تو کریمی ، این هم کریم است و من هم کریم
يكشنبه, ۱۱ فروردين ۱۳۹۲، ۱۱:۱۰ ق.ظ
کریم خان زند هنگام جلوس بر تخت سلطنت در شیراز ، دستور داد ساختمان ارگ شهر را شروع کنند و خود نیز همه روزه پس از فراغت از امور جاری کشور به محل ساختمان می رفت و در گوشه ای می نشست و در حالی که قلیان می کشید ، ساختمان را تماشا می کرد و در کار بناها نظارت می نمود .
روزی کریم خان مشغول کشیدن قلیان مرصع و تنباکوی معطر بود . بین عمله ها یک نفر بود که کریم نام داشت . وقتی پیراهن و شلوار پاره پاره خود را دید و جاه و جلال کریم خان را نگریست رو به سوی آسمان کرد و آهی کشید و با صدای بلند گفت : ای خدای کریم ! تو کریمی ، این هم کریم است و من هم کریم ؟! . درد دل عمله که به گوش کریم خان رسید ، خندید و قلیان مرصع خود را به او بخشید و گفت : هر وقت قصد فروش داشتی ،به خود من بفروش زیرا بی نهایت آن را دوست دارم . عمله هم فی المجلس معامله کرد و قیمت قلیان را که مبلغ گزافی می شد از کریم خان نقدا دریافت کرد.
روزی کریم خان مشغول کشیدن قلیان مرصع و تنباکوی معطر بود . بین عمله ها یک نفر بود که کریم نام داشت . وقتی پیراهن و شلوار پاره پاره خود را دید و جاه و جلال کریم خان را نگریست رو به سوی آسمان کرد و آهی کشید و با صدای بلند گفت : ای خدای کریم ! تو کریمی ، این هم کریم است و من هم کریم ؟! . درد دل عمله که به گوش کریم خان رسید ، خندید و قلیان مرصع خود را به او بخشید و گفت : هر وقت قصد فروش داشتی ،به خود من بفروش زیرا بی نهایت آن را دوست دارم . عمله هم فی المجلس معامله کرد و قیمت قلیان را که مبلغ گزافی می شد از کریم خان نقدا دریافت کرد.
۹۲/۰۱/۱۱