعال حلال و حرام را برای مصلحت بندگانش تشریع فرموده است. کارهایی را حرام کرده است؛ زیرا فساد آن کارها بسیار روشن است. بعضی اعمال، جامعه را به‌طرف فساد و تباهی می‌کشاند و اساس زندگی را متلاشی می‌کند و نیز موجب هلاکت آدمی می‌شود؛ ازاین‌رو، خداوند آن کارها را حرام کرده و بندگانش را برای مصالح اجتماع، از ارتکاب آن کارها نهی فرموده و برای مرتکب آن وعدۀ دوزخ داده است.
ازسوی‌دیگر، پروردگار بعضی محرمات را در زمان اضطرار یا هنگامی‌که انسان احتیاج داشته باشد یا صلاحش باشد، به‌طور موقت حلال کرده است؛ مانند خوردن میته (گوشت حیوان مرده) یا گوشت خوک که هنگام خطر مرگ و نبودن چیزی برای رفع گرسنگی، به‌سبب حفظ جان آدمی حلال می‌شود. پس معلوم می‌شود که خداوند حلال و حرام را برای مصلحت جامعه وضع کرده و صِرف به‌تعبدواداشتن بندگان ملاک وضع نبوده است. پیغمبران (ع) و اوصیا نیز دستورهای خداوند را برای صلاح دین و دنیای آن‌ها، به مردم ابلاغ کرده‌اند.»

سفر علمی 
آیا امام‌رضا (ع) سفر علمی هم رفته‌اند؟

دانش‌گستری و آشناسازی مردم با اسلام ناب در تمام سفرهای حضرت سایه افکنده بود و این نکته را می‌توان در سفرهای امام به مکه در ایام حج و غیر آن و همچنین در سفر تاریخی ایشان به ایران جست‌وجو کرد.
محمد‌بن‌فضل از سفر حضرت رضا (ع) به کوفه و بصره نیز یاد می‌کند و می‌گوید: وقتی که امام‌رضا (ع) خواستند از بصره به مدینه برگردند، به من دستور دادند و فرمودند: «به کوفه برو و شیعیان را جمع کن و به آن‌ها خبر بده که من به آنجا خواهم آمد.» سپس فرمودند: «در خانۀ حفص‌بن‌عمیر اقامت کن.» من هم به کوفه رفتم و دستورهای آن حضرت را اجرا کردم. روزی با نصر‌بن‌مزاحم بودم که سلام، خادم امام‌رضا (ع)، از کنار ما عبور کرد؛ لذا فهمیدم که امام به خانۀ حفص آمده‌اند. به آنجا رفتم و امام نیز آنجا بودند. بر او سلام کردم. به من فرمودند: «غذایی آماده کن.» گفتم: «همه‌چیز آماده است.» فرمودند: «خدا را شکر که موفق شدی.»
سپس، شیعیان را دعوت کردیم و همه حاضر شدند. وقتی‌که همه غذا خوردند، امام رو به من فرمودند: ‌ «ای محمد، ببین در کوفه، از متکلمان و دانشمندان چه کسی هست؟ پس آنان را نزد من حاضر کن.» من نیز آنان را حاضر ساختم. آنگاه امام خطاب به آن‌ها فرمودند: «می‌خواهم همان مجلس سودمندی را که در بصره برقرار کردم، برای

شما نیز برقرار سازم. خدا مرا بر تمام کتاب‌های آسمانی دانا کرده است.» سپس امام رو به جاثلیق کوفه کردند که شخصی دانشمند و در بحث و جدل معروف بود و فرمودند: ‌ «ای جاثلیق، آیا می‌دانی حضرت عیسی (ع) صحیفه‌ای داشت که در آن اسم پنج تَن بود و آن را بر گردنش آویزان کرده بود؟ آیا می‌دانی حضرت عیسی (ع) در مغرب بود و می‌خواست به مشرق برود. صحیفه را گشود و خدا را به ‌نام یکی از آنان قَسم داد که زمین زیر پای او پیچیده شود؛ سپس، در یک لحظه، از مغرب به مشرق و از مشرق به مغرب سیر کرد؟»
جاثلیق گفت: «من جریان این صحیفه را نمی‌دانم؛ ولی بدون‌تردید، اسمای پنج‌گانه همراه او بود که به آن‌ها یا یکی از آنان توسل می‌جست و خداوند نیز آنچه می‌خواست، به او عطا می‌کرد.» حضرت رضا (ع) فرمودند: «الله اکبر! همین که نام‌ها را قبول داری، کافی است و دیگر فرق نمی‌کند که به صحیفه اقرار کنی یا نه.» سپس رو به مردم فرمودند: «‌ای مردم، بر گفتار او شاهد باشید. آیا کسی‌که با طرف مقابلش، به دین و کتاب و پیامبر و شریعت او احتجاج کند، باانصاف‌ترین مردم نیست؟» گفتند: «آری.» بعد فرمودند: «بعد از پیامبر (ص) کسی امام است که قیام کند به آنچه پیامبر به آن قیام کرده است و بتواند کارهای او را انجام دهد و امامتش را با دلایل و براهین ثابت کند.»
رأس‌الجالوت گفت: «نشانه‌های امامت چیست؟» امام فرمودند: «اینکه امام به تورات، انجیل، زبور و قرآن احاطه داشته باشد و با هر گروه به کتاب خودشان احتجاج کند و اینکه همۀ زبان‌ها را بداند و با اهل هر زبانی، به زبان خودش مباحثه کند. افزون‌بر این‌ها، باید از هر آلودگی و عیبی پاک باشد و همچنین عادل، باانصاف، حکیم، دلسوز، مهربان، بردبار، اهل بخشش و گذشت، راست‌گو ، نیکوکار، صمیمی، امین و مطمئن باشد و کارهای مردم را حل‌وفصل کند.»
نصر‌بن‌مزاحم ایستاد و گفت: «یا‌بن‌رسول‌الله، دربارۀ جعفر‌بن‌محمد (ع) چه می‌گویی؟» فرمودند: «چه بگویم دربارۀ امامی که امّت محمد (ص) همگی و به‌اتفاق، گواهی داده‌اند که او داناترینِ اهل زمانش بود.» گفتند: «دربارۀ موسی‌بن‌جعفر (ع) چه می‌گویی؟» امام فرمودند: «او هم همان‌طور بود.»
نصر گفت: «مردم درخصوص او سرگردان و متحیر هستند.» حضرت فرمودند: «حضرت موسی‌بن‌جعفر (ع) در برهه‌ای از زمان زیست که با نَبَطی‌ها، به زبان خودشان و با خراسانی‌ها، با زبان فارسی و با رومیان، به رومی و با غیرعرب، به زبان خودشان سخن می‌گفت و علما و بزرگان یهود و نصاری از نقاط دور می‌آمدند؛ حضرت هم با آنان با کتاب و زبان خودشان بحث و احتجاج می‌کردند. وقتی عمر مبارکشان به‌پایان رسید، توسط شخصی نامه‌ای با این مضمون به من فرستادند: ‌ای پسرم، اجلم فرا رسیده و عمرم به آخر رسید و تو جانشین پدرت هستی. همانا رسول خدا (ص) هنگام رحلتش، علی (ع) را خواست و به او وصیت کرد و صحیفه‌ای به او داد که در آن، نام‌های پیامبران و جانشینان آن‌ها بود.

بعد فرمودند: ‌ای علی، نزدیک‌تر آی. وقتی امام نزدیک شد، رسول خدا (ص) عبای خویش را بر سر او کشیدند و فرمودند: زبانت را بیرون بیاور و او بیرون آورد. پیامبر (ص) انگشترشان را به زبان او کشیدند و فرمودند: زبانم را در دهانت بگذار و آن را بِمَک و هر چه در دهانت بود، فرو ببر.»

مکان محافل علمی 
آیا جلسه‌های علمی امام در مکانی خاص بود؟ آیا گزارشی وجود دارد که به‌جز مسجدالنبی، خانۀ ایشان نیز محفل علم بوده است؟

در دورۀ حضور امام در مدینه، مسجدالنبی جایگاه اصلی محفل امام بود. با حضور امام در شهر‌های مختلف نیز مراکز مختلفی، به‌خصوص مسجدجامع آن شهرها همچون مرو و بناج ، محفل علمی امام به‌شمار می‌رفت. البته در دورۀ حضور امام در مدینه و مرو، خانۀ ایشان نیز به‌عنوان مرکز علمی شناخته شده بود و یاران و دوستداران علم به آمدوشد به آن مکان عادت داشتند. به نمونه‌های زیر بنگرید:
سلیمان جعفری می‌گوید: در خدمت امام اباالحسن (ع) بودم، درحالی‌که خانه پر بود از مردم و آن‌ها سؤال می‌کردند و آن حضرت پاسخ می‌فرمودند.  بزنطی نیز می‌گوید: کنْتُ عِنْدَ أَبِی الْحَسَنِ الرِّضَا‌ (ع) وَ الْبَیتُ‌ مَمْلُوءٌ مِنَ‌ النَّاسِ‌ یسْأَلُونَهُ‌ وَ هُوَ یجِیبُهُم‌؛  (جمعی نزد امام‌رضا (ع) بودیم و آن خانه از محدثان پر بود. حکایت روز غدیر به‌میان آمد... .)

 

انتهای پیام

منبع : aqr.ir

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۲/۱۱/۰۲
محسن حسینی

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
تجدید کد امنیتی