معنای "کن فیکون" چیست؟
معنای "کن فیکون" چیست؟
از طرفی می گوییم که خداوند می فرماید کن
فیکون باشد پس می شود ؛ یعنی بدون نیاز به اسباب ، خداوند خلق می کند و از
طرفی هم می گوییم ابا الله ان یجری الامور الا باسبابها
این دو چه طور قابل جمع هستند؟
خداوند دو نوع می آفریند و این دو نوع هریک برای آفرینش چیزهای خاصی هستند که با ذکر مثال بیان می کنیم:
1-
با امر خدا (که با امر خدا به یکباره به وجود می آید) کن فیکون یعنی
ایجادش می کند ، مثل روح (سوره اسرا آیه 85) و جهان هستی و قوانین حاکم
برآن که شامل علت و معلول هم می شود. (قرآن می فرماید اگر خدا گفت موجود
شو بی درنگ موجود می شود) یعنی مایه آفرینش اولیه جهان هستی و روح این
گونه به وجود آمده است.
2-با خلق کردن یک چیز از چیز دیگری مثل کالبد انسان که از خاک به وجود آمده و یا آفرینش آسمان ها و زمین ها در 6 روز و...
شرح آیه کن فیکون
آیه "کن فیکون" به شرح زیر است:
إِذَا قَضَى أَمْرًا فَإِنَّمَا یَقُولُ لَهُ کُن فَیَکُونُ (آل عمران/47 و...)
إِنَّمَا قَوْلُنَا لِشَیْءٍ إِذَا أَرَدْنَاهُ أَن نَّقُولَ لَهُ کُن فَیَکُونُ (نحل/40)
إِنَّمَا أَمْرُهُ إِذَا أَرَادَ شَیْئًا أَنْ یَقُولَ لَهُ کُنْ فَیَکُونُ (یس/82)
خَلَقَهُ مِن تُرَابٍ ثِمَّ قَالَ لَهُ کُن فَیَکُونُ (آلعمران، 59)
وَیَوْمَ یَقُولُ کُن فَیَکُونُ (انعام، 73)
این
آیات همگی در صدد القای این مطلب هستند که خداوند اراده اش نافذ مطلق است
و هیچ مانعی برای آن نیست و همه اسباب در خدمت اراده اوست و هر گاه چیزی
را بخواهد و اراده کند و حکم نماید، فقط کافی است امر به ایجاد کند تا
بدون شک و قطعاً واقع شود.
اگر در آیه آمده " أَن نَّقُولَ لَهُ کُن ..."
، از باب ضیق لفظ است وگرنه همین که حق تعالی اراده کند، اراده اش محقق می
شود و قول او همان ایجاد است ، نه این که خدا لفظ "کن=باش" را می گوید و
بعد محقق می شود.
به عبارتی کن، اشاره به اراده تکوینى الهى است و
معناى این آیات این است که هنگامى که خداوند اراده آفرینش موجودى را کرد،
آن موجود ایجاد مىشود.
به عبارت دیگر هر شىء و موجودى که مورد تعلق اراده الهى قرار گرفت، شأن خداوند این است که آن شىء حتماً موجود مىشود.
بنابراین
معناى این دسته آیات این است که خداوند وجود هر موجودى را که اراده کرد،
به جز به ذات خدا به چیز دیگرى نیازمند نیست و چون خداوند آن را اراده
کند، آن شىء ایجاد مىشود. (المیزان، ج 17، ص 175 ـ 170 با تلخیص)
انسان
یا دیگر موجودات مادى هر کارى که بخواهند انجام دهند، نیازمند به اسباب و
علل و طول زمان مناسب هستند. مثلاً اگر نجارى بخواهد میزى بسازد، هم به
ابزار مناسب و هم به وقت و زمان مناسب نیازمند است. اما فعل خداوند متعال
این گونه نیست، به محض اینکه اراده الهى تحقق یافت و به چیزى تعلق گرفت،
آن شىء موجود مىشود. چه آن کوچک باشد یا بزرگ، ساده باشد یا پیچیده و...
خداوند در ایجاد اشیاء نیاز به چیز دیگرى ندارد و بین اراده الهى و پیدایش
آن شىء حتى یک لحظه فاصله نیست.
تذکر این نکته نیز لازم است که
،اینکه مىگوییم خداوند هر موجودى را که اراده کرده آن شىء موجود مىشود،
این است که هر موجودى را هرگونه که اراده کرده همان گونه آن موجود تحقق
مىیابد. مثلاً اگر اراده فرمود، انسان به مدت 9 ماه در شکم مادر تکوین
یابد، چنین میشود و اگر اراده فرمود که فلان موجود در یک لحظه موجود شود،
او در یک لحظه موجود میشود.
فعل خدا تدریجی نیست
آنچه از ناحیه خداى تعالى افاضه مىشود، قابل درنگ و مهلت نیست، و تبدل و دگرگونى را هم تحمل نمىکند، و تدریجیت نمى پذیرد.
آنچه
تدریجیت و مهلت و درنگ که از موجودات مشاهده مىکنیم، از ناحیه خود آنها
است نه از آن ناحیه که رو به خدایند، و این خود بابى است که هزار باب از
آن باز مىشود.
و جمله"
فَیَکُونُ" بیانگر اطاعت آن شىء است که مورد اراده خدا قرار گرفته،
مىخواهد بفرماید: همین که هست شدن چیزى مورد اراده خدا قرار گرفت، بدون
درنگ لباس هستى مىپوشد.
و ذوات تدریجى هم یک وجه غیر تدریجى دارند که با آن وجه از حق تعالى صادر مىشوند، هم چنان که در جاى دیگر فرمود: (إِنَّمَا أَمْرُهُ إِذَا أَرَادَ شَیْئًا أَنْ یَقُولَ لَهُ کُنْ فَیَکُونُ) امر او تنها چنین است که وقتى اراده چیزى کند، بگوید: بباش، و او موجود شود)
(وَمَا أَمْرُنَا إِلَّا وَاحِدَةٌ کَلَمْحٍ بِالْبَصَرِ :و فرمان ما جز یک بار نیست [آن هم] چون چشم به هم زدنى.) («قمر 50» ترجمه المیزان، ج1، ص: 395)
فعل خداى تعالى تدریجى نیست، و از همین تدریجى نبودن فعل خدا این نکته استفاده مىشود که موجودات عالم روى هم چه تدریجى الوجودها و چه غیر آنها مخلوق خداى سبحان هستند و به امر او که همان کلمه" کن" باشد موجود شده اند، چیزى که هست بسیارى از آنها وقتى با اسباب تدریجیشان مقایسه شوند تدریجى الوجود اند، اما اگر با قیاس به خداى تعالى ملاحظه شوند،در آن لحاظ نه تدریج هست و نه مهلت.
خلاصه کلام اینکه
اولاً خداوند متعال در ایجاد هر شىاى نیازمند اسباب و ابزار و خلاصه چیز دیگرى نیست.
ثانیاً اگر اراده الهى به شى اى تعلق گرفت، آن شىء حتماً همانگونه که اراده الهى بدان تعلق گرفته است، موجود مىشود. (ر.ک: تفسیر نمونه، ج 1، ص 298 و ج 18، ص 480)