5موردی که باید بر آنها گریست !!
5موردی که باید بر آنها گریست !! از جمله چیزهایى که خداوند به وسیله آن عیسى علیه السلام را موعظه فرمود این بود که به او فرمود: برگناه گریه کن، چرا که گناه مایه خشم من است.»
گریه براى چند کس و چند چیز مطلوب است، که نمونه هایى از آن ها ذکر مى گردد: 1 - براى فراق دوستان قال الحسن بن على علیه السلام: انما ابکى لخصلتین: لهول المطلع و فراق الاحبة 1 ؛ من براى دو حالت گریه مى کنم: براى هول و شدت اطلاع دهنده قیامت و براى فراق دوستان.» 2 - براى شهید پیامبر اکرم صلى الله علیه وآله در شهادت حضرت حمزه گریست و امر فرمود براى او گریه کنند 2 . و براى شهادت حضرت على علیه السلام گریه کردند، 3 همان طور که براى شهادت امام حسین علیه السلام گریه کردند. 3 - براى مردگان قال الصادق علیه السلام: ان ابراهیم خلیل الرحمن سال ربه ان یرزقه ابنة تبکیه بعد موته 4 ؛ ابراهیم خلیل علیه السلام از خداوند خواست که به او دخترى روزى نماید تا بعد از مرگش براى آن حضرت گریه کند.» در دعاى ندبه چنین آمده است: فعلى الاطائب من اهل بیت محمد و على صلى الله علیهما و الهما فلیبک الباکون و ایاهم فلیندب النادبون و لمثلهم فلتذرف الدموع ولیصرخ الصارخون و یضج الضاجون و یعج العاجون 5 ؛ باید گریه کننده ها بر پاکان خاندان محمد و على که صلوات خدا بر آندو و اهل آندو باد بگریند و براى آنان بلند گریه کنند و براى امثال آن ها اشک ها روان شوند و شیون کنندگان شیون کنند و زارى کنندگان زارى کنند و ناله کنندگان ناله جانسوز کشند.» 4 - براى گناهان قال الباقرعلیه السلام: قال الخضر... وابک على خطیئتک 6 ؛ خضر به موسى گفت: بر خطاهایت گریه کن.» قال الصادق علیه السلام: فیما وعظ الله به عیسى بن مریم ان قال له: ابک على السیئة فانها لى سخط 7 ؛ از جمله چیزهایى که خداوند به وسیله آن عیسى علیه السلام را موعظه فرمود این بود که به او فرمود: برگناه گریه کن، چرا که گناه مایه خشم من است.» 5- براى مرگ و حوادث بعد از آن قال السجادعلیه السلام: ابکى لخروج نفسى، ابکى لظلمة قبرى، ابکى لضیق لحدى، ابکى لسۆال منکر و نکیر ایاى، ابکى لخروجى عن قبرى عریانا ذلیلا حاملا ثقلى على ظهرى 8 ؛ مى گریم براى جان دادنم، مى گریم براى تاریکى قبرم، مى گریم براى تنگى لحدم، مى گریم براى پرسش نکیر و منکر از من و مى گریم براى بیرون شدن از قبرم در حالى که برهنه و خوار [بوده] بار اعمال سنگینم را بر دوش دارم.» روز
قیامت نزدیک است و هیچ کس غیر از خداوند نمى تواند آن روز را آشکار کند.
آیا از این سخن تعجب مى کنید و مى خندید و [به روزگار سخت خود] نمى گریید و
حال آن که شما سخت غافلید» آداب گریهگریه داراى شرایط و آداب خاصى است که رعایت آن ها موجب تاثیر گریه بر جان انسان خواهد شد. بعضى از این آداب عبارتست از: 1 - همراهى گریه با ورع قال السجادعلیه السلام: لیس الخوف، خوف من بکى و جرت دموعه، ما لم یکن له ورع یحجزه عن معاصى الله و انما ذلک خوف کاذب 9 ؛ خوف [از خداوند] آن نیست که کسى گریه کند و اشک هایش جارى شود، مادامى که ورعى براى او نباشد که او را از معاصى خداوند منع کند و این [گریه بى ورع] همان ترس دروغین است.» 2 - زیاد گریه کردن و طول دادن آن قال رسول الله صلى الله علیه وآله: و عودوا قلوبکم الرقة و اکثروا التفکر والبکاء؛ قلب هایتان را به رقت عادت دهید و زیاد تفکر و گریه کنید.» قال رسول الله صلى الله علیه وآله: ثلاث منجیات للمۆمن: کف لسانه عن الناس واغتیابهم و اشغاله نفسه بما ینفعه لاخرته و دنیاه و طول البکاء على خطیئته 10 ؛ سه چیز براى مۆمن مایه نجات است: حفظ زبانش از اذیت مردم و غیبت کردن آن ها، و مشغول نمودن خود به چیزهایى که براى آخرت و دنیایش منفعت دارد، و گریه طولانى بر خطاهایش.» 3 - لطمه نزدن به صورت و پاره نکردن لباس
قال رسول الله صلى الله علیه وآله: لیس منا من ضرب الخدود، و شق الجیوب 11 ؛ از ما نیست کسى که [در هنگام گریه و زارى بر مردگان] به صورت بزند و لباس پاره کند.» 4 - همراه با سوز دل قال النبى صلى الله علیه وآله: اوحى الله الى عیسى یا عیسى بن البکر البتول ابک على نفسک بکاء من قد ودع الاهل و قلى الدنیا و ترکها لاهلها و صارت رغبته فیما عند الهه 12 ؛ خداوند به عیسى علیه السلام وحى فرمود: اى عیسى! بر نفست گریه کن؛ گریه کسى که اهلش را ترک کرده و دنیا را کوچک نموده و آن را براى اهلش واگذاشته است و رغبت او فقط در آنچه که نزد خدایش مى باشد، گردیده است.» علل محرومیت از گریه1 - قساوت قلب قال على علیه السلام: ما جفت الدموع الا لقسوة القلوب و ما قست القلوب الا لکثرة الذنوب 13 ؛ اشک ها خشک نمى شوند، مگر به خاطر قساوت قلب ها و قلب ها قساوت پیدا نمى کنند، مگر به خاطر زیادى گناهان.» 2 - غفلت در قرآن کریم آمده است: ازفت الازفة. لیس لها من دون الله کاشفة. افمن هذا الحدیث تعجبون. و تضحکون و لاتبکون. و انتم سامدون » 14 ؛ روز قیامت نزدیک است و هیچ کس غیر از خداوند نمى تواند آن روز را آشکار کند. آیا از این سخن تعجب مى کنید و مى خندید و [به روزگار سخت خود] نمى گریید و حال آن که شما سخت غافلید.» مى
گریم براى جان دادنم، مى گریم براى تاریکى قبرم، مى گریم براى تنگى لحدم،
مى گریم براى پرسش نکیر و منکر از من و مى گریم براى بیرون شدن از قبرم در
حالى که برهنه و خوار [بوده] بار اعمال سنگینم را بر دوش دارم» زمینه هاى کسب نعمت گریه1 - یاد از مردگان قال اسحاق بن عمار: قلت لابى عبدالله علیه السلام: اکون ادعو و اشتهى البکاء فلایجیئنى و ربما ذکرت من مات من بعض اهلى فارق و ابکى فهل یجوز ذلک؟ فقال: نعم تذکرهم فاذا رققت فابک وادع ربک تبارک و تعالى 15 ؛ اسحاق بن عمار مى گوید: به امام صادق علیه السلام عرض کردم: من دعا مى کنم و [در آن حال] دوست دارم گریه کنم ولى گریه ام نمى آید و چه بسا بعضى از کسانى که از اهلم هستند و مرده اند را بیاد مى آورم، در این حال دلم رقت پیدا کرده و گریه مى کنم. آیا این کار جایز است؟ فرمود: بله، آن ها را به یاد آور و هر وقت رقت پیدا کردى، گریه کن و پروردگارت را بخوان.» 2 - تباکى قال الصادق علیه السلام: ان لم یجئک البکاء فتباک، فان خرج منک مثل راس الذباب فبخ بخ 16 ؛ اگر گریه ات نمى آید، پس تباکى کن (یعنى وانمود به گریه کردن کن) که اگر مثل سر پشه اى از تو [اشک] خارج شد، به به [به تو] . 3 - خوردن بعضى از غذاها قال النبى صلى الله علیه وآله: علیکم بالعدس فانه مبارک مقدس یرقق القلب و یکثر الدمعة 17 ؛ بر شما باد [خوردن] عدس، چرا که عدس مبارک [و] مقدس است [و] قلب را رقت مى دهد و اشک را زیاد مى کند.»
پی نو شت ها: 1) بحار الانوار، ج 6، ص 106. 2) همان، ج 82، ص 92. 3) همان، ج 42، ص 190. 4) همان، ج 82، ص 92. 5) دعاى ندبه. 6) بحار الانوار، ج 13، ص 302. 7) همان، ج 14، ص 295. 8) همان، ج 98، ص 89. 9) همان، ج 90، ص 335. 10) همان، ج 78، ص 140. 11) همان، ج 82، ص 93. 12) همان، ج 90، ص 333. 13) وسائل الشیعه، ج 11، ص 337. 14) نجم/ 57 تا61.15) بحار الانوار، ج 90، ص 334. 16) همان. 17) همان، ج 14، ص 254. منبع: ماهنامه اطلاع رسانی، پژوهشی، آموزشی مبلغان شماره 27. |
روزی قلمتون بیشتر باشه...
با(بی بند و باری)به روزم.
با احترام دعوتید.
دردفروشی
painstore.blog.ir