غدیر، پیام رهایى
غدیر، پیام رهایى
غدیر، ادامه بعثت است براى شکستن بتهاى فکر و دل، براى عبور از خودپرستى به خداپرستى، براى بیرون آمدن از اسارت خویش و رسیدن به آزادگى حقیقى که در سایه عبودیت حاصل مىشود.
غدیر، کمال نبوت است و دنباله خطى که پیامبر ترسیم کرده؛ تا هر چه رنگ و بوى تعصب را بشوید و هرچه دیوار تبعیض را بکوبد.
غدیر، اتمام نعمت است و دستخدا بر سر اهالى زمین تا با عدالت علوى، باقیمانده رسوم جاهلیت را بشکند، هرزههاى شرک و نفاق را برچیند و خون طاغوتهاى جدید را بریزد.
غدیر، پایان رسالت است و على علیهالسلام مولا مىشود تا پرچم پیامبر را پس از او به دست بگیرد و لباس رزم بپوشد براى آزادى بندگان خدا.
پاى غدیر، سرنوشت معنویت شیعه رقم مىخورد و پیام آسمانى توحید، به کسانى که خدا را نه با زبان، که با مشاهده جان دریافتهاند، مىرسد.
در گرماى بیابان، بر ریگهاى تفتیده، بشر را به کسانى سپردهاند که جامع صفات نیکویند؛ در تنهایى، مرد عبادت و در میدان، مرد رشادت، در علم بىنظیر و در عمل بىبدیل.
در آخرین حج پیامبر، در نقطه جدایى کاروانها، اسوه حکومت، معرفى مىشود تا زمامداران آینده، مشقِ خویش را بدانند و راه خویش را بیابند.
غدیر، نه تنها در حجهالوداع پیامبر، که بارها رخ داده بود؛ در دعوت «عشیره الاقربین»، در «لیله المبیت»، در غزوه خندق
پاى برکههاى غدیر، وصیت پیامبر نوشته مىشود:«کتاب خدا و اهل بیتم را به یادگار گذاشتهام تا در کورهراههاى زندگى، گمراه نشوید. درس مساوات و برادرى را میان شما به یادگار گذاشتهام. شما با هم برادرید؛ خدایتان یکى و پدرتان یکى است؛ همه شما از آدمید و آدم از خاک است. عرب و عجم بر یکدیگر برترى ندارند؛ بهترین شما باتقواترین شماست».
«رسوم جاهلیت، باطل است دیگر. شیطان از این آب و خاک ناامید شده است.» در عطشزارِ دوردست، در آتشْ باران، وصیت پیامبر نوشته مىشود؛ اما کجایند کسانى که گردن نهند به پذیرش آن!
غدیر، بارها اتفاق افتاده بود
غدیر، در امتداد مدینه است.
غدیر، نه تنها در حجهالوداع پیامبر، که بارها رخ داده بود؛ در دعوت «عشیره الاقربین»، در «لیله المبیت»، در غزوه خندق.
غدیر، نه تنها در حجهالوداع پیامبر، که بارها شنیده شده بود؛ در «حدیث منزلت»، در حدیث «شهر علم»، در آیههاى ولایت.
غدیر، روزِ بعد از روز بعثت نیست؛ غدیر روز اسلام است؛ از صبح تا شب؛ تمام دقیقههایش، منطبقاند بر دقیقههاى روز بعثت.
میثم امانى
منبع:tebyan.net