ای آمریکا ازما عصبانی باش و از این عصبانیت بمیر
(امام خمینی ره)







ای آمریکا ازما عصبانی باش و از این عصبانیت بمیر
(امام خمینی ره)
روزی روزگاری در روستایی در هند؛ مردی به روستاییها اعلام کرد که برای خرید هر میمون 20 دلار به آنها پول خواهد داد.
روستاییها
هم که دیدند اطرافشان پر است از میمون؛ به جنگل رفتند و شروع به
گرفتنشان کردند و مرد هم هزاران میمون به قیمت 20 دلار از آنها خرید ولی
با کم شدن تعداد میمونها روستاییها دست از تلاش کشیدند…
به همین خاطر مرد اینبار پیشنهاد داد برای هر میمون به آنها 40 دلار خواهد پرداخت.
با
این شرایط روستاییها فعالیت خود را از سر گرفتند. پس از مدتی موجودی باز
هم کمتر و کمتر شد تا روستاییان دست از کار کشیدند و برای کشاورزی سراغ
کشتزارهایشان رفتند.
این بار پیشنهاد به 45 دلار رسید و در نتیجه تعداد میمونها آنقدر کم شد که به سختی میشد میمونی برای گرفتن پیدا کرد.
اینبار
نیز مرد تاجر ادعا کرد که برای خرید هر میمون 100 دلار خواهد داد ولی چون
برای کاری باید به شهر میرفت کارها را به شاگردش محول کرد تا از طرف او
میمونها را بخرد.
در غیاب تاجر، شاگرد به روستاییها گفت: «این همه
میمون در قفس را ببینید! من آنها را هر یک 80 دلار به شما خواهم فروخت تا
شما پس از بازگشت مرد آنها را به 100 دلار به او بفروشید».
روستاییها که احتمالا مثل من و شما وسوسه شده بودند پولهایشان را روی هم گذاشتند و تمام میمونها را خریدند…
البته از آن به بعد دیگر کسی مرد تاجر و شاگردش را ندید و تنها روستاییها ماندند و یک دنیا میمون!!!
دریافت
حجم: 2.85 مگابایت
توضیحات: سینه زنی بسیارزیبای حاج محمود کریمی درمورد حضرت علی اکبر(ع)
دانلود باذکر صلوات
الهم عجل لولیک الفرج.آمین
خسته ام از توبه های سَرسَری از هوای نفس و از دیو و پری
دوستـــانِ دشـمـنـم در یـاوری مــادرانِ بـدتـر از نـامـــادری
باید امشب رفت راه دیگـری
الامان الغوث یابن العسگری
***
عده ای خوابند، پس بیدار کو؟ عده ای مست اند، پس هوشیار کو؟
پـس زبـان مـیـثـم تـمّــار کو؟ در شبـــــ روشـنـگری عـمـار کـــو؟
قهـرمانِ غرقِ غربت رهبری
الامان الغوث یابن العسگری
***
کـاش مـولایـم علـی تنــها نبـود ایـن جوابـــ روضـه هـای مـا نبـود
ایـن جوابــــ ظهـر عـاشـورا نبـود ایـن جوابـــ حضرت زهــرا(س) نبـود
فوت و فن های فرار از روسری
الامـان الغـوث یابن العسگـری
***
خـوش خیالان خوب رندی می کنند جـای مـردی، مرد رندی می کنند
گلــه گلــه گــاو بــنــدی می کنند گاو صندوق، چشم بندی می کنند
گم شده اسناد با جادوگری
الامان الغوث یابن العسگـری
***
عـده ای بـا یـاد قُـدقُـد آس و پاس عده ای از جوجه خواران در تراس
الغرض جمع است مردم را حـواس اخـتـلاس و اخـتلاس و اخـتلاس
چشم ما باشد به روز داوری
الامان الغوث یابن العسگری
***
مال مردم مال بابات است؟ نه وقـف خــرج انتـخـابـات اســت؟ نه
جرم تو لازم به اثبات است؟ نه این همان مسئول محتاط است؟ نه
کـوس آقایی زند هر نوکـری
الامان الغوث یابن العسگری
***
دور از جـــان هــمـــه افــراد دزد داد بر مردم به کوچه یاد دزد
در شلوغی می زند هی داد دزد چــوب را بــردار تا فـریـاد دزد
لاجـرم آید به گوشِ هر کری
الامان الغوث یابن العسگری
***
جنگ با ما کار هر دژخیم نیست چاره دژخیم ها تعظیم نیست
درد مـردم از غـم تحریم نیست در دل اهـل عبادت بیم نیست
آه از این فتنه ها و خود سری
الامان الغـوث یابن العسگـری
***
مجـلـس اهـل دعـا پـر رونـق است هق هق اهل بکا چون حق حق است
صلح و جنگ این ولایت مطلق است اهـل بـاطـل نـوبـت جـاء الحـق است
می دهد این ذکر ما را برتری
الامان الغوث یابن العسگـری
***
از منافق هرچه می افتد نقاب مـی شود پـر رو تـر و حاضـر جواب
با دم از حـق بشر با آب و تاب کشتن شهری مسلمان شد ثواب
سوخت جان شیعه در ناباوری
الامـان الغتوث یابن العسگـری
***
آه از اینگونه کشتار، آه آه آه از این جانسوز اخبار، آه آه
آه از اوضـاع میانمـار، آه آه پس کجایی ای علمدار، آه آه
ای که امـت را امـیـد آخـری
الامان الغوث یابن العسگری
***
حق نمی گردد فنا در زیر سُم نیست آیا بدتر از بمب اتم؟
کشتـن یک شهر در اخبـار گُم ایـهـا الـمـذمـل ، قُـم، قُـم
تا که با شمشیر فریاد آوری
الامان الغوث یابن العسگری
***
مـا دعـا کـردیـم و آنـهـا بـرده اند نوحه خوان ما، سینه زنها برده اند
بی کفـن ها بی کفن ها برده اند مـردهـا تنـها نـه ، زن هـا بـرده اند
ای شهادت باز از ما می بری
الامان الغوث یابن العسگری
***
یک طرف از دست خود جان برلبم یک طرف بالا نرفته یا ربـم
یک طـرف از هـجـر در تـاب و تبـم یک طـرف یـاد مزار زینـبـم
با مزار عمه ات کین گستری
الامان الغوث یابن العسگری
***
شیعه مولا جان چنین بی کس نبود روزی ما دست خار و خس نبود
در کـبــوتـر خـانـه هـا کـرکـس نبـود قبر زهرا بود مخفی، بس نبود؟
حیدری کن حیدری کن حیدری
الامـان الغـوث یابـن العسگـری
***
خوب شد این باب آخر وا نشد قبـر زهـرا مـادرت پیـدا نشد
چـون بقیـع بازیچه اعداء نشد یا که ویران مثل سامرا نشد
ای که فـکـر انـتـقام مـادری
الامان الغوث یابن العسگری
سعید حدادیان
حسین فهمیده در اول اردیبهشت ۱۳۴۶ در روستای
سراجه قم زاده شد. در سال ۱۳۴۶ در سال ۱۳۵۲ به دبستان «روحانی» قم (نام
قبلی: کریمی) وارد شد و از مهرماه سال ۱۳۵۶ تحصیلاتش را در مدرسه راهنمایی
«حافظ» قم ادامه داد. سپس بههمراه خانوادهاش به کرج مهاجرت کرد و از
مهرماه ۱۳۵۸ در مدرسه «خیابانی» مشغول به تحصیل شد.
پخش اعلامیههای
امام خمینی در سالهای ۱۳۵۶ و ۱۳۵۷و دیدار با امام خمینی در بازگشت به
ایران، شرکت در تظاهرات انقلاب اسلامی زمستان ۱۳۵۷و شرکت در درگیریهای
خوزستان از جمله اقدامات اوست.
وی در بیست و پنجم یا ششم شهریور ماه
۱۳۵۹ یک هفته پیش از اعلام رسمی آغاز جنگ همراه نیروی مقاومت بسیج به
جبههٔ خرمشهر اعزام شد. از آنجا که در روزهای نخستین از شرکت او در خط مقدم
جلوگیری میشد، با تلاشهایی از جمله یک نفوذ چریکی به خط نیروهای دشمن،
برای حضور در خط مقدم اجازه گرفت. وی در غروب سی و یکم شهریور ماه -از
نخستین روزهای اعلام تجاوز نظامی ارتش عراق- همراه با محمد رضا شمس در جبهه
نبرد حضور رسمی یافت. این دو، یک بار در هفته اول مهرماه زخمی شده و به
بیمارستان ماهشهر اعزام شدند. چند روزی پس از بهبودی با ترخیص از بیمارستان
و بازگشت به جبهه و پایان دادن مجدد به مخالفت فرماندهان با حضورشان؛ به
خط مقدم اعزام شدند. امّا فهمیده بار دیگر در بیست و هفتم مهرماه طی مقاومت
در برابر حملههای دشمن دوباره زخمی شد. او سر انجام در ۸ آبان ماه ۱۳۵۹
در کوت شیخ، نزدیک ایستگاه راه آهن خرمشهر به شهادت رسید. و بقایای بدنش در بهشت
زهرای تهران به خاک سپرده شد.
تانکها ی عراقی به طرف رزمندگان ایران هجوم آورده ودر صدد محاصره آنها بودند.
حسین
درحالی که تعدادی نارنجک به کمرش بسته و در دستش گرفته بود به طرف تانکها
حرکت میکند. تیری به پای او میخورد واز ناحیه پا مجروح میشود. بدون هیچ
دغدغه و تردیدی تصمیم خود را عملی میکند واز لا به لای امواج تیر که از
هر سو به طرف او میآمد، خود را به تانک پیشرو می رساند وآن را منفجر
میکند و خود نیز تکه تکه میشود. افراد دشمن گمان میکنند که حملهای از
سوی نیروهای ایرانی صورت گرفتهاست، جملگی روحیه خود را میبازند و با سرعت
تانکها را رها کرده و فرار میکنند. در نتیجه، حلقه محاصره شکسته میشود و
نیروهای کمکی ایرانی هم میرسند و نیروهای ایرانی موفق میشوند که
عراقیها را از آن منطقه به عقب برانند.بدنبال کشته شدن حسین فهمیده، صدای
جمهوری اسلامی ایران با قطع برنامههای خود اعلام میکند که نوجوانی
سیزدهساله با فداکاری زیر تانک عراقی رفته، آن را منفجر کرده و خود نیز به
شهادت رسیدهاست. سید امام خمینی در پیامی که به مناسبت دومین سالگرد
پیروزی انقلاب اسلامی بیانکرد، چنین گفت
... رهبر ما آن طفل
سیزدهسالهای است که با قلب کوچک خود که ارزشش از صدها زبان و قلم بزرگتر
است، با نارنجک، خود را زیر تانک دشمن انداخت و آن را منهدم نمود و خود
نیز شربت شهادت نوشید.
کجایند مردان بی ادعا
شهادت ناجوانمردانه 14 تن از مرزبانان دلیر جمهوری اسلامی
ایران که جمعه شب در یک درگیری مسلحانه با عناصر معاند و تکفیری در پاسگاه
مرزی گزبستان از توابع شهرستان سراوان در استان سیستان و بلوچستان به درجه
رفیع شهادت نائل آمدند یکبار دیگر پرده از جنایات وحشیانه، ددمنشانه ای و
تفرقه افکنانه ای برداشت که در بیش از سه دهه ای که از عمر پربرکت انقلاب
اسلامی می گذرد، در ابعاد مختلف همواره متوجه ملت ایران بوده است.
حدود
سی ساعت پس از این اقدام تروریستی گروهک تروریستی «جیش العدل» که خود را
ارتش برابری و عدالت معرفی می کند، ضمن این که وابسته به مراکز رادیکال
سلفی و وهابی بوده و روابط پر رمز و رازی نیز با سازمان های جاسوسی موساد و
سیا و همچنین برخی از رسانه های جهت دار آمریکایی دارد، با انتشار بیانیه
بی شرمانه ای در وبلاگ اینترنتی خود، مسؤلیت این اقدام را بر عهده گرفت؛
گروهکی که یک تروریست وهابی و فردی شرور و معاند به اسم «عبدالرحیم
ملازاده» با نام مستعار «صلاح الدین فاروقی» که دارای تفکراتی موهوم و ضد
شیعی بود و آنطور که نشان داده است در جهت اختلاف افکنی میان فرق مختلف
اسلامی بویژه شیعه و سنی سر از پا نمی شناسد، رهبری آن را بر عهده داشته و
خود را ادامه دهنده راه عبدالمالک ریگی تروریست معدوم گروهک تروریستی
«جندالله» که هم سلفی و هم وهابی و هم تکفیری بود، می داند.
گروهک
تروریستی جیش العدل که در گذشته نیز مسؤلیت حمله به هنگ مرزی سراوان را در
کارنامه اش داشته است، این بار نیز با همکاری نیروهای اطلاعاتی آمریکایی -
صهیونیستی و تحت پوشش رسانه ای برخی از محافل خبری ایالات متحده اقدام به
انجام اقدام تروریستی در منطقه نموده است. ناگفته نماند این گروهک و امثال
آن که تحت حمایت سلفی ها و عناصر رادیکال وهابی سر بر آورده اند، از لحاظ
مالی توسط برخی شیخ نشین های منطقه از جمله عربستان سعودی که یکی از مراکز
اصلی جهان در ارتباط با پرورش و ترویج و تبلیغ تفکرات بنیادگرانه و جنگ
طلبانه سلفی ها و گروه های تکفیری در دنیای اسلام می باشد، پشتیبانی می
شوند.
واقعیت این است که گروهک تروریستی جیش العدل تنها
نمونه بارزی از خیل عظیم گروهک ها و عناصر تروریستی و تکفیری است که هم
اینک در سرتاسر منطقه غرب آسیا فعال بوده و با اقدامات خاص و از پیش تعریف
شده خود که از جانب مراکز عمده وهابی و سلفی گری در عربستان سعودی که کانون
اصلی و مقام اول صدور تروریسم در جهان را به خود اختصاص داده است، تحت
حمایت مراکز دستگاه جاسوسی آل سعود و همچنین مراکز جاسوسی سیا و موساد و
پشتیبانی های لجستیکی و اطلاعاتی و آموزشی این سازمان ها، دقیقاً در راستای
همان اهداف و نیاتی عمل کرده و می کنند که از قبل به آن ها دیکته شده است.
لذا
یکی از پرسش های مهمی که در این بین مطرح می شود این است که گروهک
تروریستی «جیش العدل» به رهبری عبدالرحیم ملازاده، که شناخت آن به منزله
شناخت تمامی گروهک های مشابه آن نیز می باشد، اساساً از کجا نشأت گرفته و
دارای چه دیدگاه ها و مبانی فکری و عملی و همچنین اهداف و مقاصدی می باشد؟
آنچه
مشخص است این است که بر اساس مطالعات و قرائن موجود گروهک تروریستی جیش
العدل و گروهک مشابه آن که از مدت ها پیش بویژه بدنبال انقلاب های عربی -
اسلامی در منطقه فعال می باشند، اصولاً دارای دیدگاه های سلفی و تکفیری
بوده و در حقیقت از زیرشاخه های جریان گسترده سلفی گری به شمار می آیند.
بنابراین لازم است تا ابتدا به تبیین دیدگاه های جریان سلفی که در جیش
العدل نیز نمود پیدا کرده است پرداخته شود.
سلفیه، خاستگاه اصلی جیش العدل و گروهک های مشابه آن
اصولاً
جریان سلفی به مفهوم تجدد گریزی، نص گرایی، مقابله با نوآوری و اجتهاد،
باور به دوران طلایی گذشته که در جهت عکس حرکت تاریخ قدم برداشته و آینده
را در گذشته جستجو می کنند، اساساً برآمده از یک حرکت انشعابی از بدنه اصلی
دین مادر یعنی اسلام است که به عنوان فرقه ای جدید در قرن هفتم هجری توسط
«ابن تیمه حرانی» که از او به عنوان تئوریسین اصلی این فرقه یاد می شود،
بنیان گذاشته شد.
در واقع سلفیه مکتبی است که طرز فکر و عمل پارهای
از صحابه، تابعان و تابعان آن ها را حجتی شرعی برای زندگی در عصر حاضر
قلمداد میکند. پیروان این عقیده، از یکسو از موازین فقه مذاهب چهارگانه
اهل سنت خارج شدهاند و از سوی دیگر با باز کردن راه اجتهاد بر اساس فهم
صحابه، باب پیدایش برخی فتاوی افراطی نادرست، بی شرمانه و سلیقهای را
گشودهاند. شکلگیری چنین عقیدهای از سده چهارم هجری قمری آغاز شد، اما
بعدها توسط ابنتیمیه و شاگردانش مدون شد و نهایتاً با محمد بن عبدالوهاب و
از طریق حاکمان آل سعود در دوران معاصر تجدید حیات یافت. برای همین است که
عربستان سعودی را یکی از مراکز اصلی جهان در ارتباط با ترویج و تبلیغ و
اشاعه تفکرات بنیادگرانه و جنگ طلبانه سلفی در دنیای اسلام می نامند که این
امر هم اکنون از طریق سه دانشگاه بزرگ مبلغ تفکر سلفی و تکفیری شامل
دانشگاه «محمد ابن سعود» در ریاض، دانشگاه «ام القراء» در ریاض و دانشگاه
«اسلامی» در مدینه منوره، انجام می شود. این سه دانشگاه در حقیقت، سه نهاد
آموزش عالی برای تربیت علمای سلفی است که از دهه های 1970 و 1980 فارغ
التحصیلان و ایدئولوگ های خود را به دیگر ممالک اسلامی از جمله هند و
پاکستان و افغانستان گسیل می کند.
ذکر این نکته ضروریست که به
سلفیها به اعتبار نام محمد بن عبدالوهاب، وهابی نیز اطلاق میشود. در این
سیاق، «تکفیری» نیز عنوانی است که به فرد یا جریانی اطلاق میشود که غالباً
برخاسته از قرائتهای مختلف سلفی وهابی، مسلمانان را بهصرف آنکه با آنان
همعقیده نیستند، بر خلاف معیارهای شرعی شناخته شده، متهم به کفر و خروج از
دین دانسته و با صدور فتوا آن ها را به قتل می رسانند. چنانکه فتاوی
تکفیری در پس بسیاری از اقدامات تروریستی که منجر به شهادت شیعیان در
پاکستان و عراق و سوریه و مصر می شود، قرار دارند.
بطور کلی بنیان
اندیشههای سلفی را با توجه به رسایل ابنتیمیه و محمد بن عبدالوهاب و
منظومه «هدایت المرید» شیخ عوض العبادی و «توحید علام الغیوب» عبدالقادر
اهدل و شروح متعدد کتاب «التوحید» محمد ابن عبدالوهاب و «موجز عقیدة
السلف» نوشته تنی چند از علمای سعودی و «دائرهالمعارف» فرید وجدی و باقی
آثار قلمی سلفیها، به شرح زیل می توان مورد شناسایی قرار داد:
تکفیرگرایی
که از آن برای توجیه اعمال خود علیه دیگران بهره میبرند و تلاش دارند به
طوری گسترده از این واژه و مفهوم فقهی برای توجیه جهاد خود علیه دیگران
(مسلمان و غیرمسلمان) بهرهبرداری و بدین ترتیب، مرز بین خودی و غیرخودی را
مشخص کنند؛ جهادگرایی که استفاده از آن را علیه کفار، منافقین و مشرکین
واجب دانسته و خون آن ها را حلال می شمارد؛ قرائت خشن و متحجرانه از سنت
نبوی و برداشتهای ظاهری از آیات قرآن؛ کینه ورزی شدید نسبت به شیعیان،
قرآن و سنت به عنوان دو منبع اصلی فهم دین؛ تکیه بر احادیث و عدم پیروی از
مذهبی خاص؛ دشمنی با فلسفه و انتقاد نسبت به علم کلام و بیمبالاتی به علوم
بلاغی و علم اصول فقه.
همچنین سلفی ها اطاعت از حاکم ظالم را نیز
مانند علمای مذاهب اسلامی متأخر در غیرمعصیت نه تنها جایز بلکه واجب
میدانند و قیام علیه ایشان را در غیر «کفر بواح» یعنی کفر آشکار، حرام
میدانند. علاوه بر این، سلفی ها تمام بدعتها و امور نوظهور در اسلام چه
در حوزه عبادات و چه در حوزه اخلاق و احکام را منکر هستند و به تقسیمبندی
بدعت به دو نوع حسنه و سیئه باور ندارند، بلکه تنها معتقد به تقسیمبندی
دنیوی و اخروی و لغوی و شرعی هستند. همچنین سلفی ها از افکار و ارزشهای
وارداتی به میان مسلمانان بدون بررسی و گزینش گریزانند.
بطور کلی
سلفی گری به چهار گرایش عمده و اصلی، هر یک با دیدگاه هایی متفاوت تقسیم
بندی می شود که مختصراً به شرح ذیل می توان آن ها را بر شمرد: الف) گرایش
اصیل سلفی که از آن با عنوان سلفی گری درباری نیز یاد می شود که تحت زعامت
علمای وهابی دفاع از شاکله اصلی افکار و عقاید محمد ابن عبدالوهاب را وظیفه
اصلی خود می دانند. ب) گرایش میانه رو سلفی که از بدو پیدایش سلفیه به
افکار و نحله های دیگر اسلامی هم نظر داشته و دیدگاه ها و اندیشه های آنان
را نیز مورد توجه قرار داده اند. ج)گرایش سلفی آلبانی که پیروان آن از
طرفداران ناصرالدین آلبانی از علمای بزرگ سلفی می باشند که در رابطه با
سیاست و جهاد و سایر عقاید اصیل سلفی دیدگاه های مدون تری از دیگر سلفیان
دارد. ج) گرایش سلفی سیاسی- جهادی که از میان سلفیه برخاسته و سابقه شان به
دهه 1980 میلادی باز می گردد. این گرایش به سلفیه حزبی نیز مشهور است که
به اصول و افکار سلفی اعتقاد داشته ولی به برجسته کردن مقوله جهاد و اقامه
شرع بیشتر توجه دارند.
حال با مطالعه دیدگاه ها و تفکرات عناصر
تروریستی و سرکرده گروهک جیش العدل به خوبی روشن می شود که نه تنها سلفیه و
وهابیت کانون و خاستگاه اصلی این گروهک معاند می باشد، بلکه افزون بر آن
گروهک مذبور را می توان در ذیل دو گرایش از چهار گرایش فوق یعنی گرایش اصیل
سلفی و گرایش سلفی سیاسی – جهادی قرار داد.
روند شکل گیری گروهک تروریستی جیش العدل
پس
از اعدام و به هلاکت رسیدن سرکرده گروهک تروریستی «جندالله»، بقایای
گروهکی که حالا عبدالمالک ریگی را بالای سر خود نمی دیدند، اقدامات
جنایتکارانه خود را ادامه دادند. ابتدا گروهکی به نام «انصار» در سیستان و
بلوچستان و به سرکردگی یک وهابی فراری از اهالی نیکشهر که در عملیات
تروریستی نماز جمعه چابهار ناکام ماندند و به هلاکت عامل انتحاری این
عملیات منجر شد، تشکیل یافت. پس از آن و در مرداد ماه سال گذشته نیز شاخه
های نظامی گروهکی تروریستی موسوم به «جیش العدل» اعلام موجودیت کردند که
مناطق مرزی پاکستان و ایران محل استقرار اصلی این گروهک است.
سرکردگی
این جریان را فردی شرور، وهابی و معاند به نام عبدالرحیم ملازاده ساکن
شهرستان راسک بر عهده دارد که بعد از دستگیری برادر شرورش عبدالرحیم
ملازاده به اتهام مشارکت در شهادت مولوی جنگی زهی به پاکستان متواری شده
است. گروهکی که عبدالرحیم ملازاده بنا نهاده جیش العدل نام گرفته است تا به
زعم خود با اجیر کردن عدهای افراطی در مناطقی چون شهرستان های راسک،
نیکشهر و ایرانشهر به تبلیغ افکار و اعتقادات سلفیت بپردازد.
تروریست
های جیش العدل پس از تشکیل خود با راه اندازی سه گردان نظامی به نام های
سه تن از اشرار و تروریست های به هلاکت رسیده خود یعنی گردان های عبدالمالک
ملازاده، نعمت الله توحیدی و شیخ ضیایی اقدام به برنامه ریزی و آموزش
نیروها برای انجام عملیات تروریستی و انتحاری کردند که تازه ترین جنایت
آنان، جمعه شب در سراوان به وقوع پیوست و منجر به شهادت 14 تن از مرزبانان
دلیر ایرانی شد.
در زمینه شکل گیری این گروهک برخی شواهد گویای این
نکته است که چارت سازمانی گروهک مذبور با مشاوره برخی از اعضای سازمان
منافقین بسته شده و منظور از این اقدام تشکیل گروهی تشکیلاتی تر و مدون تر
از گروه ریگی بوده که میزان خطای و آسیب پذیری آن کمتر باشد. در واقع این
گروه چند ماه بعد از چند دستگی گروهک ریگی بلافاصله با تقویت سرویس های
منطقه ای و با هدایت آمریکا و نظارت موساد دست به تشکیل یک چارت سازمانی
منسجم می زند. این چارت شباهت های جالبی با روش های اداره سازمان منافقین
دارد.
در اساسنامه این گروه افراد همانند سازمان منافقین همه
خانواده خود را حتی باید فدای سازمان جیش العدل و رهبر آن بکنند. در بخش
دیگری از اساسنامه این گروه نیز تأکید شده است که هر عضو سازمان باید تمامی
دستورات رهبر گروه را بدون چون و چرا اجرا و تمام و به نوعی هستی اش را
فدای اهدف سازمان بکند. بخشی دیگری نیز از این اساسنامه اشاره می کند که
تمامی اعضای باید اخبار خود را تنها به رهبر گروه و یا مسؤل بالا دست خود
بدهند در غیر این صورت مجازات می شوند.
نگاهی به اهداف رسماً اعلامی
این گروه نشان می دهد که چند مأموریت ویژه برای این گروه در نظر گرفته شده
است. این گروه علاوه بر آنکه در اساسنامه خود یکی از اهداف راهبردیش را
براندازی جمهوری اسلامی بیان کرده در کنار آن اهداف تاکتیکی خود را بهم زدن
ثبات درون ایران و شکستن هژمونی ایران در شرایط فعلی منطقه را نیز عنوان
کرده است.
نکته قابل تامل دیگر اینکه پایگاه های این گروه در
پاکستان مسئله ای غیر قابل دسترس برای دولت پاکستان نمی باشد ولی با
کارشکنی آمریکایی ها دولت پاکستان اقدامی برای برچیدن این پایگاه ها انجام
نداده است. در حوزه مسائل بین المللی نیز این گروه کاملا با پازل های
صهیونیستی همراه بوده است. بگونه ای که به عنوان مثال از تجزیه سودان حمایت
رسمی کرد و یا تاکنون هیچ بیانیه ای علیه اقدامات رژیم صهیونیستی و آمریکا
حتی ظاهری همانند گروهک ریگی صادر نکرده است. دریافت کمک از سازمان های
جاسوسی سیا و موساد و برخی از رژیم های مرتجع عربی و همچنین قاچاق مواد
مخدر دو منبع عمده تأمین مالی این گروه به شمار می رود.
گروهک جیش
العدل با آموزه های سلفی و باورهای وهابی خود از جمله حامیان سلفی های
معارض در بحران سوریه است و یکی از دلایل اقدامات تروریستی خود علیه جمهوری
اسلامی را حمایت از تکفیری های سوری و تروریست های معارض دولت سوریه اعلام
کرده است.
عبدالرحیم ملازاده، سرکرده جیش العدل
عبدالرحیم
ملازاده 55 ساله، معروف به «ابومنتصر بلوچی» با نام مستعار صلاح الدین
فاروقی رهبری گروهک تروریستی جیش العدل را بر عهده دارد. وی تحصیلکرده
دانشگاه های مدینه، دمشق و لبنان است که سال ها پیش از ایران به کویت
پناهنده شده و در طی این مدت از توهین به تمام ارکان جمهوری اسلامی پرهیز
نمی کند. ملازاده همچنین از گردانندگان اصلی یکی از شبکه های فارسی زبان ضد
ایرانی و ضد شیعی به نام وصال وابسته به تلویزیون «الوصال» کویت است که
این شبکه ارتباط علنی نیز با برخی سرویس های اطلاعاتی کشورهای عربی دارد.
شبکه فارسی وصال در واقع به پیشنهاد ملازاده تأسیس گردیده و هم اکنون مشغول
به فعالیت است. بخش عمده ای از برنامه های این شبکه نیز همچون اصلاح و
منبر جهانی توسط همین فرد مدیریت و اجرا میشود؛ شبکه سرتاسر توهین و اهانت
که از هیچگونه هتاکی به ارزش های اسلامی و آموزه های دینی و همچنین ائمه
اطهار و علمای بزرگ اسلامی نیز دریغ نمی کند.
جیش العدل و سرمایه گذاری رسانه ای و سیاسی قدرت های بزرگ بر روی آن
واقعیت
این است که قدرت های بزرگ در عرصه روابط بینالملل بخصوص ایالات متحده،
همواره به گروههای افراطی بیریشه و منفور نظیر جیش العدل که دارای
رویکردهای سلفی گرایانه، تکفیری و وهابی می باشند، ولو اینکه همواره این
گروه ها را تحت حمایت های گسترده و پنهان رسانه ای و سیاسی - امنیتی خود
قرار داده اند،
نگاهی ابزاری و دوجانبه دارند.
در رابطه با
حمایت رسانه ای آمریکا از این قبیل گروه ها باید گفت، در صورتیکه به
مالکیت سرورهای پایگاههای اینترنتی گروه های تکفیری و سلفی توجه کنیم،
مشخص میشود که بیشتر آن ها متعلق به شرکتهای آمریکایی است. نکته دقیقاً
همین جاست. اگر وبگاه و پایگاهی در ایالات متحده آمریکا به تهییج افکار
عمومی جهت قتل شهروندان آن کشور مبادرت کند، گردانندگان آن فوراً بهعنوان
تروریست تحت تعقیب قرار میگیرند و فعالیت پایگاه مزبور متوقف میشود؛ اما
در صورتیکه چنین پایگاهی در راستای تفرقه و نفاق و کشتار در میان مسلمانان
فعالیت کند، مادام که در تعارض با امنیت ایالاتمتحده آمریکا نباشد،
فعالیتش بهصورت رسمی در پایگاههای آمریکایی جریان دارد. این دوگانگی در
رفتار به این معناست که مسلمانان نسبت به شهروندان غربی، انسانهای درجه دو
و فاقد اهمیتاند؛ چنانکه در جنایات مربوط به رژیم غاصب صهیونیستی نیز
همین قاعده را برقرار میکنند.
از سوی دیگر باید توجه داشت که
استعمارگران غالباً بصورت مستقیم وارد عمل نمیشوند. آنان با آگاهی بر
زمینههای تفرقه و تضاد، ترتیبی میدهند تا مسلمانان خود به جان هم بیفتند؛
بیآنکه بدانند اصل ماجرا از چه قرار بوده است. واکنش غربیها در قبال
عملیات تروریستی القاعده و مانند آن در جهان اسلام، معمولاً محکومیت آن
است؛ اما این محکومیت موجب نمیشود تا شبکههای ماهوارهای تکفیری
الخلیجیه، صفا، وصال و مانند آن تحریم شوند و یا پایگاههای اینترنتی
مخالفان وحدت اسلامی که به اشکال مختلف سراسر شعار قتل و کشتار را سر
میدهند، از سرورهای غربی حذف شوند.
به عنوان ارزیابی
نهایی باید تأکید داشت قدرت های بزرگ بویژه آمریکا که بازیگری قهار و
هوشیار در میدان هرج و مرج آمیز و آنارشیک روابط بینالملل هستند، ضمن
اینکه ساختاربندی و چیدمان و قواعد بازی در این میدان را نیز خود بر عهده
دارند، بهتر از هر کسی میدانند که سلفی گری و گروههای زیرشاخه آن همانند
جیش العدل که خشونت طلبی، افراط گرایی، قرائت های ارتجاعی از دین و اختلاف
افکنی میان فرق مختلف اسلامی از جمله تسنن و تشیع را سرلوحه اصلی فعالیت
های خود قرار داده اند، در واقع بیش از آنکه این قبیل گروهک ها برای آمریکا
چالش در بر داشته باشند، فرصت آفرین هستند.
بر این اساس و طی
سالهای گذشته و اکنون، اولاً، آمریکا توانسته است با استفاده از تهدید
القاعده، حضور هژمونیک خود را در زیرسیستم امنیتی خلیج فارس تا حدودی تثبیت
کند، ثانیاً، با استفاده از این تهدیدات امنیتی که ناشی از اقدامات
تروریستی گروهک های تکفیری همانند جیش العدل و القاعده و . . . است، فضای
اسلامهراسی را در جهان حاکم کرده و با رسانههای جریان غالب به آن دامن
بزند، ثالثاً، مشکلات داخلی خود را با ترساندن مردمشان از تروریسم سلفی از
چشمها انداخته و رابعاً، هرجا که لازم بوده از قدرت نظامی سلفیها برای
منافع خود بهره جوید
از این رو گروهک های تروریستی فعال در منطقه
غرب است دقیقاً در راستای همان چیزی حرکت می کنند که قرابت عجیبی با منافع
آمریکایی – صهیونیستی و برخی از دولت های اروپایی دارد. در این راستا در
قرقیزستان به دنبال احیای خلافت اسلامی هستند، در افغانستان به ستیزه جویی و
زندگی سراسر جنگ و خشونت روی خو گرفته اند، در کویت تکیه بر کرسی های
پارلمان زده اند، در عربستان چاه های نفت به دست گرفته اند و در سوریه نیز
به عنوان میدانی جدید، به نام جهاد مشغول خون و خون ریزی هستند؛ جهادی که
استفاده از خشونت و رویکردهای تکفیری و قتل عام و ترور و ایجاد ترس و وحشت و
ناامنی وجوه بارز آن است.
منبع
http://www.irinn.ir
ﭼـــﻔﯿـــﻪ
ﭼـــﻔﯿـــﻪ ﯾــــﻪ ﺍﺻﻔﻬﺎﻧﯽ ﺭﺍ ﻣﯿـــﺪﺯﺩﻧﺪ ﻓﺮﯾـــــﺎﺩ ﻣﯿﺰﻧـــﻪ
.مقدمه
چرا حضرت زهرا علیهاالسلام ؟
چرا غدیر؟
هرکس را که من مولاى او باشم، على نیز مولاى اوستمقدمه
پی نوشتها:
1.مائده / 67.غدیر از اساسی ترین
برنامه هاى پیامبر خدا(ص) براى دوام و عزت و شکوه اسلام و قرآن بود. او در
بازگشت از حجةالوداع آخرین رسالت خویش را انجام داد. زیرا خدایش فرموده
بود:
" یا ایها الرسول بلغ ما انزل الیک من ربک و ان لم تفعل فما
بلغت رسالته والله یعصمک من الناس ان الله لا یهدى القوم
الکافرین."(مائده/67)
اى پیامبر، آنچه از سوى پروردگارت بر تو نازل
شده ابلاغ کن و اگر نکنى پیامش را نرساندهاى؛ خداوند تو را از گزند مردم
نگه مىدارد. خداوند گروه کافران را هدایت نمىکند. (1)
در پى اجراى
اوامر پروردگار و معرفى وصى و جانشین خود على بنابىطالب(ع) آیه اکمال
دین: «الیوم اکملت لکم دینکم و اتممت علیکم نعمتى و رضیت لکم الاسلام دینا؛
امروز دین شما را کامل کردم و نعمت خود را بر شما تمام نمودم و اسلام را
به عنوان آیین (جاودان) شما پذیرفتم» نازل (2)و روز غدیر جشن ولایت و
وصایت شد.
اهل بیت پیامبر و امامان بر حق شیعه، که نگاهبان اسلام
حقیقى بودند و سعى داشتند آن را از خطرات دور سازند، از هر فرصتى بهره
بردند تا غدیر را زنده بدارند و آن خاطره گرامى و به یاد ماندنى را مطرح
کنند؛ زیرا در تابش آفتاب غدیراهداف والاى پیامبر جامه عمل پوشید و براى
فتنهانگیزى کج اندیشان فرصت باقى نماند.
نگاهى گذرا به سیره
فاطمه و امیرمؤمنان علیهماالسلام و دیگر امامان راستین شیعه ما را با اهمیت
واقعه غدیر و نقش عظیم و سرنوشتساز آن هدایت و نیکبختى بشر آشنا مىسازد.
راویان،
نویسندگان و مفسران اهل سنت و شیعه به واقعه غدیر و آیات نازل شده درآن
توجه بسیار داشتهاند. برخى از علماى شیعه مانند علامه طبرسى روایات(3)
نزول آیه تبلیغ(4)در سرزمین غدیر را مشهور دانستهاند. از اهل سنت
ابوالقاسم عبیدالله بنعبدالله حسکانى، از دانشمندان اهل سنت، نیز همین را
مطرح مىکند. او احادیث غدیر را در دوازده جزوه دسته بندى کرده، آن را
«دعاء الهداة الى اداء حق الموالاة» نامیده است. (5)
ابوالعباس
احمد بنمحمد بنسعید مشهور به ابنعقده - مورد اعتماد مذاهب چهارگانه اهل
سنت - دراین باره کتابى به نام «حدیث الولایة»(6)تدوین کرده است.
علامه
امینى نیز کتاب گرانسنگ «الغدیر» را، در یازده مجلد، به رشته نگارش
درآورد. آنچه در مجموعه این آثار جلب توجه مىکند موضعگیرى آشکار ائمه اهل
بیت علیهم السلام درباره این واقعه مهم است، موضعگیریهایى که ازاهمیت غدیر و
نقش آن در سعادت بشر پرده برمىدارد. دراین مقاله به بررسى بخشى از این
موضعگیریها مىپردازیم:
فاطمه زهرا سلام الله علیها برمزارحمزه سید الشهداء (احد)
روزى
در احد بر مزار عموى پدرش «حمزه سیدالشهداء» ایستاده بود و عزادارى
مىکرد. محمود بن لبید فرصت را غنیمت شمرده، پس ازعزادارى پرسید: اى دختر
پیامبر خدا(ص)، آیا براى امامت و زعامت على بنابىطالب(ع) از سخنان
پیامبرخدا(ص) دلیلى به یاد دارى؟
فاطمه فرمود:
و اعجبا
انسیتم یوم غدیر خم؟... اشهد الله تعالى لقد سمعته یقول: على خیر من اخلفه
فیکم و هو الامام و الخلیفة بعدى و سبطاى و تسعة من صلب الحسین، ائمة
ابرار، لئن اتبعتموهم وجدتموهم هادین مهدیین و لئن خالفتموهم لیکون
الاختلاف فیکم الى یوم القیامة. (7)
شفگتا! آیا حادثه عظیم غدیر خم
را فراموش کردهاید؟... خدا را گواه مىگیرم که خود شنیدم آن بزرگوار
مىفرمود: على بهترین کسى است که او را در میان شما جانشین خود قرار
مىدهم، على [علیه السلام] امام و خلیفه بعد از من است.
دو فرزندم
حسن و حسین[علیهما السلام] و نه نفر از فرزندان حسین[ع] پیشوایان و امامانى
پاک و نیکاند. اگر ازآنان اطاعت کنید، شما را هدایت خواهند کرد و اگر با
آنها مخالفت ورزید، تا روز قیامت تفرقه و اختلاف در میانتان حاکم خواهد
بود.
على(ع) و استدلال به غدیر
الف)
سلیم بنقیس هلالى مىگوید: در زمان خلافت عثمان، در مسجد النبى(ص) نشسته
بودم؛ جمعى از مردم نیز در مسجد درحال گفتگو بودند. على بنابىطالب(ع) به
پاخاست، سوابق خویش در خدمت به اسلام را برشمرد و همگى بر درستى گفتارش
گواهى دادند حضرت درباره روزغدیرخم فرمود:
مردم درباره ولایت و
وصایت از پیامبر خدا(ص) پرسیدند، درآن هنگام خداوند به پیامبرش فرمان داد
تا خلیفه و جانشین بعد از خود را معرفى کند و توضیح دهد، همانطور که
درباره نماز، روزه، زکات و حج جزئیات را بیان کرده است. آنگاه امام(ع)
ادامه داد: «فنصبنی للناس علما بغدیر خم... فقال(ص): ایها الناس اتعلمون ان
الله - عز و جل - مولاى و انا مولى المؤمنین و انا اولى بهم من انفسهم
قالوا بلى یا رسول الله. قال(ص): قم یا على، فقمت. فقال: من کنت مولاه فعلى
مولاه، اللهم وال من والاه و عاد من عاداه». (8)
درغدیرخم
پیامبرخدا(ص) مرا چنین معرفى کرد: اى مردم، آیا مىدانید که خداوند ولى و
سرپرست من است و من ولى و سرپرست شما مؤمنان هستم؛ و من نسبت به جانهاى
شما از خودتان سزاوارترم؟ همگى پاسخ دادند: چنین است اى پیامبر خدا. سپس
فرمود: على به پاخیز. من برخاستم، آنگاه فرمود:
هر کس من ولى و
سرپرست او هستم على بنابىطالب(ع) براو ولایت دارد؛ بار خدایا دوست بدار
هرکه على را دوست دارد، و دشمن بدار هر که على را دشمن مىدارد...
ب) حدیث غدیر در معرکه صفین
على(ع)
در یکى از روزها در جمع سپاه خود، که گروهى از مهاجرین و انصار(9)نیز درآن
به چشم مىخوردند از زبان پیامبر خدا(ص) فضایل خویش را برشمرد. آیات شریف
«انما ولیکم الله و رسوله والذین آمنوا الذین یقیمون الصلاة... (10)» و «لم
یتخذوا من دون الله ولا رسوله ولا المؤمنین ولیجه (11)» را تلاوت کرد و
فرمود: مردم پرسیدند یا رسول الله، آیا ولایت اختصاص به بعضى از مؤمنان
دارد یا براى عموم است؟ درآن هنگام خداوند فرمان داد تا پیامبرش ولایت را
همانند نماز، روزه، زکات و حج توضیح دهد و تبیین کند. درآن وقت پیامبر
خدا(ص) درغدیرخم مرا ولى امر مردم قرار داد و چنین خطبه خواند: ان الله
ارسلنى برسالة... من کنت مولاه فعلى مولاه... (12)
ج) خطبه غدیریه امیرمؤمنان(ع) در زمان حکومت
در
دوره حاکمیت على بنابىطالب(ع) اتفاقا روز عید غدیر با جمعه مصادف شد.
مسلمانان حضور چشمگیرى پیدا کردند و آن حضرت براى اقامه نماز جمعه و
خواندن خطبههاى آن در برابر مردم قرار گرفت. حسین بنعلى(ع) مىگوید: پنج
ساعت از روز گذشته بود[قبل از اذان ظهر]، که پدرم خطبهها را آغاز کرد. او
نخست به حمد و ثناى حضرت حق پرداخت، صفات ربوبىاش را برشمرد، حاکمیت
مطلق را از آن وى دانست، نعمتهایش را مورد توجه قرار داد و بعد خطاب به
مردم فرمود: خداوند تعالى امروز دوعید بسیار بزرگ [جمعه وغدیر] را براى شما
در یک زمان قرار داده است؛ دوعیدى که هر یک فلسفه وجودى دیگرى را تکامل
مىبخشد و به وسیله هر یک هدایت در دیگرى اثر مىبخشد... سپس فرمود: توحید و
ایمان به یگانگى خداوند پذیرفته نمىشود مگر با اعتراف به نبوت پیامبرش
محمد(ص) و دین و شریعت محمد(ص) پذیرفته نمىشود مگر با قبول ولایت امر کسى
که خدا فرمان ولایتش را داده است؛ و همه این امور سامان نمىپذیرد مگر بعد
از توسل و تمسک به اهل ولایت.
غدیر از نگاه مولى الموحدین(ع)
على(ع)
سپس فرمود: خداوند در روز غدیر (13)آنچه در باره منتخبین خود اراده کرد بر
پیامبرش فرو فرستاد، به او فرمان داد تا ولایت و وصایت را ابلاغ کند و
مجال را از کافران و منافقان بگیرد نگران گزند دشمنان نباشد. روزغدیر قدر و
منزلت بسیار دارد، در آن روز گشایشهاى الهى فرا رسیده و حجتش بر همه تمام
شده است. امروز روز روشنگرى و اظهارعقیده از جایگاه بلند و روشن است،
امروز روز تکامل دین و روز وفاى به عهد است. غدیر روز شاهد (14)[رسول
الله(ص)] و مشهود [على بنابىطالب(ع)] است، روز در هم ریختن پیمانهاى زیر
پرده کفر و نفاق است، روز آشکار شدن حقایق اصیل اسلام است، روز ذلت و خوارى
شیطان است، روز استدلال و برهان است، روز جدا شدن صفوف کسانى است که آن را
تکذیب مىکردند امروز بزرگترین روزى است که عدهاى از شما از آن اعراض
کردید، روز هدایت و امتحان بندگان خداست، روز آشکار شدن کینههاى نهفته در
دلها و سینههاست، روز عرضه نصوص [سخنان بدون ابهام پیامبر(ص)] بر افراد
مؤمن و دلباخته [اهل الخصوص] است، غدیر روز شیث پیامبر(ع) است، روز ادریس و
یوشع و شمعون و ... منشور علوى(ع) در عید غدیرامیر مؤمنان(ع) در قسمت آخر
خطبه فرمود: رحمت خدا بر شما اى مسلمانان، بعد از برگشت از این اجتماع
بزرگ امروز [غدیر] را عید بگیرید: [و با انجام امور ذیل آن را بزرگ
بشمارید].
الف) نعمت را بر افراد خانواده و خویشاوندانتان گسترش دهید و نیکى و بخشش پیشه کنید. (15)
ب) به برادران دینى خویش به قدر توان نیکى و بخشش کنید. (17و16)ج) خداى را در برابر نعمتهایى که به شما ارزانى داشته، شکرگزار باشید.
د) کنار یکدیگر جمع شوید تا خداوند اجتماع شما را فراگیر و گیراتر سازد.
ه) به یکدیگر نیکى کنید تا خداوند به شما الفت و مهربانى بیشتر عنایت کند.
و)
نعمتهاى الهى را به یکدیگر تبریک و تهنیت گویید همان طور که خداوند [در
این روز] با اعطاى اجر و ثوابى بیش از دیگر اعیاد به شما تهنیت مىگوید.
بعد فرمود: کمکهاى مالى به دیگران درامروز (غدیر) به اموالتان برکت
مىبخشد و برعمرتان مىافزاید: مهربانى به دیگران سبب رحمت و عنایات حق
خواهد شد.
ز) با خوشرویى و شادمانى یکدیگر را درآغوش بگیرید.
ح) خداوند را برتوفیقات خویش سپاس گویید.
ط) از فقرا و ضعیفانى که چشم به کمک شما دارند دیدن کنید، به زیارتشان بروید و با آنان در خوراکشان همراه شوید.
بعد حضرت فرمود: یک درهم کمک به فقرا در روز عید غدیر با دویست هزار درهم برابر است، بلکه بیشتر خواهد بود.
ى) وقتى یکدیگر را ملاقات کردید مصافحه کنید، به هم تبریک بگویید و سلام کنید، که پیامبر خدا(ص) به من چنین فرمان داد. (18)
غدیر خم در خطبه امام مجتبى(ع)
حسن
بنعلى(ع) در برابر طاغوت شام و مردم کوفه خطبهاى خوانده، مردم را به
بالاترین نعمت از دست رفته، که حاکمیت اهل بیت(ع) بود، توجه داد. شایستگى و
لیاقت خویش و مشروعیت خلافتش را متذکر شد و داستان روز بیاد ماندنى غدیر
را چنین بازگو کرد: «وقد سمعت هذه الامة جدی - صلى الله علیه و آله -
یقول: ما ولت امة امرها رجلا و فیهم من هو اعلم منه الا لم یزل یذهب امرهم
سفالا حتى یرجعوا الى ما ترکوه و سمعوه - صلى الله علیه و آله - یقول لابى:
انت منى بمنزلة هارون من موسى الا انه لا نبى بعدى. و قد راوه و سمعوه(ص)
حین اخذ بید ابی بغدیر و قال لهم: من کنت مولاه فعلی مولاه اللهم وال من
والاه و عاد من عاده ثم امرهم ان یبلغ الشاهد منهم الغائب ثم قال... (19)»
مردم
سخن جدم پیامبر(ص) را به یاد دارند که مىفرمود: هر گاه مردم کسى را به
رهبرى خویش برگزینند در حالى که لایقتر و آگاهتر از آن فرد وجود داشته
باشد، براى خویش تیره بختى خریدهاند مگر این که دوباره بدانچه رها کردند و
به فراموشى سپردند بازگردند و آنچه را که از پیامبرشان درباره پدرم
شنیدهاند دنبال کنند، رسول خدا مىفرمود: اى على تو بعد از من مانند هارون
پس از موسى هستى، او جانشین برادرش موسى بوده تو نیز جانشین و خلیفه منى؛
تنها تفاوت [میان آنها و ما] این است که بعد از من پیامبرى و نبوت نخواهد
بود. امام مجتبى(ع) سپس فرمود: این مردم پیامبر خود را دیدند و سخنانش را
در«غدیر خم» شنیدند. درآن روز جدم رسول خدا(ص) دست پدرم(ع) را گرفت و در
برابر آنان گفت: هر کس من مولا و سرپرست او هستم على مولاى او خواهد بود؛
خدایا، دوست بدار هر کس او را دوست دارد و دشمن بدار هر کس او را دشمن
دارد... سپس جدم پیامبر(ص) دستور اکید داد که، حاضران مطالب غدیر را به
غایبان برسانند.
امام حسین(ع) و حدیث غدیر در منا
یک
سال قبل از مرگ معاویه، امام حسین علیه السلام به زیارت بیت الله الحرام
درمراسم پر شکوه، حج مشرف شد عبدالله بنعباس و عبدالله بن جعفراو را
همراهى نمودند. آن سال عده زیادى از زنان و مردان بنىهاشم حضور داشتند.
امام حسین(ع) درایام تشریق آنان را در سرزمین منا جمع نمود درآن اجتماع
عظیم بیش از هفتصد نفراز مردان تابعین و دویست نفر از صحابه پیامبر خدا(ص)
گرداگرد وجودش زیر خیمه حلقه زدند و منتظر سخنان امام خویش بودند، حضرت بپا
خاست و پس از حمد و ثناى الهى فرمود:
شما شاهد و ناظر تجاوزات
معاویه جنایتکار نسبت به ما و شیعیان هستید و ازآنها اطلاع دارید، سخنان
مرا گوش کنید و بنویسید [تا براى آیندگان بماند] و به دیگر شهرها و قبائل و
افراد مؤمن و مورد اعتماد خود برسانید و آنان را دعوت به اداء حق ما (اهل
بیت) کنید ترس آن دارم که وقتش بگذرد و حقوق ما مغلوب ستمگر گردد، گر چه
خداوند بالاترین پشتیبان است. سپس فرمود: شما را به خدا سوگند: بیاد
نمىآورید که پیامبر خدا(ص) روزغدیرخم پدرم على(ع) را وصى و امام بعد از
خود قرار داد و حدیث ولایت را بر شما خواند و فرمود همگى باید این پیام را
به دیگران برسانید پاسخ دادند: چرا ما بیاد داریم. (20)
امام محمد باقرعلیه السلام وغدیر
فضیل
بن یسار، بکیر بناعین، محمد بن مسلم، برید بن معاویة و ابوالجارود
همگى در محضر امام باقر(ع) بودند حضرت در باره ولایت على بنابىطالب(ع) و
روز غدیر فرمودند:
خداوند پیامبرش را مامور به ولایت على [علیه
السلام] کرد و این آیه شریفه را نازل کرد: «انما ولیکم الله و رسوله و
الذین آمنوا الذین یقیمون الصلاة و یؤتون الزکاة»(21)با نزول آیه فوق
ولایت اولى الامر واجب گردید ولکن عدهاى نفهمیدند اولى الامر چه کسانى
هستند؟ خداوند به محمد - صلى الله علیه و آله - دستور داد تا آن را توضیح
دهد و همانند نماز و زکات و روزه و حج مصادیق خارجى آن را روشن سازد. در آن
هنگام اضطراب او را فرا گرفت و ترسید عدهاى به واسطه آن از آیین اسلام
برگردند و او را تکذیب کنند او به خدا پناه برد درآن هنگام آیه تبلیغ (یا
ایها الرسول بلغ... (22)) نازل گشت پیامبر خدا(ص) امر حق را اجرا نمود و در
غدیر خم ایستاد و فرمان اجتماع مردم و زوار بیت الله الحرام را داد و
درآنجا على بنابىطالب(ع) را ولى بعد از خود معرفى کرد و دستور داد آنانى
که درآنجا (غدیر خم) بودند پیام خداوند (ولایت على(ع)) را به دیگر افراد
برسانند.
امام صادق(ع) در مسجد غدیر
حسان
جمال مىگوید: همراه امام صادق(ع) از مدینه به مکه مسافرت کردم. در نزدیکى
میقات جحفه، چون به «مسجد غدیر» رسیدیم امام - علیه السلام - به جانب چپ
مسجد نگریست و فرمود: این مکانى است که پیامبر خدا(ص)، در روزغدیر، على را
جانشین خود معرفى کرد و فرمود: من کنت مولاه فعلى، مولاه. آنگاه امام(ع) به
جانب دیگر نگاه کرد، جایگاه خیمههاى دیگران را نشان داد و فرمود: سالم
غلام ابوخذیفه و ابوعبیده جراح نیزدرآنجا بود؛ گروهى از مردم چون على(ع) را
بر روى دست پیامبر دیدند با حسادت به وى نگریستند و به یکدیگر مىگفتند:
به دو چشم او [پیامبر] نگاه کنید، چگونه همانند دیوانه به اطراف خویش
مىنگرد و قرار ندارد. دراین هنگام جبرئیل نازل شد (23)و این آیات را بر
پیامبر خدا(ص) قرائت کرد:
«و ان یکادالذین کفروا لیزلقونک بابصارهم لما سمعوا الذکر و یقولون انه لمجنون و ما هو الا ذکر للعالمین». (24)
آنان
که کافر شدند، چون قرآن را شنیدند چیزى نمانده بود که تو را چشم بزنند؛
آنها مىگفتند: او واقعا دیوانه است، در حالى که قرآن جز بیدارى و آگاهى
براى جهانیان نیست. (25)
امام کاظم(ع) و مسجد غدیر
عبدالرحمان بنحجاج گفت: خدمت موسى بن جعفر(ع) رسیدم. در حالى که قصد سفر داشتم، از آن حضرت در باره مسجد غدیر خم پرسیدم.
امام
- علیه السلام - فرمود: درآن مسجد نماز بخوانید که فضیلت و ثواب بسیار
دارد، پدرم [به هر که عازم آن دیار بود] فرمان مىداد تا در مسجد غدیر نماز
بگزارد. (26)
امام رضاعلیه السلام وغدیر
الف) عرشیان و روزغدیر
احمد
بنمحمد بنابى نصر بزنطى مىگوید: در منزل امام هشتم على
بنموسىالرضا(ع) نشسته بودم، جمع بسیارى نیز در منزل حضرت گرد آمده بودند
که گفتگو درباره روزغدیر آغاز شد؛ بعضى از افراد وجود روزغدیر را در صدر
اسلام منکر شدند و بعضى آن را از شعائر اسلامى مىدانستند. در این هنگام،
على بن موسىالرضا(ع) فرمود: پدرم از جدم «جعفر بنمحمد» چنین نقل مىکرد:
آسمانیان
روزغدیر را بهتر از زمینیان مىشناسند، خداوند در بهشت برین ساختمان
بزرگى را به خود اختصاص داده است؛ این ساختمان از آجرهاى نقره و طلا ساخته
شده، درآن صد هزار گنبد از یاقوت سرخ و صد هزار گنبد از یاقوت سبز وجود
دارد، خاک و گلهاى به کار گرفته شده دراین قصر از مشک و عنبر است، در آن
چهار جوى (یا رودخانه) به چشم مىخورد که در هر یک از آنها خمر و آب زلال و
شیر و عسل جریان دارد؛ دراطراف این جویبارها درختان انبوهى از میوههاى
مختلف روییده، بر روى آنها پرندگانى پرواز مىکنند که بدنشان از لؤلؤ و
پرهایشان از یاقوت است؛ آنها با پرواز خویش صداهاى دلنوازى ایجاد مىکنند.
روزغدیردراین
قصر بزرگ باز مىشود؛ فرشتگان و اهل آسمانها تسبیح گویان به قصر داخل
مىشوند؛ آن پرندگان به پرواز درآمده در جویبارها خود را مرطوب مىسازند و
سپس به آن مشک و عنبر آغشته کرده، و عطرش را در فضاى ملکوتى قصر منتشر
مىسازند؛ فرشتگان الهى به نام فاطمه زهرا(س) به یکدیگر هدیه مىدهند؛ چون
پایان روزغدیر فرا مىرسد، به فرشتگان گفته مىشود به جایگاههاى خویش
برگردید شما تا سال آینده، مثل چنین روزى، از اشتباه و لغزش در امان هستید و
بدانید همه این موهبتها به خاطر عظمت پیامبر ما محمد و وصى او على
بنابىطالب - علیهما السلام - است.
ب) برکات عید غدیر
سپس على بن موسىالرضا(ع) رو به احمد بن محمد ابىنصر کرد و فرمود:
اى فرزند ابونصر، هر جا که بودى روز غدیر سمت مرقد امیرمؤمنان - علیه السلام – بشتاب که:
1 - خداوند گناهان شصت ساله هر مؤمن زیارت کننده او را مىآمرزد.
2 - خدواند، به برکت روزغدیر دو برابر گروهى که در ماه رمضان، شب قدر و شب عید فطر آزاد مىکند، از آتش جهنم مىرهاند.
3 - پروردگار یک درهم انفاق به مستحق را هزار برابر پاداش خواهد داد.
سپس فرمود: روزغدیر به برادران دینى خود برترى و فضیلت ده و مردان و زنان با ایمان را خوشحال و مسرور نما. (27)
پی نوشته ها
1-
برابر نقل اسباب النزول واحدى نیشابورى، ص 135 و تفسیر کبیر فخر رازى، ج
12،ص ص49 – 50؛ شان نزول آیه، غدیر خم و معرفى على بنابىطالب(ع) بوده
است.
2- درالمنثور، سیوطى، ج 2، ص256/ تاریخ بغداد، خطیب نیشابورى، ج6، ص 290.
3- مجمعالبیان، علامه طبرسى، ج3، 4، ص223.
4- مائده،67.
5- شواهد التنزیل، حاکم حسکانى، ج 1، ص 252.
6- الطرائف، سید بن طاووس، ج 1، ص 140.
7- بحارالانوار، ج36، ص353 – 354/ اسمى المناقب، علامه شمسالدین ابنجزرى، ص 32/ نهج الحیاه، ص 38.
8- احتجاج طبرسى، ج 1،صص213 - 214.
9- ابوهیثم بنتیهان، خالد بنزید، ابوایوب انصارى، عمار بن یاسر و ... مجموعا هفتاد نفر از مهاجرین و انصار بدرى حضور داشتند.
10- مائده، 55.
11- توبه،16.
12- بحارالانوار، ج33، صص147 -146.
13-
از روزغدیرخم در روایت تعبیر به «یوم الدوح» شده است که این واژه هم در
روایات و هم در اشعار به کار گرفته شده است. (بحارالانوار، ج 94، ص 115).
14
و 15 - تفسیر شاهد و مشهود را مىتوان در موارد ذیل یافت: اصول کافى، ج 1،
ص 425، ح69/ بحارالانوار، ج 35، ص386، ح 1/ ج36، ص 114، ح 61.
16 و 17 - در ترجمه عبارات تلفیق شده است.
18-
بحارالانوار، ج 95، ص 118 - 112، ح 8، مقدارى از خطبه امیرالمؤمنین(ع)
توسط امام حسین(ع) نقل شده و ما آن را ترجمه و تلخیص نمودیم.
19- ینابیع المودة، قندوزى حنفى، ج3، ص153/ بحارالانوار، ج 10، ح 5، صص 144 - 138.
20- موسوعة کلمات الامام الحسین(ع)، ص 270/ الغدیر، ج 1، ص 198، ح9، چاپ چهارم.
21- مائده، 55.
22- مائده،67.
23- فاصله مسجد غدیر با میقات جحفه سه میل (تقریبا 5760 متر) مىباشد. (معجم معالم الحجاز، ج 2، ص 124).
24- قلم، 52 - 51.
25- فروع کافى، ج 4، ص566/ نورالثقلین، ج 5، ص399. روایات دیگرى نیز در شان این آیه وارد شده است که همین مضمون را نشان مىدهد.
26-
وسائل الشیعه، ج3، ص549، ح 2، ب 61/ فروع کافى، ج 4، ص566، ح 1/ تهذیب
الاحکام، ج6، ص 18، ح 21، ب16/ من لا یحضره الفقیه، ج 2، ص559، ح3143.
27- تهذیب الاحکام، ج6، ص 24، ح9، باب19/ بحارالانوار، ج 94، صص9 - 18
باز تابید از افقْ روزِ درخشانِ غدیر
شد فضا سرشار عطرِ گل ز بستان غدیرموج زد دریای رحمت در بیابان غدیر
چشمه های نور جاری شد ز دامان غدیروی یگانه فرزند امام عسکری علیه السلام یازدهمین امام شیعیان است.
امام مهدی(عج) در سحرگاه نیمه شعبان 255 ق در سامرّا چشم به جهان گشود نامادرش نرجس یا نرگس است و پس از پنج سال زندگی تحت سرپرستی پدر، و مادر بزرگوارشان نرجس خاتون، در سال 260 ق به دنبال شهادت حضرت عسکری علیه السلام ـ همچون حضرت عیسی علیه السلام و حضرت یحیی علیه السلام که در سنین کودکی عهده دار نبوّت شده بودند ـ در پنج سالگی منصب امامت شیعیان را عهده دار شدند. آن بزرگوار پس از سپری شدن دوران غیبت با تشکیل حکومت عدل جهانی احکام الهی را در سرتاسر زمین حاکمیت خواهد بخشید.
میلاد نور
آخرین امام شیعیان در پانزدهم ماه شعبان 255 ق، علی رغم مراقبت های ویژه مأموران حکومت عباسی، در خانه امام عسکری علیه السلام چشم به جهان گشودند. تولد مخفیانه آن حضرت بی شباهت به تولد حضرت موسی علیه السلام و حضرت ابراهیم خلیل علیه السلام نیست. همان گونه که این دو پیامبر بزرگ الهی تحت شدیدترین تدابیر امنیتی فرعونیان و نمرودیان به اراده خداوند و به سلامت در کنار کاخ فرعون و نمرود متولّد شدند، حضرت مهدی(عج) نیز در حالی که جاسوسان و مأموران خلیفه عباسی تمام وقایع خانه امام یازدهم علیه السلام را زیر نظر داشتند، در کمال امنیت و بدون آن که دشمنان بویی ببرند، در سحرگاه روز جمعه نیمه شعبان قدم به جهان هستی گذاشتند.
سیمای مهدی(عج)
پیامبر اکرم(ص) و ائمه اطهار علیهم السلام هر کدام در سخنان خود به اوصاف امام مهدی(عج) اشاره کرده اند. حضرت امام رضا علیه السلام در توصیف ویژگی های چهره و سجایای اخلاقی و ویژگی های برجسته آن حضرت می فرمایند: «قائم آل محمد(عج) هاله هایی از نور چهره زیبای او را احاطه کرده است رفتار معتدل و چهره شادابی دارد. از نظر ویژگی های جسمی شبیه ترین فرد به رسول خدا(ص) است. نشانه خاصّ او آن است که گرچه عمر بسیار طولانی دارد، ولی از سیمای جوانی برخوردار است؛ تا آن جا که هر بیننده ای او را چهل ساله یا کمتر تصور می کند. از دیگر نشانه های او آن است که تا زمان مرگ با وجود گذشت زمان بسیار طولانی هرگز نشان پیری در چهره او دیده نخواهد شد».
حجت خدا
روزی عثمان بن سعید بن عمری به همراه حدود چهل نفر از بزرگان شیعه به حضور امام عسکری علیه السلام رسیدند تا درباره جانشین آن حضرت سؤال کنند و در آینده از ایجاد اختلاف در مسئله امامت جلوگیری کنند. راوی می گوید: وقتی عثمان بن سعید به حضرت عسکری علیه السلام گفت: آمده ایم تا درباره مطلب مهمی که شما به آن آگاه ترید از شما سؤال کنیم، حضرت عسکری علیه السلام فرمودند: بنشین عثمان. پس از ساعتی امام علیه السلام فرمودند: آیا می خواهید بگویم به چه منظوری آمده اید؟ همه گفتند: ای فرزند رسول خدا، بفرمایید. آنگاه حضرت فرمودند: آمده اید تا درباره حجت خدا و امام پس از من بپرسید. همه گفتند: آری. در این لحظه ناگهان پسری که چهره درخشانی چون ماه داشت و از هر حیث به امام عسکری علیه السلام شبیه بود وارد شد. حضرت فرمودند: بعد از من پیشوای شما و جانشینم این فرزند من است. مواظب باشید پس از من در دین دچار آشفتگی نشوید...
دوران زندگی
دوران زندگی امام زمان(عج) به چهار دوره تقسیم می شود:
1 ـ از تولد تا غیبت: حضرت مهدی(عج) پس از تولد حدود پنج سال تحت سرپرستی پدر بزرگوارشان امام عسکری علیه السلام به صورت نیمه مخفی زندگی کردند. یکی از کارهای بسیار مهمی که حضرت امام حسن عسکری علیه السلام در این دوره انجام دادند این بود که امام مهدی(عج) را به بزرگان شیعه معرفی کردند تا در آینده در مسئله امامت دچار اختلاف نشوند.
2 ـ غیبت صغری: پس از شهادت حضرت امام حسن عسکری علیه السلام در سال 260 ق دوره غیبت صغری آغاز شد و تا سال 329 ق ادامه پیدا کرد. در این دوره حضرت مهدی(عج) از طریق چهار نائب به ادامه امور مردم می پرداختند.
3 ـ دوره غیبت کبری: این دوران از سال 329 ق شروع شد و تا زمانی که خداوند مصلحت بدانند ادامه خواهد داشت در این دوره پاسخ به پرسش ها و احکام مردم بر عهده نایبان عام آن حضرت است و حضرت نایب خاصی برای این دوره معرفی نکرده اند.
4 ـ دوره حکومت: پس از ظهور، امام زمان(عج) بر اساس احکام اسلام حکومت واحد جهانی تشکیل خواهند داد که در سایه آن سرتاسر عالم پر از عدل و داد خواهد شد.
.............................................................................
ظهور امام زمان (عج) پنج نشانه حتمی دارد و آن عبارتست از:
قیام یمنی
خروج سفیانی
ندای آسمانی
خسف بیدا(فرورفتن زمین)
کشته شدن نفس زکیه.
نـشانه های تخلف ناپذیر ظهور امام مهدی علیه السلام که بی هیچ تردیدی مقارن ظهور آن حضرت رخ خواهند داد و ارتباط گسست ناپذیری با آن دارند، پنج نشانه اند.
بـرخی از این پنج نشانه، اندکی پیش از ظهور و برخی چند ماه پس از آمدن آن گرامی و برخی اندکی پیش از قیام نجات بخش و جهانی آن حضرت ، پدیدار خواهند شد.
در ایـن مـورد، روایـات بـسـیـاری وارد شده است که با اندک تفاوت در ترتیب پیدایش این علایم و نشانه ها، آنها را نشان می دهد. نـخست، برخی از روایات را که این علایم پنجگانه را به صورت کوتاه ترسیم می کـنـد مـی آوریـم، آنگاه هر کدام از آن نشانه ها را با توضیحی که در روایات در مورد آن آمده و تفسیر مناسبی که به ذهن می رسد، ترسیم می نماییم.
امام صادق علیه السلام در این مورد فرمود: خـمـس قـبل قیام القائم علیه السلام : الیمانی و السفانی و المنادی ینادی من السماء و خسف بالبیداء و قتل النفس الزکیة .(1) پیش از قیام مهدی علیه السلام پنج رخداد بزرگ در پیش خواهد بود:
1 ـجنبش ترقی خواهانه مرد یمنی،2 ـ جنبش ارتجاعی سفیانی، 3 ـ ندای روح بخش آسمانی، 4 ـ فرو رفتن زمین، 5 ـ قتل نفس زکیه
امام در ادامه فرمود: قـبـل قـیـام القـائم خـمـس عـلامـات مـحـتـومـات : الیـمـانـی و السـفـیـانـی و الصـیـحـة و قتل النفس الزکیة و الخسف بالبیداء.(2) پیش از قیام قائم ، پنج علامت و نشانه مهم در پیش خواهد بود: جـنـبـش مـردم تـرقـی خـواه یـمـنـی، جـنـبـش ارتـجـاعـی سـفـیـانـی، نـدای آسـمـانـی، قتل نفس زکیه و فرو رفتن زمین.
و نیز فرمود: النداء المحتوم و السفیانی من المحتوم و خسف البیداء من المحتوم و الیمانی من المحتوم و قتل الفنس الزکیه من المحتوم .(3) نـدای آسـمـانـی بـه هـنگامه قیام قائم ، جنبش ارتجاعی سفیانی ، جنبش مترقی مرد یمنی ، فرو رفتن زمین و دیگر، کشته شدن نفس زکیه ، این پنج نشانه ، از علایم قطعی ظهورند.
پی نوشت:
1- اکـمال الدین ، صدوق ، ج 2، ص 649، غیبت طوسی ، ص 267، با اندک تفاوت در ترتیب علائم پنجگانه و بحارالانوار، ج 52، ص 203.
2- اکمال الدین ، ج 2، ص 650 و بحار الانوار، ج 52، ص 204.
3- غیبت نعمانی ، ص 252 و 257، و بحارالانوار، ج 52، ص 233.
ارزنده ترین گوهر مقصود نماز است
زیبنده ترین هدیه به معبود نماز است
فرمود علی شیر خدا ، ساقی کوثر
در مکتب ما شاهد و مشهودنماز است
این نکته رسول مدنی گفت به سلمان
سری که به توفیق تو افزود نماز است
در دادگه عدل خدا روز قیامت
از صلح حسن مقصد و مقصود ، نماز است
از آمدن کرب و بلا آنچه به عالم
مقصود حسین بن علی بود نماز است
آن روز که آید ز پس پرده غیبت
اول هدف مهدی موعود نماز است
جواد محدثی
ایکاش جان بخواهد امام هادی ما
تامدعی بمیرد از جان فشانی ما
در این روز حاجیان بیتالله الحرام گوسفند یا شتری را ذبح میکنند و آن در غیر حج مستحب مؤکد است، چنانکه از حضرت رسول (ص) رسیده:
اینکه خداوند روز اضحی را عید قرار داده تا فقرا گوشت فراوان به دستشان رسد، پس به آنها گوشت بخورانید.
امیرالمومنین
(ع) فرمودهاند: اگر مردم میدانستند که قربانی در روز عید اضحی چه اجری
دارد وام میگرفتند و قربانی میکردند، چرا که با اولین قطره خون آن صاحب
قربانی آمرزیده گردد.1
قربانی و عید قربان در اسلام
این روز
سالروز دستور قربانی اسماعیل است به ابراهیم خلیلالله. خداوند که اسماعیل
را پس از سالهای طولانی به ابراهیم هدیه کرده بود اکنون او را در معرض
آزمایشی بسیار سخت قرار داده و خواهان قربانی اسماعیل است.
از او خواسته شده که اسماعیل را که اکنون نهالی برومند شده، جوانی جان ابراهیم و تنها ثمره زندگیاش است را قربانی کند.
در این لحظه بتشکن تاریخ خود در هم میشکند، از تصور پیام میشکند، اما فرمان فرمان خداست. ابراهیم باید انتخاب کند.
در
پایان یک قرن رسالت خدایی در میان خلق، یک عمر نبوت و امامت مردم و جهاد
علیه شرک و پایهگذاری توحید و شکستن بت و نابودی جهل و از همه جبههها
پیروز بیرون آمدن و از همه مسئولیتها موفق بیرون آمدن، هیچ جا به خاطر خود
درنگ نکردن و از راه گامی در پی خویش منحرف نشدن همیشه و همهجا خوب
امتحان دادن... حال میبایست انتخاب سختی میکرد، وسوسههای شیطان کار را
دو چندان سخت میکرد.
به هر حال ابراهیم آن بنده مخلص خدا به پیام
حق تسلیم شد، او این پیام را با هزاران رقت به اسماعیل منتقل کرد؛ شرمگین و
خسته، اما اسماعیل با آرامشی قلبی به او اعلام کرد تسلیم امر خدا باش و
خواهی دید من از صابران خواهم بود.
ابراهیم شگفتزده بود. شروع به
قربانی کرد، در کمال انسانیت به اوج رسیده بود، او غریزه فرزند دوستی را
زیر پا گذاشته و به صعود به عشق حقیقی عینیت میبخشید، حال که از آزمایش
الهی سربلند شده، معبود او گوسفندی را برای ذبح میفرستد. چقدر زیباست حس
آزادگی از تعلقات و چقدر زیباتر حس عاشقانه عابد و معبود. و حجاج به پاس
بزرگداشت آن روز، در منا گردهم میآیند. ابراهیمگونه تعلقات خود به هر
آنچه رنگ دنیایی و غیرخدایی دارد را میبایست قربانی کنند.
اسماعیل در وادی کیست؟ ثروت و مال، موقعیت و مقام، کسب و کار، زن و فرزند و... هر آنچه تو را از انسان بودنت دور خواهد کرد.
آری
در این روز بزرگ باید آنچنان به یقین قلبی دست یافته باشی که تمام
نفسانیات را قربانی کرده، در خود زمینه رشد تقوا را ایجاد کنی تا پله پله
به قرب معبود ازلی نزدیک و نزدیکتر شوی.
و خوشا آنان که از این فرصت به خوبی استفاده میکنند و ابراهیموار از این آزمایش سربلند بیرون میآیند.
ریشه قربانی در ادیان و ملل گوناگون
قربانی چیست؟2
پیشکش آوردن است، چیزی که در قربانی مهم است بیشتر آن چیز باید مظهر ارزش یا خلوص باشد نه استفاده اتفاقی از یک جنس مازاد.
آن
قدر فرد قربانی کننده به آن چیز تعلق داشته باشد که برای نتیجه بخش بودن
این عمل در حین اجرای عمل قربانی حالت از دست دادن چیزی با ارزش در او دیده
شود.
پیشکش یک شیء در بسیاری از زمینههای دینی متداول است. پیشکش ممکن است جاندار یا بیجان باشد.
جاندار، حیوانی یا در حالت افراطی انسانی نیز بوده است و چیز بیجان مثل غلات، برنج و شیر را پیشکش میکردند
که
هدف این نوع قربانیها، خشنود کردن خدایان مربوطه، طلب نعمت یا کسب نتایج
مطلوبی چون موفقیت در جنگ یا دورکردن مریضی یا شکرگزاری باشد.
در
هر حال امر قربانی از آغاز تاریخ بشر وجود داشته و در پارهای از موارد به
علت افراط در آن در برخی ادیان و ملل منسوخ گشته، مثلاً در ایران
آریاییهای مقیم این فلات آنچنان در امر قربانی افراط ورزیدند، حتی در
مسأله قربانی انسانی نیز حد اعتدال را به طور وحشتناکی ردکردند که زرتشت
با آن مبارزه سختی کرد و قربانی را از آیین خود کمرنگ و حذف نمود.3
منشأ تشریع قربانی4
این مطلب را با طرح یک سؤال آغاز میکنیم، آیا خداوند بندگان را مأمور کرده حیوانی را ذبح کنند بدون هیچ فایده و نتیجهای؟
آنچه
مسلم و عقلانی است این است که مقصود خالق حکیم از ذبح حیوان به مصرف
رساندن و احسان مستمندان و قانع آبرومند است که این معنی منصوص و صریح کتاب
مجید است. بنابراین ذبح حیوان به هدف تأمین ارزاق و کثیری از حوایج دیگر
انسانهای نیازمند است.
( یذکروا اسم الله فیایام معلومات علی ما رزقهم من بهیمه الانعام فکلوا منها و اطعموا البائس الفقیر) سوره حج-28،29
نام
خدا را در روزهای معلوم یاد نمایید بر آنچه ایشان را از چهارپایان روزی
کرده. پس از گوشت آنها بخورید و سختی کشیده فقیر را از آن اطعام نمایید.
بعد از 7 آیه مجدداً میفرماید:
والبدن
جعلناها لکم من شعائرالله لکم فیها خیراً ، فاذکروا اسمالله علیها صواف
فاذا وجبت جنوبها فکلوا منها و اطعموا القانع و المعتر کذلک سخرناها لکم
لعلکم تشکرون(حج36)
و شتران تنومند را برای شما از شعائر الهی قرار
دادیم، در این شتران برای شما خیر است، پس هنگامی که آنها برای نحر ردیف
شدند نام خدا را بر آنها ذکر کنید، پس چون پهلوی آنها فرود افتاد از آنها
بخورید و به درماندگان آبرومند و فقیرانی که در معرضند بخورانید، ما این
شتران را برای شما رام و سخر گردانیدیم تا تشکر ایزد تعالی را بجا آورید.
پس
منشأ قربانی بر طبق آیات قرآنی چیزی نیست جز یاری رساندن به مستمندان و
گرسنگان. از سوی دیگر ریختن خون حیوان اگر بدون دلیل و استفاده خاصی باشد
در اسلام منع شده است. چنانکه پیامبر فرمود: به قتل مرسان گوسفند یا شتری
را مگر برای خوردن.
یا در جای دیگر فرمودند:
کسی که گنجشکی را بیهوده به قتل رساند، روز قیامت در پیشگاه خداوند فریاد میزند و میگوید:
پروردگارا، فلان کس مرا بیهوده کشت نه برای بهره گرفتن.
منظور از بیان این دو روایت طرح هدفمند بودن آیین قربانی در اسلام است.
موضوع
وجود حق فقرا در قربانی به حدی اهمیت دارد که غیر از هدی تمتع و قران،
خوردن گوشت سایر قربانیهای کفارات حج بنابر مشهور بر صاحبش حرام است.
حتی
در برخی روایات به مسلمین توصیه شده که برای قربانی بهترین و فربهترین
حیوانها را انتخاب کنند تا گوشت کافی به اهل استحقاق برسد.
اگر این
مسائل به خوبی رعایت میشد عدالت اقتصادی و اجتماعی در جامعه مسلمین
برقرار میشد و فقرا به حق تعبیه شده خودشان در اموال ثروتمندان میرسیدند و
فاصله طبقاتی و فقر در جامعه اسلامی مشاهده نمیشد.
هدف باطنی قربانی
قربانی یکی از شعائر الهی است که اجرای آن ایجاد تقوا میکند:
«و من یعظم شعائرالله فانها من تقوی القلوب»
کسی
که شعائر خدا را بزرگ شمارد، و بر وفق آنها رفتار نماید تقوی در قلبش
راسخ میگردد و تا اجل مسمی یعنی تا آخر عمر از عمل به آن شعائر منتفع
میشود، چرا که احکام الهی که شعائر الهی میباشند به منظور احراز منافع و
مصالح دنیا و آخرت مردم وضع شدهاند و این آیه افاده میکند که اعمال حج و
از آن جمله قربانی از آغاز تا انجام رو به سوی او داشتن و سیر به سوی
خداوند است.
پس در نتیجه یکی دیگر از اهداف دنبال شده در قربانی قرب
به خداوند و نزدیک شدن به حریم امن الهی است. این شعائر که قربانی از جمله
آنها میباشد هدفش ایجاد تقوا در قلبهاست.
چنانکه خداوند میفرماید: لن ینال الله لحومها ولادماؤها و لکن یناله التقوی منکم.
گوشتهای قربانی و خونهایی که در آن هنگام ریخته میشود هرگز به خدا نمیرسد، ولی آنچه به او میرسد تقوای شماست.
یعنی
قربانیکنندگان تنها با انجام عمل ظاهری قربانی به رضای حق و مقام قرب
نایل نمیشوند، مگر این عمل با خلوص نیت و موافق شرایط تقوی و دوری از
منکرات و مناهی، پس در صورتی که این حقایق را که مقصد اعلی حج و سایر
عبادات است را به دست نیاوری، قربانی کردن هر چند زیاد باشد و قربانی فربه
برای آنان سودی نخواهد داشت.
و از اسرار حج همین است که حجاج در
کنار این اعمال ظاهری باید صاحب تقوی شوند، یعنی با خلوص نیت و ایمان شدید
قلبی آنها را بجا آورند تا حج مقبولی داشته باشند.
یک نکته جالب در امر قربانی جایگزینی روزه است که البته مشروط به 2 شرط است:
1- حیوان برای قربانی نباشد 2- فرد استطاعت قربانی را نداشته باشد.
قرآن مجید میفرماید:
کسی
که عمره را به حج رسانید پس آنچه از قربانی که در توانش باشد انجام دهد،
پس آن کس که نیابد سه روز در ایام حج روزه دارد و هفت روز هنگام بازگشت به
وطن. (بقره- 196)
نتیجهگیری و خلاصهای از اسرار و فلسفه قربانی
1- فداکردن مال و انفاق آن در راه خدا از جمله حکمتهای قربانی است.
2- امر قربانی ظاهر و باطنی دارد، ظاهر آن ذبح حیوان است به هدف دستگیری از گرسنگان، باطن آن کشتن نفس اماره است.
انسان
که در عرفه به شناخت و در مشعر به شعور و آگاهی رسید، امروز با کسب
اطلاعات کافی درمورد خویش و خدای خویش باید حیوان نفس را قربانی کند تا از
این طریق به اوج کمال خود نایل شود.
3- در برخی روایات قربانی را
سبب آمرزش گناهان نیز دانستهاند و گفته شده، با ریختن اولین قطره خون
قربانی گناهان صاحبش بخشیده میشود (البته شرط اخلاص را نباید فراموش کرد).
4-
سیر کردن گرسنگان، همانطور که گفتیم قرآن فرموده: فکلوا منها واطعموا
القانع و المعتر، از گوشتهای قربانی هم خودتان میل کنید هم به قانع و فقیر
دهید.
5- هدف عالی قربانی «تقوا» است.
قربانی باید از روی
خلوص نیت انجام پذیرد تا سبب شکوفایی روح ایثار، نشان دادن میزان عشق و قرب
به خدا باشد. تا تقوا در دل و قلب مسلمان ایجاد شود.
پینوشتها:
1. قرآن کریم
2. معارف و معاریف(ذیل واژه قربان) سید مصطفی حسینی دشتی- ج 8- نشر مفید 1376
3. فرهنگ ادیان جهان- جانآر- هیلنز- ویراسته ع پاشایی. مرکز مطالعات و تحقیقات ادیان و مذاهب 1385
4. اسطوره قربانی- علی اصغر مصطفوی- انتشارات بامداد- 1369
5. قربانی در منی- تألیف محمد جواد موسوی غروی- چاپ مظاهری- مهرماه 1362