وبسایت فرهنگی مذهبی ابن تیهان

اللهم عجل لولیک الفرج والعافیةوالنصر:آمین

وبسایت فرهنگی مذهبی ابن تیهان

اللهم عجل لولیک الفرج والعافیةوالنصر:آمین

تعجیل امر فرج مولا امام عصر(عج) صلوات

طبقه بندی موضوعی
پیوندهای روزانه


ماجرای زعفر جنی در روز عاشورا

 


دربارهٔ زعفر جنی بین مسلمانان اتفاق نظر نیست. به عنوان مثال شعید مطهری در کتاب حماسه حسینی این ماجرا را یکی از تحریفات نهضت عاشورا خوانده، در حالی که در بحارالانوار، شیخ مفید به سند خود از امام صادق(ع) این ماجرا را نقل کرده است. (توضیح کامل تر در مورد این دو منبع در انتهای مطلب آمده.) صرف نظر از واقعی و یا غیر واقعی بودن موضوع، ماجرای زعفرجنی را آن چنان که بین عامه مردم رایج است در زیر می خوانیم:


هنگامی که واقعه ی جانسوز کربلا در حال وقوع بود، زعفر جنی که رئیس شیعیان جن بود در بئر ذات العلم، برای خود مجلس عروسی بر پا کرده بود و بزرگان طوایف جن را دعوت نموده و خود بر تخت شادی و عیش نشسته بود.


در همین حال ناگهان متوجه شد که از زیر تختش صدای گریه و زاری می آید. زعفر جنی گفت: "کیست که در وقت شادی، گریه می کند؟!" در این هنگام دو نفر از جنیان حاضر شدند و زعفر از آنان سبب گریه را پرسید. آنان گفتند: ای امیر! وقتی که ما را به فلان شهر فرستادی، در حین رفتن به آن شهر، عبور ما به رود فرات افتاد که عربها به آن نواحی نینوا می گویند.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۸ مرداد ۰۰ ، ۰۶:۱۹
محسن حسینی

 


به میدان رفتن حضرت ابالفضل عباس(ع)
 

 


 

مطابق معتبرترین نقلها اولین کسى که از خاندان پیغمبر شهید شد،جناب على اکبر و آخرینشان جناب ابوالفضل العباس بود،یعنى ایشان وقتى شهید شدند که دیگر از اصحاب و اهل بیت کسى نمانده بود،فقط ایشان بودند و حضرت سید الشهداء.آمد عرض کرد:برادر جان!به من اجازه بدهید به میدان بروم که خیلى از این زندگى ناراحت هستم.
جناب ابوالفضل سه برادر کوچکترش را مخصوصا قبل از خودش فرستاد،گفت:بروید برادران! من می‏خواهم اجر مصیبت‏ برادرانم را برده باشم.

می‏خواست مطمئن شود که برادران مادری ‏اش حتما قبل از او شهید شده ‏اند و بعد به آنها ملحق بشود.
ام البنین و چهار پسر دارد ،ولى ام البنین در کربلا نیست،در مدینه است.آنان که در مدینه بودند از سرنوشت کربلا بى خبر بودند.به این زن،مادر این چند پسر که تمام زندگى و هستی ‏اش همین چهار پسر بود،خبر رسید که هر چهار پسر تو در کربلا شهید شده‏اند.البته این زن زن کامله‏اى بود،زن بیوه‏اى بود که همه پسرهایش را از دست داده بود.

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۷ مرداد ۰۰ ، ۱۱:۰۹
محسن حسینی


وقایع نهم محرم
 

 


 

در روز نهم محرم‌الحرام سال 61 هجرى قمرى، شمر بن ذی الجوشن، با چهار هزار نفر، همراه با نامه‌ای از ابن زیاد به عمر بن سعد مبنی بر جنگیدن با امام حسین (ع) و قتل ایشان، برای دومین بار وارد کربلا شد.

 شمر خود را به خیام امام (ع) رسانده، ضمن صدا کردن حضرت عباس (ع) و دیگر فرزندان ام البنین، می گوید: « برای شما از عبیدالله امان نامه گرفتم.»

 آنها متفقاً گفتند: « خدا تو را و امان نامه تو را لعنت کند، ما امان داشته باشیم ولی پسر دختر پیامبر نداشته باشد؟»

عصر روز پنج شنبه نهم محرم، ابن سعد با دستوری که از ابن زیاد دریافت کرده بود، آماده جنگ با امام حسین (ع) شد و لشکر خویش را بانگ زد که: ای لشکرهای خدا سوار شوید و شما بهشت بشارت باد. پس جنود او سوار گشته و رو به اصحاب حضرت رو آوردند.

امام حسین (ع) به برادر خود حضرت ابوالفضل (ع) فرمود: بسوی ایشان برو و از آنان مهلتی بخواه تا که امشب را صبر کنند و کارزار را به فردا اندازند تا امشب قدری نماز، دعا و استغفار کنم. چه خدا می داند که من دوست می دارم نماز، تلاوت قرآن، کثرت دعا و استغفار را.

و از آن سوی اصحاب عباس (ع) در مقابل آن لشکر توقف نموده بودند و ایشان را موعظه می کردند تا عباس (ع) برگشت و از ایشان طلب مهلت کرد.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۷ مرداد ۰۰ ، ۰۵:۲۱
محسن حسینی

 

   دستگیر دو عالم

 

 

 

 

 

دستگیر دو عالم مولا اباعبدالله الحسین سلام الله علیه

 

 

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۶ مرداد ۰۰ ، ۱۳:۰۱
محسن حسینی

 

 

   الحمد الله الذی خلق الحسین ع

 

نوری تو عالم نبود دین خدا هم نبود

بیچاره بودیم اگه ماه محرم نبود
الحمد الله الذی خلق الحسین نور ازل حسین و سلام علی الحسین
الحمد الله الذی خلق الحسین نور ازل حسین و سلام علی الحسین

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۶ مرداد ۰۰ ، ۱۲:۵۴
محسن حسینی
 

 

   یامولاعلی‌اکبر(سلام‌الله‌علیک)

 

 

 

 
ازدردغربتت جگرم تیر می‌کشد
وقتی عدو بروی تو شمشیر می‌کشد
 
باور ندارم اینهمه تنها ببینمت
وقتی که چله‌چله کمان تیر میکشند
 
برخیز ای امام نماز فرشته ها
لشکر برای قتل تو تکبیر میکشد
 
ای قاری همیشه قرآن آسمان
کار تو جزءجزء به تفسیر میکشد
 
این بغض جان‌ستان که‌تو بی‌کس ترین‌شدی
آن‌کوچه را به مسلخ تصویر میکشد
 
••••═༻꧁﷽꧂༺═••••
امام‌حسین‌علیه‌السلام:
ای قوم، شما شاهد باشید، پسری را به میدان می فرستم، که شبیه ترین مردم از نظر خلق و خوی و منطق به رسول الله (ص) است بدانید هر زمان ما دلمان برای رسول الله(ص) تنگ می شد نگاه به وجه این پسر می کردیم.
 
لعنت خدا بر دشمنان و قاتلانت یا مولا حسین علیه‌السلام
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۶ مرداد ۰۰ ، ۱۲:۳۲
محسن حسینی


چگونگی شهادت علی اکبر علیه السلام 
 

 


 

على اکبر علیه السلام ، بزرگ ترین پسر امام حسین علیه السلام بود که از نظر صورت و سیرت و سخن گفتن، به حدّى شبیه پیامبر خدا صلى الله علیه و آله بود که هر کس شوق دیدار پیامبر صلى الله علیه و آله را داشت، به او مى نگریست، چنان که پدر بزرگوارش، طبق نقلى، هنگام رفتن وى به میدان نبرد، فرمود:
خداوندا ! گواه باش که جوانى براى جنگ با آنان مى رود که شبیه ترینِ مردم به پیامبرت از جهت صورت و سیرت و سخن گفتن است و ما هرگاه مشتاق دیدار پیامبر تو مى شدیم، به او نگاه مى کردیم .
على اکبر علیه السلام در واقعه عاشورا، از ارکان سپاه امام علیه السلام به شمار مى رفت. تأکید او بر حق مدارى و دفاع از حق تا ایثار جان، هنگام شنیدن خبر به شهادت رسیدن خود در مسیر کربلا از پدر بزرگوارش، اذان گفتن براى اقامه جماعت به امامت حسین علیه السلام در جریان برخورد سپاه حُر با کاروان امام علیه السلام (1)، بر عهده گرفتن مسئولیت آب رسانى به خیمه ها در شب عاشورا و همچنین داوطلب شدن ایشان براى شهادت پیش از دیگر بنى هاشم، بنا بر نقل مشهور،(2) از ویژگى هاى این فرزند برومند سیّدالشهدا علیه السلام است.(3)

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۶ مرداد ۰۰ ، ۰۹:۰۲
محسن حسینی


اعتراف معاویه (لعنت الله علیه) به شایستگی حضرت علی اکبر (ع) برای خلافت

 


حضرت علی اکبر (ع) فرزند حسین بن علی بن ابیطالب(ع) و لیلی بنت ابی مرة بن عروة بن مسعود ثقفی ، در اوایل خلافت عثمان بن عفان، یازدهم شعبان سال 33 هجری قمری در مدینه به دنیا آمد و در سن 28 سالگی در کربلا به شهادت رسید.
از نظر وجاهت وزیبایی، ملاحت و دلربایی، شبیه‌ترین مردم به رسول خدا(ص) بود. همچنین دارای صورت و سیرتى جذاب و طبع بلند، منظره ملیح، داراى ادب و تربیت بى‌نظیر، و پیوسته با خضوع و خشوع و با صلابت و بزرگوار بود.
علی اکبر همچنین دارای صدای خوشی بود به گونه ای که گاهی که اباعبداللّه الحسین(ع) برای صوت قرآن جدّ عزیزش دلتنگ می‏شد، به علی می‏فرمود: "علی جان! برایم قرآن بخوان تا از آن لذت و بهره برم."
او در ویژگى‌هاى معنوى و فضایل علمى و اخلاقی، رشد جسمى و اجتماعى و کمالات روحى و مناقب نفسانى و سجایاى ملکوتى در میان تمام بنى هاشم و یاران پدر بزرگوارش امام حسین بن علی(ع) کم نظیر بود. این روحیه قوی و صفات شایسته، چنان ابهت و عظمت به علی اکبر داده بود که افزون بردوستان، دشمنان اهل بیت نیز به برتری‏هایش اعتقاد و اعتماد داشتند و اعتراف می‏کردند.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۶ مرداد ۰۰ ، ۰۸:۰۵
محسن حسینی


وقایع هشتم محرم
 

 


 

در روز هشتم محرم‌الحرام سال 61 هجرى قمرى با اینکه سپاه امام حسین ‏‏(ع) در محاصره شدید قرار داشت، امیه بن سعد طایی خود را به یاران امام رساند.‏
امیه بن سعد طایی از شهدای کربلا به شمار می‌آید و روز عاشورا ‏به نقلی در حمله اول شهید شد. وی در سوارکاری نامی، شجاعی از کوفیان و از اصحاب ‏امیرالمؤمنین (ع) بوده است و در جنگ صفین نیز حضور داشتند. در این روز عطش بار ‏دیگر بر همراهان امام (ع) غلبه کرد و عمر بن حجاج به محاصره شریعه فرات مباهات ‏می‌کرد و به حضرت زخم‌زبان می‌زد.‏
ابومخنف از زبیدی نقل کرده که می‌گفت: از عمرو بن حجاج هنگامی‌که نزدیک اصحاب امام ‏‏(ع) شد شنیدم می‌گفت:ای کوفیان! از ابن زیاد و جمع خود دست نکشید و در کشتن ‏کسی که از دین بیرون رفته(امام حسین (ع)) و با امام خود یزید مخالفت می‌کند تردید ‏نکنید.
امام فرمود:
ای عمرو بن حجاج! آیا مردم را بر من می‌شورانی؟ آیا ما از دین خدا ‏بیرون رفته‌ایم و شما بر دین پایدار مانده‌اید؟ هان! به خدا سوگند، آنگاه‌که جان‌های شما از ‏بدن‌ها مفارقت کنند و بر این اعمال خود بمیرید، درخواهید یافت که کدام‌یک از ما از دین ‏خدا بیرون رفته و چه کسی به سوختن در آتش سزاوارتر است.‏

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۶ مرداد ۰۰ ، ۰۵:۵۵
محسن حسینی


حضرت زینب را در 14 جمله بشناسیم

 

 

نام نهادن زینب علیها السلام
چشم اهل مدینه، روزی به جمال زینب کبری روشن شد که پیامبر گرامی اسلام صلی الله علیه و آله در سفر بودند. فاطمه زهرا علیها السلام به امیر مؤمنان علیه السلام عرض کردند: چون پدرم در مسافرت هستند، نامی برای این دختر برگزین. علی علیه السلام فرمودند: من بر پدرت پیشی نمی ‌گیرم. صبر می‌کنیم تا رسول خدا صلی الله علیه و آله از سفر باز گردند.

 


پس از بازگشت رسول خدا صلی الله علیه و آله از ایشان خواستند تا نامی برای نو رسیده انتخاب کنند. پیامبر فرمودند: فرزندان فاطمه اگرچه اولاد من هستند، ولی امر آنها با خدا است و من منتظر دستور الهی می‌مانم. جبرئیل نازل شد و عرض کرد: خداوند می‌فرماید: نام این دختر را زینب بگذارید، چرا که این نام را در لوح محفوظ نوشته‌ایم.


القاب زینب علیها السلام
حضرت زینب را «عقیله بنی هاشم» نام نهاده اند و عقیله، به زنی بزرگ منش گویند که در بین بستگان، عزیز و محترم و در خاندانِ خود، ارجمند باشد. دیگر لقب ایشان صدیقه صغری است. به زن بسیار راستگو، صدیقه گویند، و چون فاطمه زهرا را صدیقه کبری می‌خواندند و علی علیه السلام را صدیق اکبر، زینب را صدیقه صغری نامیده‌اند.
لقب دیگر آن بانوی بزرگوار، «عصمت صغری» است، چرا که ملکه پاک دامنی و دوری از گناه را خداوند به او عطا فرموده بود. این بانوی امین و بزرگوار القاب دیگری نیز داشته‌اند که از آن جمله است: «ولیّةُ الله» و «اَمینةُ الله».

 

کمالات حضرت زینب
زینب کبری را کمالاتِ بسیار بود: در جمال و سکینه و وقار، همانند خدیجه کبری بود و در عصمت و حیا، به فاطمه زهرا می‌مانست. در فصاحت و بلاغت، هم چون علی مرتضی بود و در حلم و بردباری، همسان امام مجتبی و در شجاعت و قوت قلب، بسان حضرت سید الشهدا.

 

۲ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۵ مرداد ۰۰ ، ۰۸:۱۶
محسن حسینی


حوادث هفتمم محرم
 

 


 

در این روز عبیدالله بن زیاد(لعنت الله علیه) نامه‌ای به نزد عمربن سعد فرستاد و به او ‏دستور داد تا با سپاهیان خود بین امام حسین (ع) و اصحابش و آب فرات فاصله ایجاد کرده ‏و اجازه نوشیدن حتی یک قطره آب را به امام ندهند، همانگونه که از دادن آب به عثمان بن ‏نعمان خودداری شد.

عمر بن سعد نیز فوراً عمرو بن حجاج را با پانصد سوار در کنار شریعه فرات مستقر کرد و ‏مانع دسترسی امام حسین (ع) و یارانش به آب شدند و این رفتار غیرانسانی سه روز ‏قبل از شهادت حضرت صورت گرفت در این هنگام مردی به نام عبدالله بن حصین ازدی که ‏از قبیله بجیله بود فریاد برداشت که ای حسین! این آب را دیگر سان رنگ آسمانی ‏نخواهی دید! به خدا سوگند که قطره‌ای از آن را نخواهی آشامید تا از عطش جان‌دهی!‏

امام حسین (ع) فرمود: خدایا! او را از تشنگی بکش و هرگز او را مشمول رحمت خود قرار ‏مده! حمید بن مسلم می‌گوید به خدا سوگند که پس‌ازاین گفتگو به دیدار او رفتم درحالی‌که بیمار بود، قسم به آن خدایی که جز او پروردگاری نیست، دیدم که عبدالله بن ‏حصین آن‌قدر آب می‌آشامید تا شکمش بالا آمد! و باز فریاد می‌زد العطش! باز آب می‌خورد ‏تا شکمش آماس می‌کرد ولی سیراب نمی‌شد و چنین بود تا جان داد.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۵ مرداد ۰۰ ، ۰۵:۵۴
محسن حسینی


وقایع ششم محرم

 


 

در روز ششم محرم‌الحرام حصین بن تمیم با چهار هزار نفر، حجاز بن ابجر ‏عجلی با هزار نفر و یزید بن حارث با هشت‌صد نفر وارد کربلا شدند تا به سپاه عمر سعد ‏بپیوندند.

در این روز بود که ابن زیاد بر کوفه دیدبانی گماشت تا مبادا کسی از ‏شهر به کمک امام برود سپس میان خود و اردوی عمر بن سعد سوارانی تیزرو گماشت ‏که پیوسته اخبار را گزارش می‌دادند در این روز بیست هزار سوار نزد آن ملعون جمع شد و ‏موافق بعضی از روایات، پیوسته لشکر آمد تا به‌تدریج سی هزار سوار نزد عمر جمع شد و ‏ابن زیاد برای پسر سعد نوشت که عذری برای تو نگذاشتم در باب لشکر باید مردانه ‏باشی و آنچه واقع می‌شود در هر صبح و شام مرا خبر دهی.‏

در روز ششم ماه محرم، فراس بن جعده که در سپاه امام حسین (ع) حضور داشت ‏وقتی اوضاع را دشوار دید از ادامه همراهی ترسید حضرت به او اجازه بازگشت داد وی ‏شبانه به کوفه بازگشت. در این روز عمرو بن قرظه‌ی انصاری به کاروان کربلا پیوست او از ‏شهدای کربلاست پدر او از اصحاب امام علی (ع) و از خزرجیانی بود که به کوفه آمد و ‏آنجا ماندگار شد و در رکاب علی (ع) با دشمنان جنگید.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۴ مرداد ۰۰ ، ۰۹:۵۱
محسن حسینی


وقایع پنجم محرم
 

 

در روز پنجم محرم‌الحرام سال 61 هجرى قمرى عبیدالله بن زیاد مردی را به ‏دنبال شبث بن ربعی فرستاد تا وی را به کربلا گسیل کند. 

 

شبث بن ربعی در آن روز خود را به بیماری زده بود و قصد داشت که ‏ابن زیاد او را از رفتن به کربلا معاف کند ولی عبیدالله بن زیاد برای او پیغام فرستاد که ‏مبادا از کسانی باشی که خداوند در قرآن فرموده است چون به مؤمنین رسند گویند از ‏ایمان آورندگانیم و هنگامی‌که به نزد یاران خود که همان شیطان‌اند، روند اظهار دارند ما با ‏شماییم و مؤمنین را به سخره می‌گیریم و به او خاطرنشان ساخت که اگر بر فرمان ما ‏گردن می‌نهی و در اطاعت مایی، در نزد ما باید حاضر شوی.‏

 

شبث بن ربعی شبانگاه نزد عبیدالله آمد تا رنگ گونه او را نتواند به‌خوبی تشخیص دهد. ابن ‏زیاد به او مرحبا گفته و در نزد خود بنشاند و گفت: باید به کربلا روی، پس شبث قبول کرد ‏و عبیدالله او را به همراه هزار سوار به‌سوی کربلا گسیل داشت.‏

۲ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۳ مرداد ۰۰ ، ۰۳:۰۶
محسن حسینی


آی مردم پسر فاطمه تنهاست هنوز

 

 

هر که درطایفه منتطران جا دارد
چشم امید به بیداری فردا دارد
ما که یک عمر دم از یاری مولا زده ایم
گرچه گفتیم ولی وقت عمل جازده ایم
ما نفهمیده دراین قائله سربار شدیم
عاشقی دردسری بود گرفتارشدیم
غیر هرجمعه که ما لحظه شماری کردیم
تا به پایان برسد فاصله کاری کردیم
ما نشستیم وفقط درد سرودیم ازتو
غزل ساده برگرد سرودیم از تو
با حساب دل خود هرچه شمردیم نشد
بی ریا هیج دعایی به تو تقدیم نشد
انتظار فرج ودیده تر کافی نیست
ندبه و عهد به هنگام سحر کافی نیست
آی مردم پسر فاطمه تنهاست هنوز
قرنها رفته واومنتظرماست هنوز
یازده قرن گذشته است وزمستان باقیست
یوسفی رفته وتنها غم هجران یاقی است
گرچه گاهی دل او رابه گنه لرزاندیم
عهد خواندیم وبرآن عهد مصمم ماندیم
شک نداریم که این معرکه رد خواهد شد
شاید این جمعه همان جمعه که می آید شد

الهم عجل لولیک الفرج:آمین
۱ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۲ مرداد ۰۰ ، ۰۹:۱۳
محسن حسینی


وقایع چهارم محرم در کربلا 
 

 


 

هنوز آفتاب روز چهارم محرم از منتهی‌الیه افق برنخاسته بود که کنانه بن ‏عتیق به کاروان امام حسین (ع) ملحق شد. کنانه بن عتیق پیرمردی از شهدای کربلاست که در حمله نخست به ‏شهادت رسید و از عابدان و قاریان آن شهر بود و در ایامی که سیدالشهدا (ع) به کربلا ‏رسید، خود را به آن حضرت رساند. کنانه یکی از اصحاب امام علی (ع) بود که در رکاب آن ‏حضرت یک پای خود را ازدست‌داده بود.‏

همچنین در این روز عبیدالله ‏بن زیاد مردم را در مسجد کوفه گردآورد و خود به منبر رفت و گفت:ای مردم! شما آل ابی ‏سفیان را آزمودید و آن‌ها را چنان‌که می‌خواستید یافتید، یزید را می‌شناسید که دارای سیره ‏و طریقه‌ای نیکو است و به زیردستان احسان می‌کند و عطایای او بجاست. پدرش نیز ‏چنین بود و اینک یزید دستور داده است که بهره شما را از عطایا بیشتر کنم و پولی نزد ‏من فرستاده است که در میان شما قسمت نموده و شما را به جنگ با دشمنش حسین ‏بفرستم! این سخن را به گوش جان بشنوید و اطاعت کنید.‏
سپس از منبر به زیر آمد و برای مردم شام نیز عطایایی مقرر کرد و دستور داد تا در تمام ‏شهر ندا کنند که مردم برای حرکت آماده باشند و خود و همراهانش به‌سوی نخیله ‏حرکت کرد و حصین بن نمیر، حجار بن ابجر، شبث بن ربعی و شمر بن ذی‌الجوشن را به کربلا ‏گسیل کرد که عمر بن سعد را در جنگ با حسین کمک کنند.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۲ مرداد ۰۰ ، ۰۲:۲۶
محسن حسینی