ایمان از دیدگاه حضرت على (ع)
در کتاب شریف نهج البلاغه که حاوى سخنان نغز و حکیمانه حضرت على علیهالسلام مىباشد، مساله ایمان از جایگاه و اهمیت ویژهاى برخوردار است و به جهات گوناگون آن پرداخته شده است که در این نوشتار به نمونههایى از آن اشاره مىشود:
الف) فضیلت ایمان
«همانا بهترین چیز که نزدیکى خواهان به خدا سبحان بدان توسل مىجویند ایمان به خدا و پیامبر ... است» (1)
ب) اقسام ایمان
«برخى ایمان در دلها برقرار است، و برخى دیگر میان دلها و سینهها عاریت و ناپایدار» (2)
ج) پایههاى ایمان
«ایمان بر چهار پایه استوار استبر شکیبائى، و یقین، و عدالت و جهاد. شکیبائى و صبر را چهار شاخه است: آرزومند بودن، ترسیدن، و پارسائى و چشم امید داشتن. پس آن که مشتاق و آرزومند بهشتبود شهوتها را از دل زدود، و آن که از دوزخ ترسید، از آنچه حرام است دورى گزید، و آن که خواهان دنیا نبود و پارسائى داشت مصیبتها بروى آسان نمود، و آن که مرگ را چشم داشت، در کارهاى نیک پاى پیش گذاشت.
و یقین بر چهار شعبه است: بر بینائى زیرکانه، و دریافت عالمانه و پند گرفتن از گذشت زمان و رفتن به روش پیشینیان. پس آن که زیرکانه دید حکمتبروى آشکار گردید، و آن را که حکمت آشکار گردید عبرت آموخت، و آن که عبرت آموخت چنان است که پشینیان زندگى را در نوردید.
و عدل بر چهار شعبه است: بر فهمى ژرف نگرنده، و دانشى پى به حقیقتبرنده و نیکو داورى فرمودن، و در بردبارى استوار بودن. پس آن که فهمید به ژرفاى دانش رسید و آنکه به ژرفاى دانش رسید از آبشخور شریعتسیراب گردید و آن که بردبار بود، تقصیر نکرد و میان مردم با نیکنامى زندگى نمود.
و جهاد بر چهار شعبه است: به نیک وادار نمودن و از کار زشت منع فرمودن و پایدارى در پیکار با دشمنان، و دشمنى با فاسقان. پس آنکه به کار نیک واداشت، پشت مومنان را استوار داشت، و آن که از کار زشت منع فرمود بینى منافقان را به خاک سود؛ و آن که در پیکار با دشمنان پایدار بود، حقى را که برگردن دارد ادا نمود؛ و آن که با فاسقان دشمن بود و براى خدا به خشم آید، خدا به خاطر او خشم آورد و روز رستاخیز وى را خشنود نماید» (3)
و در جاى دیگر درباره حقیقت ایمان فرمودند
«ایمان، شناختن به دل، و اقرار به زبان و فرمان بردن با اندامها است» (4)
د) نشانههاى ایمان
1 - «ایمان بنده راست نباشد، جز آنگاه که اعتماد او بدانچه در دستخداستبیش از اعتماد وى بدانچه در دستخود اوستبود.» (5)
2 - کلمه 333 کلمات قصار ص 420 نهج البلاغه:
(در صفت مؤمن فرمود:) شادمانى مؤمن در رخسار اوست و اندوه وى در دلش. سینه او هر چه فراختر است و نفس وى هر چه خوارتر. برترى جستن را خوش نمىدارد، و شنواندن نیکى خود را به دیگران دشمن مىشمارد. اندوهش دراز است، همتش فراز. خاموشىاش بسیارست، اوقاتش گرفتار؛ سپاسگزار است، شکیبایى پیشه است، فرو رفته در اندیشه است، نیاز خود به کس نگوید، خوى آرام دارد، راه نرمى پوید. نفس او سختتر از سنگ خارا - در راه دیندارى - و او خوارتر از بنده - در فروتنى و بىآزارى -.
و نیز فرمود: «ایمان آن است که راستى را برگزینى که به زیان تو بود بر دروغى که تو را سود دهد، و گفتارت برکردارت نیفزاید و چون از دیگرى سخن گویى ترس از خدا در دست آید» (6)
ه) آفات ایمان
1 - همنشینى با اهل هوى و هوس
2 - دروغ گفتن
3 - حسد ورزیدن
«همنشینى پیروان هوا فراموش کردن ایمان و جاى حاضر شدن شیطان است. از دروغ دورى گزینید که از ایمان به دور است ... بر هم حسد مبرید که حسد ایمان را مىخورد چنانکه آتش هیزم را» (7)
و) عوامل تقویت ایمان
1 - اعمال صالح
«ایمان را بر کردههاى نیک دلیل توان ساخت، و از کردار نیک ایمان را توان شناخت» (8)
2 - سلامت قلب
«ایمان بندهاى استوار نگردد تا دل او استوار نشود و دل او استوار نشود تا زبان او استوار نگردد» (9)
3 - صبر
«صبر و شکیبائى نسبتبه ایمان مثل سر است نسبتبه تن، همانطور که تنى سر ندارد فایدهاى ندارد، ایمانى هم که صبر و شکیبائى در او نباشد فائدهاى ندارد» (10)
4 - حیاء
«هیچ ایمانى مثل حیاء نیست» (11)
ز) نتائج ایمان
1 - شهود حق
«دیدهها او را آشکارا نتوان دید، اما دلها با ایمان درستبدو خواهد رسید» (12)
2 - توان فهم معارف عالى
«دانستن امر ما (ولایت) کارى سخت است و تحمل آن دشوار کسى آن را تحمل نکند جز انسان با ایمانى که خداوند قلب او رابراى ایمان آزموده باشد» (13)
پىنوشتها:
(1)نهج البلاغه، خطبه 110
(2)همان خطبه 189
(3)همان، کلمات قصار، 31
(4)همان، 227
(5)همان 310
(6)همان، 458
(7)همان، خطبه، 86
(8)نهج البلاغه، خطبه، 156
(9)همان، 176
(10)همان، کلمات قصار، 82
(11)همان، 113
(12) همان، خطبه، 179
(13)همان، خطبه 189
نهج البلاغه
دکتر سید جعفر شهیدى