وبسایت فرهنگی مذهبی ابن تیهان

اللهم عجل لولیک الفرج والعافیةوالنصر:آمین

وبسایت فرهنگی مذهبی ابن تیهان

اللهم عجل لولیک الفرج والعافیةوالنصر:آمین

تعجیل امر فرج مولا امام عصر(عج) صلوات

طبقه بندی موضوعی
پیوندهای روزانه

ناله مظلوم

دوشنبه, ۱۱ فروردين ۱۳۹۳، ۰۸:۳۹ ب.ظ


ناله مظلوم


سلطان محمود غزنوی شبی برای استراحت به بستررفت،هرچه کرد نتوانست بخوابد.

در دلش گذشت شایدمظلومی دادخواهی میکند وکسی بدادش نمیرسد،به غلامی دستور داد جستجوکند اگرستمدیده ای رامشاهده کرد بحضورش آورد.

غلام پس ازتجسس مختصری برگشته گفت کسی نبود.

سلطان بازهرچه کرد خوابش نبرد،دانست که غلام درتکاپو کوتاهی نموده.

خودش برخاسته ازقصر بیرون شد.درکنارقصرش مسجدی بود،زمزمه ی ناله ای از میان  مسجد شنید جلورفت دیدمردی سربرسجده نهاده میگوید:خدایا محمود در برمظلومان بسته وباندیمان خود درحرمسرا نشسته است(یامن لاتأخذه سنة ولانوم).

سلطان محمود گفت:چه میگویی من سلطان محمودم ودر پی توآمدم بگو چه شده؟

مردگفت:یکی ازخواص تو که نامش را نمیدانم پیوسته شبها به خانه ام می آید وبازنم همبستر میشود ودامن ناموسم رابه بدترین وجهی آلوده میکند.

سلطان گفت اکنون کجاست؟

مردجواب داد:شاید رفته باشد.
شاه گفت هروقت آمد مرا خبر ده،وبه پاسبانان قصرسلطنتی سپرد که هرزمان این مرد خواست مراببیند او را بمن برسانید.
شب بعد بازهمان سرهنگ به خانه آن بی نوا رفت وآن مرد مظلوم را ازخانه اش به زور بیرون کرد،مرد مظلوم به قصرسلطان محمود رفت

سلطان باشمشیر شرر بار بخانه ی او آمد دیدشخصی در بستر همسرش خوابیده دستور داد چراغ را خاموش کند،آنگاه شمشیر کشیده و او را کشت.

سپس دستور داد چراغ را روشن کند دراین هنگام بادقت نگاهی به جنازه کرد وبلافاصله سربه سجده شکر گذاشت وبعد به صاحب خانه گفت هرغذایی درخانه شما پیدا میشود بیاورید که گرسنه ام.

مرد گفت:سلطانی چون شما به نان درویشی من چگونه قناعت میکند.

سلطان گفت هرچه هست بیاور.

آن مرد تکه نانی راکه درسفره بود نزد سلطان آورد و علت خاموش و روشن کردن چراغ بدستور سلطان محمود وسجده شکر اورا از او پرسید

سلطان گفت:همینکه ازجریان تومطلع شدم باخود گفتم که در زمان سلطنتم کسی جز فرزندانم جرأت این کار را ندارد،چراغ راخاموش کردم تا اگرحتی فرزندم بود مهر پدر وفرزندی مانع از اجرای عدالت نشود,چراغ که روشن شد دیدم بیگانه است به شکرانه ی اینکه دامن خانواده ام ازاین جنایت پاک بودسجده شکر نمودم.

اما خوردن غذا ازاین جهت بود که چون به چنین ظلمی اطلاع پیداکردم باخود عهدکردم چیزی نخورم تا داد تورا ازآن ستمگر بستانم.

اکنون ازساعتیکه تورا درشب گذشته دیدم چیزی نخورده ام.

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۳/۰۱/۱۱
محسن حسینی

نظرات  (۱)


سلام و خسته نباشید خدمت شما دوست عزیز:
بعد از طول یک هفته از اولین سری آموزشی آچارفرانسه بیان
و آموزش های زیر:
آچار فرانسه 1 (کد صفحه بندی درست صفحات وبلاگ بلاگ)
آچار فرانسه 2 (کد اشتراک گذاری مطالب در شبکه های اجتماعی)
آچار فرانسه 3 (کد جستجو در مطالب وبلاگتان با جستجوگر سلام)
آچار فرانسه 4 (کد اضافه کردن بلاک در منو ی چپ )
آچار فرانسه 5 (حال بعد از طول 4 دوره آموزشی رایگان می خواهیم نیاز شما را بدانیم و با نظر سنجی در آدرس زیر
بدانیم چه کدهایی یا چه آموزشی را می خواهید از بلاگ بدانید
ممنونیم از شما منتظر پیشنهادات شما هستیم)
http://unit-sardroud.blog.ir/page/NazarSanji
گروه کامپیوتر دانشگاه آزاد

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
تجدید کد امنیتی