ابوذر غفاری ومهمان
يكشنبه, ۱۰ شهریور ۱۳۹۲، ۱۱:۱۹ ق.ظ
روزی مهمانی بر ابوذر وارد شد
ابوذربه اوگفت معذرت میخواهم که بر اثر گرفتاری نمیتوانم شخصا ازتو پذیرایی کنم.ولی چندشتر درفلان نقطه دارم،قبول زحمت کن بهترین آنها را بیاور تا برایت قربانی کنم.
میهمان رفت وشتر لاغری را باخود آورد.
ابوذر به اوگفت:چرا چنین شتر لاغری آوردی؟
مهمان گفت:من فکر کردم روزی به شترهای دیگرت نیازمند خواهی شد.
ابوذر
گفت:روز نیاز من زمانیست که مرا در قبر میگذارند
مگر ندیدی خدا در قرآن میفرماید((لن تنالوا البر حتی تنفقوا مما تحبون))هرگز به حقیقت به رستگاری نمیرسید,مگر ازآنچه دوست میدارید در راه خدا انفاق کنید.
آل عمران92
منبع مجمع البیان ج2ص74
۹۲/۰۶/۱۰