وبسایت فرهنگی مذهبی ابن تیهان

اللهم عجل لولیک الفرج والعافیةوالنصر:آمین

وبسایت فرهنگی مذهبی ابن تیهان

اللهم عجل لولیک الفرج والعافیةوالنصر:آمین

تعجیل امر فرج مولا امام عصر(عج) صلوات

طبقه بندی موضوعی
پیوندهای روزانه


مراقب باشیم بی بصیرتی کار دستمان ندهد

 

 


مراقب باشیم بی بصیرتی کار دستمان ندهد
 

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۰ شهریور ۹۸ ، ۱۷:۵۳
محسن حسینی


وقایع پس از عاشورا

بعد از شهادت امام حسین علیه‌السلام و یاران باوفای ایشان در عصر عاشورا، مشکلات و مصیبت‌های خاندان امام، صد چندان شد. ماجراهایی اتفاق افتاد که قلم از نوشتن آن و زبان از گفتنش شرم دارد. چنان سوزناک است که اشک هر انسان آزاده‌ای را سرازیر و هر جوانمردی را بی‌تاب می‌کند. در کتاب «عاشورا ریشه‌‏ها، انگیزه‌‏ها، رویدادها، پیامد‌ها» که زیر نظر حضرت آیت‌الله ناصر مکارم شیرازی نوشته شده مطالب ارزنده‌ای در این‌باره نقل شده است.

* آمدن ذوالجناح به خیام‏

پس از شهادت امام، اسب آن حضرت شیهه‏‌زنان و ناله‌‏کنان در حالى که پیشانى خود را به خون امام علیه‌السلام آغشته کرده بود، به جانب خیمه‏‌ها شتافت.

از امام باقر علیه‌السلام نقل شده است که اسب آن حضرت در شیهه‌‏اش مى‏‌گفت: «الظَّلیمَةَ الظَّلیمَةَ مِنْ أُمَّةٍ قَتَلَتْ ابْنَ بِنْتِ نَبِیِّها؛ امان از ظلم و ستمِ امتى که فرزند دختر پیامبرشان را کشتند».

زنان و خواهران و دختران امام علیه‌السلام با دیدن مرکب بى‏‌سوار ناله‏‌ها سر دادند و زار زار گریستند.

«فَوَضَعَتْ أُمُّ کُلْثُومٍ یَدَها عَلى‏ امِّ رَأْسِها وَنادَتْ: وامُحَمَّداه! وَاجَدَّاه! وانَبِیَّاه! وا أَبَاالْقاسِماه! واعَلِیَّاه! واجَعْفَراه! واحَمْزَتاه! واحَسَناه! هذا حُسَیْنٌ بِالْعَراءِ، صَریعٌ بِکَرْبَلاءَ، مَجْزُورُ الْرِأْسِ مِنَ الْقَفاءِ، مَسْلُوبُ الْعِمامَةِ وَالرِّداءِ، ثُمَّ غُشِیَ عَلَیْها»

ام کلثوم، دستها را روى سر نهاد و فریاد زد: وامحمداه! واجدّاه، وانبیاه، وا ابالقاسماه، واعلیّاه، واجعفراه، واحمزتاه، واحسناه، این حسین است که در خاک کربلا روى زمین افتاده، سرش را از پشت سر جدا کردند، عبا و عمامه‌‏اش را به غارت بردند، این بگفت و بیهوش بر زمین افتاد».

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۰ شهریور ۹۸ ، ۱۷:۳۶
محسن حسینی


حضرت زینب س بر پیکر مطهر و بی سر اباعبدالله الحسین ع

 

سید بن طاووس می نویسد: آن گاه که امام حسین علیه السلام به شهادت رسید، زینب علیهاالسلام فریاد زد: «یا مُحَمَّداه! صَلّی عَلَیکَ مَلیکُ السَّماءِ هذا حُسَینٌ مُرَمَّلٌ بِالدِّماءِ مُنْقَطَعُ الاعْضاءِ وَ بَناتُکَ سَبایا، الیَ اللّهِ الْمُشْتَکی وَ اِلیَ مُحَمَّدٍ المُصطَفی وَ اِلی عَلیٍّ المُرْتَضی وَ الی فاطِمَةَ الزَهراء وَ الی حَمْزَةَ سَیّدِ الشُّهَداءِ! یا مُحَمَّداه! هذا حُسَینٌ ..
ای محمّد! فرشتگان آسمان بر تو درود فرستند. این حسین است که آغشته به خون است و اعضایش قطع شده، و این دخترانت هستند که اسیر شده اند. به خدا و محمّد مصطفی و علی مرتضی و فاطمه زهرا و حمزه سیّد الشهدا شکایت می برم. ای محمّد! این حسین است.

 

این کشته فتاده به هامون حسین توست


وین صید دست و پا زده در خون حسین توست


این نخل تَر کز آتش جانسوز تشنگی


دود از زمین رسانده به گردون حسین توست


۞۞۞۞۞۞۞۞۞۞


الهی بدم المقتول بکربلا ، عجل لولیک الفرج:آمین

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۰ شهریور ۹۸ ، ۱۰:۰۱
محسن حسینی


چه خوشبویی ای خاک !
 

 


 

حضرت علی (ع) خطاب به خاک کربلا

 

چه خوشبوئی ای خاک

در روز قیامت قومی از تو بپا می خیزند که

بی حساب و بدون درنگ به بهشت روند

 

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۰ شهریور ۹۸ ، ۰۷:۴۸
محسن حسینی


 غربت و تنهایی امام حسین علیه السلام در عاشورا

 

اشعار امام حسین علیه‏السلام
هنگامى که امام حسین علیه‏السلام طفل شیرخوار را دفن کرد، بپاخاست و این اشعار را قرائت کرد:
«اینان به خدا کافر شدند، و از ثواب الهى از دیر زمان اعراض کردند؛ على را در گذشته کشتند، و فرزندش حسن، زاده بهترین خلق را شهید کردند؛ و این نتیجه کینه اینان بود، آنگاه گفتند: الان بر حسین به طور جمعى یورش بریم، اى واى بر گروهى که پست هستند، جمعیت را گرد آورند براى اهل دو حرم؛ سپس حرکت کردند و یکدیگر را سفارش نمودند بر کشتن من براى خشنودى دو ملحد (عبیدالله و یزید)؛ از خدا بر ریختن خونم نترسیدند، به امر عبیدالله که زاده دو کافر است؛ ابن سعد با لشکرش همانند قطرات باران بر من تیر زدند؛ مرا جرم و گناهى از گذشته نبود، جز این که فخر مى‏ کردم به نور فرقدین (دو ستاره): على بهترین خلق بعد از پیامبر، و پیغمبر که والدین او هر دو از قریشند؛ برگزیده خدا از خلق پدرم على است، سپس مادرم، پس من فرزند دو برگزیده هستم؛ نقره‏اى که از طلا خالص گردیده، من همان نقره هستم و فرزند دو طلا؛ چه کسى همانند جد من در دنیا دارد، یا همانند پدرم، پس من فرزند دو ماه هستم؛ مادرم فاطمه زهرا، و پدرم شکننده سپاه کفر است در بدر و حنین؛ ریسمان محکم دین على مرتضى است، و پراکنده کننده لشکر دشمن و نمازگزار و به دو قبله؛ براى او در جنگ احد واقعه‏اى است که حرارت آن فروکش کرد با گرفتن دو سپاه؛ سپس در احزاب و فتح، که در آن نابودى دو سپاه عظیم بود؛ در راه خدا چه کردند، امت زشت کردار با عترت پیامبر و على؛ عترت نیکوکردار نبى مصطفى، و على بزرگوار و شجاع هنگام مقابله با سپاه؛ او خدا را در کودکى پرستید، در حالى که قریش دو بت را مى‏پرستیدند؛ او بتها را رها کرد و آنها را سجده نکرد، با قریش هرگز حتى به مقدار طرفة العین.» (274)

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۹ شهریور ۹۸ ، ۱۲:۰۲
محسن حسینی

  روز عاشورا چگونه گذشت؟

 

 

 

اندرزهاى پیش از نبردامام حسین علیه السلام براى پیش گیرى از نبرد و خون ریزى نیروهاى دو طرف ، تلاش زیادى به عمل آورد و از هر راه ممکن مى خواست از کشتار مسلمانان جلوگیرى نماید و خون کسى بر زمین نریزد.

الف – قبل از شهادت امام حسین علیه‌السلام:

1 – تنظیم سپاه:
امام حسین علیه السلام پس از نماز صبح ، سپاه خویش را که متشکل از 32 تن سواره و 40 تن پیاده بودند، به سه دسته تقسیم کرد. دسته اول را در بخش میمنه ، دسته دوم را در بخش میسره و دسته اى را میان آن دو قرار داد.

فرماندهى بخش میمنه را به ((زهیر بن قین )) و فرماندهى بخش میسره را به ((حبیب بن مظاهر)) واگذار کرد و خود در وسط دو سپاه مستقر شد و بیرق سپاه را به برادرش عباس بن على علیه السلام معروف به قمر بنى هاشم سپرد

و خیمه ها را در پشت سر قرار داد. عمر بن سعد نیز سپاهیان جنایت پیشه خود را به چند گروه تقسیم کرد. وى ، فرماندهى بخش میمنه را به عمر بن حجاج ، فرماندهى بخش میسره را به شمر بن ذى الجوشن ، فرماندهى سواره نظام

را به عروه بن قیس و فرماندهى پیاده نظام را به شبث بن ربعى واگذار کرد. وى بیرق ، ننگین سپاه خود را به غلامش ((درید)) سپرد. دو سپاه در برابر یک دیگر صف آرایى کرده و براى آغاز نبرد سرنوشت ساز، لحظه شمارى مى کردند.

2 – اندرزهاى پیش از نبردامام حسین علیه السلام براى پیش گیرى از نبرد و خون ریزى نیروهاى دو طرف ، تلاش زیادى به عمل آورد و از هر راه ممکن مى خواست از کشتار مسلمانان جلوگیرى نماید و خون کسى بر زمین نریزد. ولى دشمن که مغرور از کثرت سپاه خود و قلت یاران امام علیه السلام بود، به هیچ صراطى مستقیم نبود و به هیچ پیشنهادى پاسخ مثبت و کار ساز نمى داند و خواهان تعیین تکلیف از راه نبرد و خون ریزى بود. امام حسین علیه السلام در روز عاشورا، برخى از یاران خود را به نزد سپاه دشمن فرستاد تا با آنان گفت و گو کرده و با بیان حقایق و واقعیت ها، آنان را از شرارت و جنایت منصرف کنند. آن حضرت ،

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۹ شهریور ۹۸ ، ۱۱:۰۱
محسن حسینی



مناجات های امام حسین(ع) در روز عاشورا


امام حسین(ع) در روز عاشورا چه مناجات هایی با خداوند داشت؟
از امام على بن الحسین(علیه السلام) نقل شده است که فرمود: در روز عاشورا آن هنگام که سپاه دشمن حمله ور شد، امام(علیه السلام) دست هاى خود را به دعا بلند کرد و به پیشگاه الهى عرض کرد:
«اَللّهُمَّ أَنْتَ ثِقَتی فی کُلِّ کَرْب، وَ أَنْتَ رَجائی فی کُلِّ شِدَّة، وَ أَنْتَ لی فی کُلِّ أَمْر نَزَلَ بِی ثِقَةٌ وَ عُدَّةٌ، کَمْ مِنْ هَمٍّ یَضْعُفُ فیهِ الْفُؤادُ وَ تَقِلُّ فیهِ الْحیلَةُ، وَ یُخْذَلُ فیهِ الصَّدیقُ وَ یُشْمِتُ فیهِ الْعَدُوُّ، أَنْزَلْتُهُ بِکَ وَ شَکَوْتُهُ إِلَیْکَ، رَغْبَةً مِنِّی إِلَیْکَ عَمَّنْ سِواکَ، فَفَرَّجْتَهُ عَنّی وَ کَشَفْتَهُ، فَأَنْتَ وَلِىُّ کُلِّ نِعْمَة، وَ صاحِبُ کُلِّ حَسَنَة وَ مُنْتَهى کُلِّ رَغْبَة»؛

(خداوندا! تو تکیه گاه من در هر اندوه، و امید من در هر شدّت و ناراحتى هستى، و تو در هر مشکلى که براى من پیش آید، پشت و پناه منى، چه بسا اندوهى که قلب، در آن ناتوان و چاره در آن اندک و دوست در آن خوار مى شد و دشمن شماتت مى کرد و من همه آنها را به پیشگاه تو آوردم و شِکوه نمودم، تا از همگان بریده و تنها به تو رو آورده باشم و تو مرا از آن گرفتاری ها نجات بخشیدى، تو ولىّ هر نعمت، و صاحب هر کار نیک و خیر و منتهاى هر مقصودى).(1)

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۹ شهریور ۹۸ ، ۱۰:۰۹
محسن حسینی

وقایع صبح عاشورا و چگونگی شروع واقعه عاشورا

 

چون شب عاشورا به پایان رسید و سپیدة روز دهم محرم دمید حضرت سیدالشهداء علیه السلام نماز بگذاشت پس از آن به تعبیه صفوف لشکر خود پرداخت و به روایتی فرمود که تمام شماها در این روز کشته خواهید شد و جز علی بن الحسین (ع) کس زنده نخواهد ماند و مجموع لشکر آن حضرت سی و دو نفر سوار و چهل تن پیاده بودند و به روایت دیگر هشتاد و دو پیاده، و به رواتی که از جناب امام محمد باقر علیه السلام وارد شده چهل و پنج نفر سوار و صد تن پیاده بودند و سبط ابن الجوزی در تذکره نیز همین عدد را اختیار کرده و مجموع لشکر پسر سعد شش هزار تن و موافق
بعضی مقاتل بیست هزار و بیست و دو هزار و به روایتی سی هزار نفر وارد شده است و کلمات ارباب سیر و مقاتل در عدد سپاه آن حضرت و عسکر عمر سعد اختلاف بسیار دارد پس حضرت صفوف لشکر را به این طرز آراست زهیربن قین را در میمنه بازداشت،و حبیب بن مظاهر را در میسرة اصحاب خود گماشت و رایت جنگ را با برادرش عباس عطا فرمود و موافق بعض کلمات بیست تن با زهیر در ممینه و بیست تن با حبیب در میسره بازداشت
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۹ شهریور ۹۸ ، ۰۸:۰۰
محسن حسینی


  آن چه روزی بود مولا جان حسین

 

آن چه روزی بود مولا جان حسین         روز عاشورای تو مولا حسین
روز خونبار وپر از درد وبلا                    قتل یارانت به دشت کربلا
اززمین وآسمان خون میچکید              ازگلوی طفل تو خون میجهید
العطش فریاد طفلان تو بود                 آب حیران علمدار تو بود
دیو ودد سیراب وسرمست از شراب     قلب شیطان لعین کردند شاد
نا به حق بر لشکر تو تاختند               اسب بر روی مه تو تاختند
شمس آل مصطفی گردن زدند            خیمه ی آل عبا آتش زدند
بردل پاک نبی تیری زدند                    برعلی و فاطمه سیلی زدند
تیرها برجان قاسم رهسپار                نام حق گم گشته در گرد وغبار
جن وانس حیران ظلم ظالمان             غرق ماتم بود عرش وآسمان
دست عباست جدا در الغمه              جنیان وقدسیان در هلهله
تیرها برقلب پاک اکبرت                      یادگار پاک جد اطهرت
درمیان آنهمه ظلم وستم                   پرچم دین را توکرده ای علم
عشق حیران وفاداری توست              آنهمه صبرو میان داری توست
نخل دین ازخون توسیراب شد             تاقیامت نام شیطان خوار شد
خون بهای تو فقط رب جلی ست          راه حق از خون پاکت منجلی ست
جان ما باشد فدای نام تو                  زنده شد اسلام از ایمان تو

.

شعر.محسن حسینی

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۹ شهریور ۹۸ ، ۰۷:۴۳
محسن حسینی


 واقعه عاشورا و لشکر جنیان

 


هنگامی که واقعه ی جانسوز کربلا در حال وقوع بود، زعفر جنی که رئیس شیعیان جن بود (مسلمانان جن همگی به دست مبارک امیرالمومنین علی علیه السلام در وادی الکثیب ازرق و محل بئر ذات العلم به دین اسلام مشرف شدند) در بئر ذات العلم، برای خود مجلس عروسی بر پا کرده بود و بزرگان طوایف جن را دعوت نموده و خود بر تخت شادی و عیش نشسته بود. در همین حال ناگهان متوجه شد که از زیر تختش صدای گریه و زاری می آید. زعفرجنی گفت: کیست که در وقت شادی، گریه می کند؟! دراین هنگام دو نفر از جنیان حاضر شدند و زعفر از آنان سبب گریه را پرسید. آنان گفتند: یا امیر! وقتی که ما را به فلان شهر فرستادی، در حین رفتن به آن شهر، عبور ما به رود فرات افتاد که عربها به آن نواحی نینوا می گویند .
ما دیدیم که درآنجا لشکریان زیادی از انسانها جمع شده و در حال جنگ هستند. وقتی که نزدیک آنان شدیم، مشاهده کردیم که حضرت حسین بن علی علیه السلام، پسر همان آقای بزرگواری که ما را مسلمان کرده، یکه و تنها برنیزه ی بی کسی تکیه داده و به چپ وراست خود نگاه می کرد ومی فرمود: آیا یاری دهنده ای هست تا ما را یاری دهد ؟! و نیز شنیدم که اهل و عیال آن بزرگوار، فریاد العطش العطش بلند کرده بودند .

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۸ شهریور ۹۸ ، ۲۰:۳۰
محسن حسینی


روایت امام سجاد(ع) از آخرین شب حیات پدرش

 

 

 

طبق فرموده حضرت، از دشمن درخواست مهلت کرد که امشب یعنی شب عاشورا را به عبادت بگذرانند.

عمر‌بن‌سعد در موافقت با این درخواست مردّد بود که  عمرو بن حجّاج گفت: سبحان الله! اگر از مردم دیلم(بیگانگان) هم از تو چنین درخواستی می‌کردند، سزاوار بود که با آن‌ها موافقت کنی. قیس بن اشعث گفت: درخواست آنان را اجابت کن، به جان خودم سوگند که آن‌ها صبح فردا با تو خواهند جنگید. عمر‌بن‌سعد هم گفت: به خدا قسم اگر بدانم که چنین کاری می‌کنند، هرگز با درخواست آنان موافقت نمی‌کنم ولی این یک مطلبی بود که همه گفتند: بپذیرید.

فرستاده ابن‌سعد نزد ابالفضل العبّاس(ع) آمد و گفت: ما تا فردا به شما مهلت می‌دهیم، اگر تسلیم شدید، شما را به نزد عبیدالله بن زیاد می‌فرستیم، اگر سرباز زدید، ما دست از شما برنخواهیم داشت.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۸ شهریور ۹۸ ، ۲۰:۰۰
محسن حسینی


 اگر بگذارند

 

شب شب اشک و تماشاست اگر بگذارند

لحظه ها با تو چه زیباست اگر بگذارند

 

فکر یک لحظه بدون تو شدن کابوس است

با تو هر ثانیه رویاست اگر بگذارند

 

مثل قدش قدمش لحن پیمبر وارش

روی فرزند تو زیباست اگر بگذارند

 

غنچه آخر چقدر آب مگر می خواهد؟

عمر طفل تو به دنیاست اگر بگذارند

 

ساقیت رفته و ای کاش که او برگردد

مشک او حامل دریاست اگر بگذارند

 

آب مال خودشان چشم همه دل واپس

خیمه ها تشنه سقاست اگر بگذارند

 

قامتش اوج قیام است قیامت کرده است

قد سقای تو رعناست اگر بگذارند

 

سنگ ها در سخنت هم نفس هلهله ها

لحن قرآن تو گیراست اگر بگذارند

 

تشنه ای آه و دارد لب تو می سوزد

آب مهریه زهراست اگر بگذارند

 

بر دل مضطرب و منتظر خواهر تو

یک نگاه تو تسلاست اگر بگذارند

 

آمد از سمت حرم گریه کنان عبدالله

مجتبای تو همین جاست اگر بگذارند

 

رفتی و دختر تو زمزمه دارد که کفن

کهنه پیراهن باباست اگر بگذارند

 

سید محمد جواد شرافت

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۸ شهریور ۹۸ ، ۱۳:۵۸
محسن حسینی


به میدان رفتن حضرت عباس(ع)

 


مطابق معتبرترین نقلها اولین کسى که از خاندان پیغمبر شهید شد،جناب على اکبر و آخرینشان جناب ابوالفضل العباس بود،یعنى ایشان وقتى شهید شدند که دیگر از اصحاب و اهل بیت کسى نمانده بود،فقط ایشان بودند و حضرت سید الشهداء.آمد عرض کرد:برادر جان!به من اجازه بدهید به میدان بروم که خیلى از این زندگى ناراحت هستم.
جناب ابوالفضل سه برادر کوچکترش را مخصوصا قبل از خودش فرستاد،گفت:بروید برادران! من مى‏خواهم اجر مصیبت‏ برادرم را برده باشم.می‏خواست مطمئن شود که برادران مادری ‏اش حتما قبل از او شهید شده ‏اند و بعد به آنها ملحق بشود.
نا بر این ام البنین است و چهار پسر،ولى ام البنین در کربلا نیست،در مدینه است.آنان که در مدینه بودند از سرنوشت کربلا بى خبر بودند.به این زن،مادر این چند پسر که تمام زندگى و هستی ‏اش همین چهار پسر بود،خبر رسید که هر چهار پسر تو در کربلا شهید شده‏اند.البته این زن زن کامله‏اى بود،زن بیوه‏اى بود که همه پسرهایش را از دست داده بود.
گاهى می ‏آمد در سر راه کوفه به مدینه می ‏نشست و شروع به نوحه سرایى براى فرزندانش می ‏کرد.تاریخ نوشته است که این زن خودش یک وسیله تبلیغ علیه دستگاه بنى امیه بود.هر کس که مى‏آمد از آنجا عبور کند متوقف مى‏شد و اشک مى‏ریخت.مروان حکم که یک وقتى حاکم مدینه بوده و از آن دشمنان عجیب اهل بیت است، هر وقت مى‏آمد از آنجا عبور کند بى اختیار مى‏نشست و با گریه این زن مى‏گریست. این زن اشعارى دارد و در یکى از آنها مى‏گوید:
لا تدعونى ویک ام البنین
تذکرینى بلیوث العرین
کانت‏بنون لى ادعى بهم
و الیوم اصبحت و لا من بنین --- (منتهى الآمال،ج 1/ص386‏)
مخاطب را یک زن قرار داده،مى‏گوید:اى زن،اى خواهر!تا به حال اگر مرا ام البنین مى‏نامیدى،بعد از این دیگر ام البنین نگو،چون این کلمه خاطرات مرا تجدید مى‏کند،مرا به یاد فرزندانم مى‏اندازد،دیگر بعد از این مرا به این اسم نخوانید،بله،در گذشته من پسرانى داشتم ولى حالا که هیچیک از آنها نیستند.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۸ شهریور ۹۸ ، ۱۰:۳۴
محسن حسینی


  اذکاری که از آیات قرآن گرفته شده است!!

 

 

از آیات قرآن کریم چه اذکاری را برای تسبیح خدا می‌توان استنباط کرد؟
در آموزه‌های دینی، به «سبحان الله» گفتن، «تسبیح» می‌‌گویند. تسبیح به معنای منزه، مبرا، پاک و مقدس دانستن خداوند است از هر نقص، عیب، نیاز، شریک و هر چیزی که سزاوار خداوند نیست.[1]

تسبیح در لغت هم خانواده سبح، یسبح، سبحاً و سباحه (السبح: المر السریع فی الما و فی الهواء) رفتن سریع در آب و هوا(مفردات راغب) سابح به معنی شناگر سریع و به نحو خاص می‌باشد که در قرآن کریم درباره پیامبر صلی الله علیه و آله: و تو در روز تلاش مستمر و طولانی خواهی داشت. (مزمل/7)، فرشتگان: و سوگند به فرشتگانی که در اجرای فرامین الهی با سرعت در حرکتند. (نازعات/3)، خورشید و زمین: نه خورشید را سزاست که به ماه رسد و نه شب را که بر روز پیشی گیرد و هرکدام در مسیر خود شناورند، (یس/40)، بکار رفته‌اند.

در اصطلاح به معنای سبحه: دانه‌های به نخ کشیده شده، تسبیح وسیله ذکر(فرهنگ عمید)

و در معنا از ریشه سبح، یسبح، تسبیح به معنای منزه داشتن خداوند از هر نقص و کاستی می‌باشد (نمل/8، اسری/108) که در قرآن در موارد زیر به آن اشاره رفته است:

تسبیح(سبحان الله) عبارت است از پاک و منزه دانستن خداوند از هر نقص و عیب.

توضیح: در معناى تسبیح سه امر وجود دارد که بدون تحقق هر یک معناى حقیقى تسبیح حاصل نمى‏شود:

1- نفى هر نقصى از خداوند،

2- علم و شعور تسبیح گوینده،

3- قولى بودن تسبیح. نسبت به تحقق امر اول در موجودات عالم بحثى نیست. هر مخلوقى در این عالم با زبان فقر و احتیاج خود، خبر از خالق سبحان مى‏دهد و این همان معناى تسبیح تکوینى است (هر مخلوقى در این جهان به عنوان این که معلول است، خبر از خالق و علت خود مى‏دهد و از آن جا که موجود ناقص و نیازمندى است، خبر از کمال و بى‏نیازى علت خود مى‏دهد.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۸ شهریور ۹۸ ، ۰۸:۱۲
محسن حسینی


آیا می دانید ماجرای عطر سیب حرم امام حسین(علیه السلام) چیست؟

 

 

استشمام بوی سیب از حرم امام حسین(علیه السلام)، ویژگی عجیبی است که چند کتاب معتبر به آن اشاره کرده اند.


«بوی سیب و حرم حبیب و حسین غریب و کرب و بلا». این نوحه مشهور و محبوب را در سالهای اخیر بارها شنیده ایم. اما بوی سیب چه ارتباطی با حرم امام حسین(علیه السلام) دارد؟ آیا درست است که می گویند از قتلگاه و ضریح مطهر امام حسین(علیه السلام) می شود عطر سیب استشمام کرد؟


نگاهی به منابع روایی و کتابهای معتبر شیعی، راز بوی سیب را این طور می گشاید:


در کتاب شریف «بحارالانوار» جلد 43 ، صفحه 289 ماجرای عطر سیب به نقل از «حسن بصری» و «ام سلمه» این طور آمده است :«حسنین وارد شدند بر رسول خدا، و جبرئیل در نزد آن حضرت بود. پس ایشان در اطراف او گردیدند، به گمان این که دحیه‏ ی کلبی است. جبرئیل، دست خود را حرکت داد، مانند کسی که از کسی چیزی بگیرد. پس سیبی و بهی و اناری آورد و به ایشان داد.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۷ شهریور ۹۸ ، ۱۸:۳۷
محسن حسینی