وبسایت فرهنگی مذهبی ابن تیهان

اللهم عجل لولیک الفرج والعافیةوالنصر:آمین

وبسایت فرهنگی مذهبی ابن تیهان

اللهم عجل لولیک الفرج والعافیةوالنصر:آمین

تعجیل امر فرج مولا امام عصر(عج) صلوات

طبقه بندی موضوعی
پیوندهای روزانه


مولای دین در کربلا آمد کنار خیمه ها  وقت وداع آخرین با اهل بیت مصطفی
 

 


 
مولای دین در کربلا آمد کنار خیمه ها

وقت وداع آخرین با اهل بیت مصطفی

×××××××××××××××××××××××××

در روز عاشورا حسین سلطان جمع عاشقان

سردار جانبازان حق چون گشت تنها آن زمان

داغ برادر دیده و از دست داده نوجوان

برگشت از میدان جنگ آمد به سوی خیمه ها

×××××××××××××××××××××××××

گشته شهید راه دین مجموع جانبازان او

افتاده اندر خاک و خون یاران و سربازان او

شیران دشت نینوا انصار هم پیمان او

بی سر فتاده غرقه خون بر خاک گرم کربلا

×××××××××××××××××××××××××

لب تشنه آمد در حرم فرزند ختم المرسلین

نور دو چشم فاطمه پور امیرالمومنین

آمد به بالین علی سجاد زین العابدین

بنهاد بر زانو سرش آن سرفراز رهنما

×××××××××××××××××××××××××

فرمودش ای آرام جان چشمان حق بین باز کن

ای نور چشمان با پدر شیرین کلام آغاز کن

در گلشن روی حسین نظاره کن پرواز کن

سر امامت را کنم تفویضت از امر خدا

×××××××××××××××××××××××××

پرسید از بابش حسین بابا علی اصغر چه شد

قاسم پسر عموی من عبداله و جعفر چه شد

شبه رسول هاشمی بابا علی اکبر چه شد

پرسید حال یک به یک از خسرو ارض و سما

×××××××××××××××××××××××××

فرمود شاه تشنه لب با نور چشمان این چنین

ای آنکه بعد از من تویی حجت به روی این زمین

زنده نمانده هیچ کس از خیل جانبازان دین

نبود به جا دیگر کسی غیر از من و غیر از شما

×××××××××××××××××××××××××

بعد از وداع عابدین آمد به نزد خواهرش

اطفال کوچک را سپرد بر خواهر نیک اخترش

کرده سفارش بیش در حق سکینه دخترش

گفتا به اهل بیت من کن سرپرستی از وفا

×××××××××××××××××××××××××

فرمود با خواهر چنین ای نوگل خیرالنسا

ای بانوی والاگهر دخت علی مرتضی

دیدی اگر در خاک و خون افتاده در میدان مرا

زینب پس از قتلم دیگر از خیمه گه بیرون میا

×××××××××××××××××××××××××

دارم وصیت با تو ای غمدیده ی خونین جگر

دیدی چو من گشتم شهید ای زاده ی خیرالبشر

افغان مکن با شور و شین از غم مزن خواهر به سر

زاری مکن تا بشنود دشمن نوای ناله ها

×××××××××××××××××××××××××

گر تاختند اسب از جفا بر استخوانم صبر کن

سیلی زند گر شمر دون بر دخترانم صبر کن

گر تازیانه زد کسی بر دخترانم صبر کن

کن پایداری همچو کوه ای دختر شیر خدا

×××××××××××××××××××××××××

دیگر وصیت باشدم چون می روی در شهر شام

وقت اسیری خواهرا باشی پرستار امام

کار شهادت را کنی تا آخرین مقصد تمام

با خطبه های آتشین در هم بکوبی کوفه را

×××××××××××××××××××××××××

خواهر بیاور با شتاب آن کهنه تر پیراهنم

خواهم که در زیر لباس آن را بپوشم بر تنم

تا ای عزیز فاطمه بعد از وقوع کشتنم

ماند به تن آن پیرهن جای کفن باشد مرا

×××××××××××××××××××××××××

پوشید کهنه پیرهن سالار جانبازان حسین

شیر صف کرببلا رزمنده ی دوران حسین

بهر جهاد آماده شد سرحلقه ی خوبان حسین

افکند شور و غلغله اندر جمیع ماسوی

×××××××××××××××××××××××××

هرگز ندیده روزگار شیر شجاعت این چنین

دوران ندارد هیچ یاد صاحب مروت این چنین

بر دشمنانش آب داد آن ابر رحمت این چنین

آری حسینی این چنین پرورده است خیرالنسا

×××××××××××××××××××××××××

آراست بر پیکر زره افکند بر پشتش سپر

بوسید خود هود را بنهاد چون تاجی به سر

پس ذوالفقار حیدری بربست محکم بر کمر

آماده ی پیکار شد فرزند ختم الانبیا

×××××××××××××××××××××××××

گردیده غرق اسلحه فرزند مولی المتقین

خیل ملائک در فلک گفتند احسن آفرین

با ذوالجناح عشق گفت جانباز رب العالمین

آماده ی پیکار شو ای ذوالجناح باوفا

×××××××××××××××××××××××××

آن مظهر نور خدا بنمود با خواهر وداع

با اهل بین طاهرین با آل پیغمبر وداع

بوسید روی کودکان بنمود سرتاسر وداع

الله اکبر گفت و شد عازم به حرب اشقیا

×××××××××××××××××××××××××

از خیمه گاه آمد برون آن سرور آزادگان

بگرفت عنان اسب او زینب جلو بر سر زنان

جمع زنان و کودکان دنبال او شیون کنان

با ناله ی یاربنا فی الله خیر حافظا

×××××××××××××××××××××××××

بر اهل بیت طاهرین دستور داد آن باوقار

در خیمه برگردند همه پروانگان بی قرار

رفتند سوی خیمه گاه بر سر زنان با حال زار

پس دور شد از خیمه گاه فرزند شاه اولیا

×××××××××××××××××××××××××

می گفت از سوز جگر با چشم گریان یا حسین

فرزند زهرا مهلتی ای مونس جان یا حسین

ای مقتدا ای رهنما ای مهر ایمان یا حسین

با تو مرا باشد سخن ای تاجدار هل اتی

×××××××××××××××××××××××××

ای سرفراز عالمین زینب به قربان سرت

بالا نما سر تا که من بوسم گلوی اطهرت

با من وصیت این چنین فرموده زهرا مادرت

قبل از شهادت یا حسین بوسم سراپای تو را

×××××××××××××××××××××××××

ای زینت عرش خدا عالی جناب مستطاب

ای سرو بستان رسول ای نور چشم بوتراب

از رأفت ای آرام جان خالی نما پا از رکاب

تا بار دیگر بنگرم زیبا جمالت یا اخا

×××××××××××××××××××××××××

چون آن امام تشنه لب خواهر به آن حالت بدید

از ذوالجناح آمد به زیر آن نور خلاق مجید

دست محبت بر سر و بر سینه ی زینب کشید

فرمود خواهر صبر کن باشد خدا از تو رضا

×××××××××××××××××××××××××

یارب هر آن کس بی ریا باشد عزادار حسین

چشمی که باشد گریه اش خالص به دربار حسین

نامش شود مکتوب در طومار انصار حسین

 

اشک معلمی شود مقبول شاه کربلا

 



شاعر: حاج حبیب الله معلمی

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۰/۰۵/۲۸
محسن حسینی

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
تجدید کد امنیتی