وبسایت فرهنگی مذهبی ابن تیهان

اللهم عجل لولیک الفرج والعافیةوالنصر:آمین

وبسایت فرهنگی مذهبی ابن تیهان

اللهم عجل لولیک الفرج والعافیةوالنصر:آمین

تعجیل امر فرج مولا امام عصر(عج) صلوات

طبقه بندی موضوعی
پیوندهای روزانه

چرا خداوند در قرآن می فرماید: خداوند سرنوشت کسی را تغییر نمی دهد



مقدرات شما قبل از هر چیز و هر کسی در دست خود شما است

 

خداوند در قرآن می فرماید: خداوند سرنوشت کسی را تغییر نمی دهد مگر اینکه خودش بخواهد و در جای دیگری آمده است: خداوند نمی خواهد آنها هدایت شوند رابطه این دو چیست؟

آیه «انّ الله لا یُغیِّرُ ما بقوم حتّی یغیّرو ما بانفسهم»[1] خداوند سرنوشت هیچ قومی و «ملّتی» را تغییر نمی دهد مگر آنکه آنها خود تغییر دهند، که در دو مورد از قرآن با تفاوت مختصری آمده است[2]، یک قانون کلی و عمومی را بیان می کند، قانونی سرنوشت ساز و حرکت آفرین و هشدار دهنده!

این قانون که یکی از پایه های اساسی جهان بینی و جامعه شناسی در اسلام است، به ما می گوید: مقدرات شما قبل از هر چیز و هر کسی در دست خود شما است و هرگونه تغییر و دگرگونی در خوشبختی و بدبختی اقوام در درجة اوّل به خود آنها بازگشت می کند.[3] و این یک سنّت تغییر ناپذیر الهی است.

 

فیض و رحمت خدا بیکران و عمومی و همگانی است، ولی به تناسب شایستگی ها و لیاقت ها به مردم می رسد. در ابتدا خدا نعمتهای مادّی و معنوی خویش را شامل حال اقوام می کند. چنانچه نعمتهای الهی را وسیله ای برای تکامل خویش ساختند و از آن در مسیر حق مدد گرفتند و شکر آن را که همان استفادة صحیح است بجا آوردند، نعمتش را پایدار، بلکه افزون می سازد؛ امّا هنگامی که این مواهب وسیله ای برای طغیان و سرکشی و ظلم و بیدادگری و تبعیض و ناسپاسی و غرور و آلودگی گردد، در این هنگام نعمت ها را می گیرد و یا آن را تبدیل به بلا و مصیبت می کند.

 

بنابراین دگرگونیها همواره از ناحیة ما است وگرنه مواهب الهی زوال ناپذیر است.[4] پس آنچه که این آیة شریفه در مقام بیان آن است این است که سعادت و خوشبختی و شقاوت و بدبختی همة انسان ها و سرنوشت دنیوی و اخروی آنها را خودشان رقم می زنند. و خود راه ضلالت و گمراهی و یا هدایت و رستگاری را بر می گزینند.

در مقابل این آیات، آیات دیگری وجود دارد که هدایت و ضلالت را به دست خداوند می داند:
«من یهد الله فهو المهتدی و مَن یُضلِل فأولئک هم الخاسرون»[5] آن کس را که خدا هدایت کند هدایت یافته «واقعی» اوست و آن ها را که گمراه سازد زیانکاران آنهایند.

یا در آیة 213 سورة بقره می خوانیم «و الله یهدی من یشاء الی صراط المستقیم» خداوند کسی را که بخواهد به راه راست هدایت می کند. و در آیه 93 سورة نحل آمده است: «ولکن یضلّ من یشاء و یهدی من یشاء» ولی او هر کسی را بخواهد هدایت می کند و هر کسی را بخواهد گمراه. و شبیه این تعبیر که هدایت و ضلالت را فعل خداوند می شمرد و هر دو را به او نسبت می دهد در بسیاری از آیات قرآن مجید به چشم می خورد.[6]

در مورد این که رابطه بین این دو دسته از آیات و نحوة جمع آنها چگونه باید باشد، تفاسیر مختلفی[7] ارائه شده است. و ما در این جا دقیق ترین تعبیری که با همة آیات هدایت و ضلالت سازگار است و همة آنها را به خوبی تعبیر می کند، بی آنکه کمترین خلاف ظاهری در آن باشد را، بیان می کنیم.

هدایت در لغت به معنای دلالت و راهنمائی تؤام با لطف و دقت است[8] و آن را به دو شعبه تقسیم کرده اند: «ارائه طریق» و «ایصال به مطلوب» و به تعبیر دیگر «هدایت تشریعی» و «هدایت تکوینی».

با این توضیح که: گاه انسان راه را به کسی که طالب آن است، با دقت تمام و لطف و عنایت نشان می دهد، اما پیمودن راه و رسیدن به مقصود به عهدة خود اوست. «هدایت تشریعی، ارائه طریق».

ولی گاه دست طالب را می گیرد و علاوه بر ارائه طریق او را به مقصد می رساند «هدایت تکوینی، ایصال به مطلوب». هدایت تشریعی به معنای ارائه طریق جنبة عمومی و همگانی دارد و هیچ قید و شرطی در آن نیست. چنانکه در آیة 3 سورة دهر آمده «انّا هدیناه السبیل اما شاکراً و اما کفوراً» ما راه را به انسان نشان دادیم خواه شکر گذاری کند یا کفران. و در آیة 51 آل عمران می خوانیم. و انک لتهدی الی صراط مستقیم: تو همة انسان را به صراط مستقیم دعوت می کنی.[9] 


خداوند کسی را که بخواهد به راه راست هدایت می کند

 

اما هدایت تکوینی به معنای ایصال به مقصود و گرفتن دست بندگان و گذراندن آنها از تمام پیچ و خم های راه و حفظ و حمایت از آنها تا رساندن به ساحل نجات، که موضوع بسیاری دیگر از آیات قرآن است، هرگز بی قید و شرط نمی باشد. این هدایت مخصوص گروهی است که اوصاف آنها در قرآن بیان شده، و اضلال که نقطه مقابل آن است نیز، مخصوص گروهی است که اوصاف آنان نیز بیان گشته است.

گرچه بعضی از آیات مطلق است، ولی بسیاری دیگر از آیات قید و شرط آن را دقیقاً بیان کرده و هنگامی که این آیات «مطلق» و «مقید» را کنار هم می چینیم مطلب کاملاً روشن می شود و هیچ ابهام و تردیدی در معنی آیات باقی نمی ماند و نه تنها با مسأله اختیار و آزادی ارادة انسان نسبت به سرنوشت خویش مخالف نیست بلکه آن را دقیقاً تأکید می کند.

 

قرآن مجید در یکی از آیات می گوید «یضلّ به کثیراً و یهدی به کثیراً و ما یضل به الّا الفاسقین» بوسیلة آن ضرب المثل، که قبل از این آیه بیان فرموده گروهی را گمراه و گروهی را هدایت می کند، اما جز فاسقان را گمراه نمی سازد. «بقره 26» که در اینجا سرچمشة ظلالت فسق و خروج از طاعت و فرمان الهی شمرده شده است. و در جای دیگر می گوید: الله لایهدی القوم الظالمین، خداوند قوم ستمگر را هدایت نمی کند. «بقره 258» در این جا تکیه روی مسأله ظلم شده است و آن را زمینه ساز ظلالت معرفی کرده است. و در جای دیگر می خوانیم: «والله لایهدی القوم الکافرینِ» «بقره 264» خداوند قوم کافر را هدایت نمی کند. در این جا کفر به عنوان زمینه ساز گمراهی ذکر شده است.

باز در آیة دیگر می خوانیم: «انّ الله لایهدی من هو کاذب کفّار» خداوند هدایت نمی کند کسی را که دروغگو و کفران کننده است. «زمر 3» که در این جا نیز دروغگویی و کفران را مقدمة ضلالت شمرده است.

و آیات دیگر از این قبیل که ضلالت الهی را مخصوص کسی می شمرد که دارای این اوصافند «کفر، ظلم، فسق، دروغ، اسراف، کفران» و تمام آیات دیگری که به صورت مطلق ظلالت به خداوند متعال نسبت داده شده است مقیّد به این اوصاف می شود و ظلالت الهی هرگز بدون قید و شرط نمی باشد. اما این اسناد ظلالت به خدا عین اختیار بندگان و آزادی اراده آنها در متصّف شدن به چنین اوصافی است.[10] در مورد هدایت نیز شرط و اوصافی در قرآن آمده که نشان می دهد آن هم بدون علّت و بر خلاف حکمت الهی نیست.

به هر حال مشیت الهی که در آیات هدایت و ظلالت روی آن تکیه شده، هرگز به معنای مشیت بی دلیل و خالی از حکمت نیست؛ بلکه در هر مورد شرایط خاصی دارد که آن را هماهنگ با حکیم بودن او می کند.


===========================
منبع:tebyan-zn.ir
[1] . رعد/ 11.
[2] . رعد/ 11، انفال/ 53.
[3] . مکارم شیرازی، ناصر با همکاری جمعی از نویسندگان، تفسیر نمونه، دارالمکتب الاسلامیه، ج 10، ص 145.
[4] . همان، ج 7، ص 207.
[5] . اعراف/ 178.
[6] . به عنوان نمونه: فاطر/ 8، زمر/ 22، مدثر/ 21، بقره/ 272، انعام/ 88، یونس/ 25، رعد/ 27، ابراهیم/ 4 می توان نام برد.
[7] . مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، ج 29، ص 464 ـ 463.
[8] . مترادف راغب مادّه «هدی»
[9] . تفسیر نمونه، همان، ج 19، ص 461 ـ 462.
[10] . همان، ص 466 ـ 464، با کمی دخل و تصرّف

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۴/۰۲/۰۵
محسن حسینی

نظرات  (۱)

سلام درمورد تغییر سرنوشت فکر میکنم منظور این آیه اینه که خدا مارو با بهترین شرایطی که خودش میخواد آفریده اما ما با اشتباهات و گناهامون از راه اصلی و مستقیم خارج میشیم و سرنوشتمون عوض میشه و خدا هم دخالتی نمیکنه اخه اگر بخواد دائم معجزه کنه و دخالت کنه معجزه ما از پیامبرا بیشر میشه فک کنید برای اینکه آدما گمراه نشن هر زوز چندتا معجزه باید بشه بالخره چرخ فلک کار خودشو میکنه اما استثنا خدا در صورتی برای ما کاری میکنه که صداش کنیم که ممکنه زود جواب بگیریم ممکنم هست دیر جواب بگیریم که اینم صلاح خداست و کسانی رو که هدایت نمیکنه از هدایتون گذشته و هیچ جوری درست نمیشن خدا هم مهر به گوششون زده چون خودشون لجبازی میکنن ونمیخوان راه درستو برن

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
تجدید کد امنیتی