وبسایت فرهنگی مذهبی ابن تیهان

اللهم عجل لولیک الفرج والعافیةوالنصر:آمین

وبسایت فرهنگی مذهبی ابن تیهان

اللهم عجل لولیک الفرج والعافیةوالنصر:آمین

تعجیل امر فرج مولا امام عصر(عج) صلوات

طبقه بندی موضوعی
پیوندهای روزانه


  زن اروپایی که با روضه حضرت زهرا (س) متحول شد و مسلمان شد

 

 
 

 «لنه مته سین» بیش از 18سال است میهمان که نه! فرزند اسلام شده است. او خودش را دختر فاطمه زهرا(س) می‌داند و می‌گوید: گرچه دیر، اما «مادرم» را خوب یافتم. در میان تک تک واژگان خاطره گویی‌اش «مادرم فاطمه زهرا» را به زبان می‌آورد و عاشقانه از دخت رسول الله سخن می‌گوید.

او که اسلام را با عشق و در فضایی عارفانه یافته، اینک با نگاهی عالمانه به مبانی شریعت محمدی می‌نگرد و این نگاه، از او بانویی عالم و مشتاق حقیقت ساخته است.
 
«لنه مته سین» که پس از ازدواج و تشرف به اسلام نام «سمیرا» را برای خود برگزیده و با نام خانوادگی همسرش «خادم» شناخته می‌شود. سمیرا خادم این روزها در ایران با ترجمه برخی کتاب‌های دینی با نهادهای مذهبی همکاری دارد، گاهی میهمان دانشگاه‌ها می‌شود و تریبون تبلیغ دین در دست می‌گیرد. او یک دختر و یک پسر دارد و از هرکدام سه نوه. سمیرا خادم از اولین فاطمیه‌ای که هدایت شد، می‌گوید:

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۹ فروردين ۰۰ ، ۰۸:۵۸
محسن حسینی


دعا برای سلامتی و تعجیل فرج امام زمان (عج) چه فایده‌ای دارد؟

 


 

تردیدی نیست که دعا، از عبادت های بزرگ است و آثار فراوانی دارد.


البته باید توجه داشت هرچند دعا و درخواست از حضرت حق، در تسریع فرج بسیار مؤثر است، ولی آنچه مهم تر می باشد، آن است که شیعیان و عاشقان، حقیقت انتظار را در زندگی خود جاری کنند، بدین معنی که سعی کنند حقیقتاً دستورات اسلام را عمل نمایند، با تلاش در تهذیب نفس و خدمت به مردم لیاقت یاری حضرت را کسب نمایند، برای امر فرج زمینه سازی کرده و مردم را برای پذیرش حرکت عدالت خواهانه حضرت آماده کنند.


گفتنی است که جهان آفرینش بر پایه اسباب و مسببات می باشد و پیدایش هر پدیده مشروط به وجود شرایط و زمینه های آن است. طبق آموزه های دین مقدس اسلام (که عقل نیز آن را تأیید می کند) دعا یکی از اسباب و زمینه های تحقق پدیده ظهور می باشد.


به عبارت دیگر امر ظهور وابسته به تحقق شرایط و زمینه ها می باشد و دعا به عنوان جزءالعلت یکی از اسباب تعجیل در فرج است.

دعا برای سلامتی امام مهدی علیه السلام نیز از بهترین اقسام دعا است. درباره تأثیر دعا، از دو زاویه می توان نگاه کرد:


الف. تاثیر دعا نسبت به امام؛
ب. تأثیر دعا برای دعا کننده؛

از نگاه اول، دعا در سلامتی حضرت، مؤثر است؛ زیرا ایشان به این جهت که انسان هستند و در همین عالم زندگی می کنند، در معرض آفات و بلایا می باشند و دعا می تواند در دور کردن بلاها و مرض ها از وجود عزیزشان مؤثر باشد.


این، با اراده خدا مبنی بر حیات و سلامتی امام، منافاتی ندارد؛ زیرا که اراده خدا از طریق اسباب اعمال می شود و دعا از مهم ترین وسیله ها و سبب ها برای جریان اراده خدا در زندگی است.
از نگاه دوم، آثار دعا کردن فراوان است، از جمله:


دعا کردن، راهی است برای این که امام عصر را یاد کنیم و به این وسیله با آن عزیز ارتباط روحی و معنوی پیدا کنیم و این ارتباط ثمرات بسیاری برای رشد و کمال روحی ما دارد.


دعا کردن برای امام، نوعی عرض ارادت و محبت نسبت به ایشان است که قطعاً از سوی آن منبع کرم، بی پاسخ نخواهد ماند و دعاکننده را مورد لطف و عنایت خاص خود، قرار خواهند داد.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۸ فروردين ۰۰ ، ۱۴:۴۳
محسن حسینی


مقصود از انتظار الفرج چیست؟
 

 


 

در عصر غیبت کبری امام مهدی (عج) از جمله مسائلی که همواره مسلمانان، به ویژه شیعیان و پیروان اهل بیت (علیهم السلام) خواهان فهم آن هستند، شناخت ویژگی های منتظران واقعی آن حضرت است؛ در این نوشتار مختصر بر آنیم تا با مطالعه در آموزه های اصیل اسلامی، به مهم ترین شاخصه های منتظران در عصر غیبت کبرای آن امام همام بپردازیم.
 
کسب معرفت نسبت به حضرت مهدی ((عج))
یکی از مهم ترین شاخصه های منتظران، کسب معرفت شناخت آن امام همام است. در منابع روایی از امام صادق (علیه السلام) نقل شده است که فرمود: امام حسین (علیه السلام) به اصحاب خویش فرمودند: مردم! خداوند بندگان را نیافرید، مگر برای این که او را بشناسند، زمانی که او را شناختند، او را پرستش کنند و هنگامی که او را پرستش کردند، با عبادت و پرستش او از بندگی غیر او بی نیاز گردند. مردی عرض کرد: ای پسر پیامبر! پدر و مادرم فدای شما باد، معرفت خداوند چیست؟ فرمود: شناخت اهل هر زمانی نسبت به امام شان ، امامی که طاعت او بر آنان واجب است.

در اهمیت شناخت امام و حجّت هر زمان، همین بس که نشناختن وی، مساوی با بی دینی و جهالت است. چنان که در حدیث مشهور بین مسلمانان از پیامبر اکرم صلی الله و علیه وآله روایت شده است که فرمودند: من مات ولم یعرف امام زمانه مات میتة الجاهلیة .

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۸ فروردين ۰۰ ، ۱۲:۰۳
محسن حسینی


شهوت تنها بعد جنسی ندارد !
 

شهوت فقط جنسی نیست ! دستبوسی هم شهوت است! ریاست هم شهوت است ! آن کسی که دلش می خواهد رساله بنویسد تا مشهور شده و مورد تحسین واقع شود ، شهوت نوشتن دارد!


بنده ی شهوت ندارد خود خلاص

یکی از راه های کنترل شهوت و غضب، گریه و تضرع به آستان حضرت حق است. اشک قدرت خاموش کردن آتش جهنم را دارد ، قدرت خاموش کردن شعله های شهوت و غضب را ندارد؟

 

مانعی برای به کارگیری عقل

موهبت عقل بالاترین موهبتی است که خداوند به انسان ارزانی داشته است و انسان باید آن را به کار گیرد.

آنچه مانع بکارگیری عقل است? شهوت و غصب می باشد . به همین علت خداوند در قرآن بر بکارگیری عقل تأکید فراوان دارد و دائما از انسان سئوال می کند ؛ « أَفَلَا تَعْقِلُونَ؟! ...»

در مقابلِ این شهوت و غضب در انسان نورانیتی به نام عقل وجود دارد که روز به روز می توان آن را در برابر این دو مانع که فطرت انسان را می پوشاند توسعه داد.

این نورانیت در مقابل معصیت حساس است و به خصوص در ابتدا و قبل از اینکه شهوت و غضب بر انسان غلبه پیدا کند ، حتی در مقابل کوچکترین گناه نیز واکنش نشان می دهد .

در صورتی که شهوت و غضب بر انسان غلبه پیدا کند ، مسئله برعکس می شود و همین انسان از قتل و غارت انسانهای دیگر لذت هم می برد. در این شرایط ، عقل قدرت تشخیص و کارایی خود را از دست داده و در مقابل نفس اماره ، کار نمی کند و انسان ساقط می شود. این آیه از قرآن اعتراف این دسته می باشد: ؟« وَقَالُوا لَوْ کُنَّا نَسْمَعُ أَوْ نَعْقِلُ مَا کُنَّا فِی أَصْحَابِ السَّعِیرِ» (ملک/10)

به عبارتی می توان گفت که نور وجود عقل? بزرگترین نعمتی است که خدای تعالی به انسان داده است .

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۸ فروردين ۰۰ ، ۰۷:۳۱
محسن حسینی


کمی تأمل

 

 



عاﺭﻓﯽ ﺗﻌﺮﯾﻒ ﻣﯿﮑﺮﺩﻧﺪ :
ﺩﺭ ﻣﺴﯿﺮ ﻣﺴﺎﻓﺮﺕ ﻭﺍﺭﺩ ﺷﻬﺮﯼ ﺷﺪﻡ .. ﺩﯾﺪﻡ ﺑﭽﻪ ﻫﺎﯼ ﺷﻬﺮ ﻣﺸﻐﻮﻝ ﺑﺎﺯﯼ ﻫﺴﺘﻨﺪ …
ﺑﺎ ﺧﻮﺩﻡ ﮔﻔﺘﻢ: ﺍﯾﻦ ﺑﺎﺯﯼ ﺑﭽﻪ ﻫﺎ ﺣﮑﻤﺘﯽ ﺩﺍﺭﻩ ﺗﺎ ﻏﺮﻭﺏ ﺍﯾﺴﺘﺎﺩﻡ .
ﻏﺮﻭﺏ ﯾﮑﯽ ﯾﮑﯽ ﺑﭽﻪ ﻫﺎ ﺭﻓﺘﻨﺪ . ﯾﮑﯽ ﺍﺯ ﺍﯾﻦ ﺑﭽﻪ ﻫﺎ ﺧﻮﻧﻪ ﺷﻮﻥ ﻧﺒﺶ ﻣﯿﺪﺍﻥ ﺑﻮﺩ …ﺩﺭ ﺧﺎﻧﻪ ﺭﺍ ﺯﺩ … :
– ﻣﺎﺩﺭ ﻣﻨﻢ ﺩﺭ ﺭﻭ ﻭﺍ ﮐﻦ
– ﻭﺍ ﻧﻤﯿکنم
– ﭼﺮﺍ ﻣﺎﺩﺭ؟!
ﺑﺮﺍﯼ ﺍﯾﻦ ﮐﻪ ﺗﻮ ﻫﺮ ﺷﺐ ﺍﻟﻮﺩﻩ ﻣﯿﺎﯼ ﺧﻮﻧﻪ ﻫﺮ ﺷﺐ ﮐﺜﯿﻒ ﻣﯿﺎﯼ ﺧﻮﻧﻪ ﻫﺮ ﺷﺐ ﻟﺒﺎﺳﺎﯼ ﺗﻮ ﮐﺜﯿﻒ ﻭ ﭘﺎﺭه ﺳﺖ ﻣﻦ ﺧﺴﺘﻪ ﺷﺪﻡ ..
– ﺩﺭ ﺭﻭﺍ ﮐﻦ ﺷﺒﻪ ﻣﺎﺩﺭ …
ﻫﺮ ﭼﯽ ﺍﯾﻦ ﺑﭽﻪ ﺩﺍﺩ ﺯﺩ ﻓﺎﯾﺪﻩ ﻧﮑﺮﺩ . ﺟﻠﻮ ﺭﻓﺘﻢ … ﺩﺭ ﺯﺩﻡ …
– ﻣﺎﺩﺭ ﺩﺭ ﺭﻭ ﻭﺍ ﮐﻨﯿﺪ ﻣﻦ ﯾﮑﯽ ﺍﺯ ﻋﻠﻤﺎ ﻫﺴﺘﻢ …
ﻣﺎﺩﺭ ﺩﺭ ﺭﻭ ﻭﺍ ﮐﺮﺩ .
ﮔﻔﺘﻢ : ﻣﺎﺩﺭ ﺍﯾﻦ ﺑﭽﻪ ﺭﻭ ﺑﺮﺍﯼ ﭼﯽ ﺭﺍﺵ ﻧﻤﯿﺪﯼ ؟
ﮔﻔﺖ: ﺍﻗﺎ خسته ام ﮐﺮﺩﻩ .. ﺍﺯ ﺑﺲ ﻫﺮ ﺷﺐ ﺩﯾﺮ ﻣﯿﺎﺩ ﺧﻮﻧﻪ …
ﺑﻪ ﺑﭽﻪ ﮔﻔﺘﻢ : ﻗﻮﻝ ﻣﯿﺪﯼ دیگه شبا ﺩﯾﺮ ﻧﯿﺎﯼ ﺧﻮﻧﻪ؟ ﻟﺒﺎﺳﺘﻮ ﺍﻟﻮﺩﻩ ﻧﮑﻨﯽ؟
ﮔﻔﺖ: ﺍﺭﻩ …
ﮔﻔﺘﻢ ﺑﺮﻭ ﺗﻮ ..
ﺑﭽﻪ ﺭﻓﺖ ﺗﻮی خونه …
ﺻﺒﺢ ﮐﻪ ﺍﻭﻣﺪﻡ ﺍﺯ ﮐﻨﺎﺭ ﻣﯿﺪﻭﻥ ﺭﺩ ﺑﺸﻢ .. ﺩﯾﺪﻡ ﺩﺭ اوﻥ ﺧﻮﻧﻪ ﺑﺎﺯ ﺷﺪ .. ﺑﭽﻪ ﺩﻭﺑﺎﺭﻩ ﭘﺮﯾﺪ ﺑﯿﺮﻭﻥ ﭼﻬﺎﺭ ﺗﺎ ﺍَﺩﺍ و اطوار ﺑﺮﺍﯼ ﻣﺎﺩﺭش درآورد و ﺭﻓﺖ ﺑﺎ ﺭفیقاش بازی …!

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۷ فروردين ۰۰ ، ۱۹:۴۳
محسن حسینی

 

چانه زدن برای نماز !
 

 


 

وقت نماز است.دقت کردید در قرآن چند رقم نماز داریم ، بعضی از نمازها ستایش شده و بعضی از نمازها مورد توبیخ قرار گرفته.

 


نور چشم بودن نماز یعنی چه ؟!


حضرت رسول فرمودند : " قرة عینی فی الصلوة " نماز نور چشم من است . این سخن در مورد ما هم می تواند صدق کند .وقتی ما با کسی که دوستش داریم حرف می‌زنیم خیلی شاد هستیم ، ممکنه باطرف گاهی اوقات یک ساعت ایستاده حرف بزنیم اما گذشت زمان را احساس نکنیم و خسته نشویم ، فوتبالیست‌ها چون دوست دارند گل بزنند ، اگر در زمین چمن بیفتند استخوانشان هم بشکند ، متوجه نمی شوند چون عاشق گل زدن هستند . وقتی با یک مدیرکل حرف می‌زنیم کلی لذت می‌بریم . اینکه انسان بتواند با خدای خودش حرف بزند واقعاً لذت دارد . افرادی که نماز نمی‌خوانند توجه ندارند که چه چیزی را از دست می‌دهند. واقعاً اگر با خدا حرف نزنیم با کی حرف بزنیم ؟ با کاسب محل و جگرفروش و نانوا و قصاب و زن و بچه و همسر و دوست و کارگر و کارمند و. . . از حرف زدن با اینها خسته نمی‌شویم ، اما تا می‌گویند نماز بخوان ، " وَإِنَّهَا لَکَبِیرَةٌ "[1] نماز سنگین است ، سه ساعت می نشینیم فوتبال ببینیم که مثلا این توپ کجا رفت یا چندین ساعت می نشینیم و برنامه ای را می بینیم که کی با کی دعوا کرد ، فلانی در طول یک سال چه قدر پول گرفته ولی پنج دقیقه که می‌خواهیم نماز بخوانیم خسته می‌شویم . پیغمبر فرمود : نماز نور چشم من است ، یعنی لذت می‌برم . حتی از حضرت رسول حدیث داریم که می فرمایند : گرسنه غذا می‌خواهد ، تشنه آب می‌خواهد ، گرسنه و تشنه از آب و غذا سیر می‌شود ولی من از نماز سیر نمی‌شوم .


وقتی خدا یک نعمتی مثل کوثر به پیغمبر می‌دهد ، می‌گوید من به تو کوثر دادم ، چون به تو کوثر دادم " فَصَلِّ " شکر این کوثر این است که نماز بخوانی ، یعنی نماز بهترین تشکر از خداست . وقتی می‌خواهد معراج برود ، از توی خانه معراج نمی ‌رود می‌آید در مسجد ، از مسجد ،خانه ای که محل نماز است معراج می‌رود .

 

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۲ فروردين ۰۰ ، ۰۶:۳۳
محسن حسینی

مرحوم علامه مجلسى‏قدس سره در بحارالانوار (ج 52، ص 159) مى‏نویسند:

رساله‏ اى یافتم مشهور به داستان جزیره‏ ى خضراء . . . و چون آن را در کتاب‏هاى روایى ندیدم، عین آن را در فصل جداگانه‏ اى آوردم .
یابنده‏ ى آن متن مى‏گوید: در آن متن چنین آمده است:
من (فضل بن یحیى کوفى) در سال 699 ه . ق . در کربلا از دو نفر، داستانى شنیدم . آن ها داستان را، از زین الدین على بن فاضل مازندرانى، نقل مى‏کردند . داستان مربوط به جزیره‏ ى خضرا در دریاى سفید بود . مشتاق شدم داستان را از خود على بن فاضل بشنوم . به همین دلیل به حله رفتم و در خانه‏ ى سید فخرالدین، با على بن فاضل ملاقات کردم و اصل داستان را جویا شدم .

او، داستان را در حضور عده‏ اى از دانشمندان حله و نواحى آن چنین بازگو کرد: سال‏ها در دمشق نزد شیخ عبدالرحیم حنفى و شیخ زین الدین على مغربى اندلسى تحصیل مى‏کردم . روزى شیخ مغربى عزم سفر به مصر کرد . من و عده‏اى از شاگردان با او همراه شدیم . به قاهره رسیدیم . استاد مدتى در الازهر به تدریس پرداخت، تا این‏که نامه‏ اى از اندلس آمد که خبر از بیمارى پدر استاد مى‏داد . استاد عزم اندلس کرد . من و برخى از شاگردان با او همراه شدیم .

به اولین قریه اندلس که رسیدیم، من بیمار شدم . به ناچار، استاد مرا به خطیب آن قریه سپرد و خود به سفر ادامه داد .

سه روز بیمار بودم، پس از آن، روزى در اطراف ده قدم مى‏زدم که کاروانى از طرف کوه‏هاى ساحل دریاى غربى وارد شدند و با خود پشم و روغن و کالاهاى دیگر داشتند . پرسیدم: از کجا مى‏آیند؟ گفتند: از دهى از سرزمین بربرها مى‏آیند که نزدیک جزایر رافضیان است .
هنگامى که نام رافضیان را شنیدم، مشتاق زیارت آنان شدم . تا محل آنان، 25 روز راه بود که دو روز بى‏آب و آبادى و بقیه آباد بودند، حرکت کردم و به سرزمین آباد رسیدم . به جزیره‏اى رسیدم با دیواره اى بلند و برج‏هاى مستحکم که بر ساحل دریا قرار داشت . مردم آن جزیره، شیعه بودند و اذان و نماز آن‏ها بر هیات شیعیان بود .
آنان از من پذیرایى کردند . پرسیدم: غذاى شما از کجا تامین مى‏شود؟ گفتند: از جزیره‏ ى خضراء در دریاى سفید که جزایر فرزندان امام زمان (عج) است که سالى دو مرتبه، براى ما غذا مى‏آورند .
منتظر شدم تا کاروان کشتى‏ها از جزیره‏ى خضراء سید . فرمانده‏ى آن، پیرمردى بود که مرا مى‏شناخت و اسم من و پدرم را نیز مى‏دانست . او مرا با خود به جزیره‏ ى خضراء برد .
شانزده روز که گذشت، آب سفیدى در اطراف کشتى دیدم و علت آن را پرسیدم . شیخ گفت: این دریاى سفید است و آن جزیره‏ ی خضراءاین آب‏هاى سفید، اطراف جزیره را گرفته است و هرگاه کشتى دشمنان ما وارد آن شود، غرق مى‏گردد . وارد جزیره شدیم . شهر داراى قلعه‏ ها و برج‏هاى زیاد و هفت‏ حصار بود . خانه‏ هاى آن از سنگ مرمر روشن بود . . . .
در مسجد جزیره با سید شمس الدین محمد که عالم آن جزیره بود، ملاقات کردم . او مرا در مسجد جاى داد . آنان نماز جمعه مى‏خواندند (واجب مى‏دانستند .) از سید شمس الدین پرسیدم: آیا امام حاضر است؟ گفت: نه، ولى من نایب خاص او هستم . به او گفتم: امام را دیده‏اى؟ گفت: نه، ولى پدرم، صداى او را شنیده و جدم، او را دیده است .
سید مرا به اطراف برد . در آن‏جا کوهى مرتفع بود که قبه‏ اى در آن وجود داشت و دو خادم در آن‏جا بودند . سید گفت: من هر صبح جمعه آن‏جا مى‏روم و امام زمان را زیارت مى‏کنم و در آن‏جا ورقه‏ اى مى‏یابم که مسایل مورد نیاز درآن نوشته شده است .
من نیز به آن کوه رفتم و خادمان قبه از من پذیرایى کردند . . . در مورد دیدن امام زمان (عج) از آنان پرسیدم، گفتند: غیر ممکن است .
درباره‏ ى سید شمس الدین از شیخ محمد (که با او به خضراء آمدم) پرسیدم . گفت: او از فرزندان فرزندان امام است و بین او و امام، پنج واسطه است .

با سید شمس الدین، گفت وگوى بسیار کردم و قرآن را نزد او خواندم . از او درباره‏ى ارتباط آیات و این‏که برخى آیات، با قبل بى ارتباط هستند، پرسیدم . پاسخ داد: . . . . مسلمانان پس از رسول خدا و به دستور خلفا، قرآن را جمع‏آورى کردند . از همین رو، آیاتى که در قدح و مذمت‏ خلفا بود، از آن ساقط کردند . از همین جهت، آیات را نامربوط مى‏بینى، ولى قرآن على علیه السلام که نزد صاحب الامر (عج) است، از هر نقصى مبراست و همه چیز در آن آمده است .
در جمعه‏ى دومى که در آن جا بودم، پس از نماز، سر و صداى بسیار زیادى از بیرون مسجد شنیده شد . پرسیدم: این صداها چیست؟ سید پاسخ داد: فرماندهان ارتش ما هر دو جمعه‏ ى میانى ماه سوار مى‏شوند و منتظر فرج هستند .پس از این‏که آنان را در بیرون مسجد دیدم، سید گفت: آیا آنان را شمارش کردى؟ گفتم: نه . گفت: آنان سیصد نفرند و سیزده نفر
 باقى مانده‏اند .
از سید پرسیدم: علماى ما احادیثى نقل مى‏کنند که هر کس پس از غیبت ادعا کند مرا دیده است، دروغ مى‏گوید . حال چگونه است که برخى از شما، او را مى‏بینید؟

سید گفت: درست مى‏گویى، ولى این حدیث مربوط به زمانى است که دشمنان آن حضرت و فرعون‏هاى بنى العباس فراوان بودند، اما اکنون که این چنین نیست و سرزمین ما از آنان دور است، دیدار آن حضرت ممکن است .

سید شمس الدین ادعا کرد که: تو نیز امام زمان (عج) را دو مرتبه دیده‏اى، ولى نشناخته‏ اى . هم‏چنین گفت که آن حضرت، خمس را بر شیعیان خود مباح کرده است و آن حضرت هر سال حج مى‏گذارد و پدرانش را در مدینه، عراق و طوس زیارت مى‏کند .

این خلاصه‏ اى از داستان بود . البته کسانى که خواهان اطلاع دقیق‏ترى هستند، مى‏توانند داستان را در بحارالانوار یا منابع دیگر مطالعه کنند .

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۲ فروردين ۰۰ ، ۰۳:۰۷
محسن حسینی


بهاری دیگراینبار به انتظارمهدی نشسته است وعاشقانه دعا

میکندکه بهارسال موعودباشد...

هیچکس نمیداندانتظاربهارکی به پایان خواهد رسید...

شایدامسال...شاید...

میشود امسال سال ظهورباشد اگر ما بخواهیم


 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۳۰ اسفند ۹۹ ، ۰۷:۰۱
محسن حسینی


این عید ها برای من آقا نمیشود

شب با چراغ عاریه فردا نمیشود

خورشیدی و نگاه مرا میکنی سپید

میخواستم ببینمت اما نمیشود

آقا جسارت است ولی زودتر بیا

این کارها به صبر و مدارا نمیشود

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۳۰ اسفند ۹۹ ، ۰۳:۱۲
محسن حسینی


 العجل آقا که حسین(ع) منتظرست

 

 

مهدیا درد دل سوخته ام را بشنو

                               اندکی از غم پنهانی من را بشنو

اینهمه ظلم و سیاهی به دنیا تا کی

                          خود بگو اینهمه هجران و تطاول تاکی

در غمت بی سر و سامان و حزینم مولا

                           بیکس وبی دل و حیران وغمینم مولا

سوختم،سوختم آقا تو به فریادم رس

                             من گدای توأم آقا،تو به فریادم رس

روزگاریست که من واله و حیران توأم

                      عقل و دین باخته ی آن مه سیمای توأم

بسته ی سلسله جنبان عنایات توأم

                                   گر چه نالایقم آقا ز محبان توأم

بسکه دادم همه جا شرح دل آرائی تو

                          شهر پر گشته ز غوغای تماشایی تو

کاش بهر فرج خود تو دعایی بکنی

                               بهر تعجیل ظهورت تو دعایی بکنی

تا به کی از غم اسلام تو با ناله و آه

                          همچو حیدر بکنی از غم ما سر در چاه

تو گل نرگسی و واله فراوان داری

                                  از غم کرب وبلا ناله فراوان داری

زودتر،زودتر آقا که حسین منتظرست

                            مادرت پشت درافتاد،علی منتظرست

خیل عشاق همه منتظرند در قدمت

                          همه مشتاق سرو جان بدهند درقدمت

 

شعر:محسن حسینی

الهم عجل لولیک الفرج.آمین

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۹ اسفند ۹۹ ، ۰۷:۵۲
محسن حسینی

 

   ولادت و شمه ای از زندگانی امام سجاد علیه السلام

 
 

 

عطر ولادت

امام زین العابدین علیه السلام در تاریخ پنجم شعبان سال 38 هجری قمری در شهر مدینه چشم به جهان گشود.

پدر بزرگوار امام زین العابدین، حضرت امام حسین علیه السلام امام سوم شیعیان جهان و مادر گرامی آن حضرت ـ چنان که مشهور است ـ شهربانو دختر یزدگرد آخرین پادشاه سلسله ساسانیان و از نوادگان انوشیروان است. او از بهترین زنان عصر خویش محسوب می شده است.

ماجرای ازدواج مادر امام زین العابدین علیه السلام

پس از شکست یزدگرد سوم و فتح ایران، شهربانو به مدینه آورده شد. چون خواستند وی را بفروشند. امیرمؤمنان علیه السلام آنها را از این عمل بازداشت و پیشنهاد فرمود که شهربانو به اختیار خود، شخصی را به همسری خویش انتخاب کند و مهریه او نیز از بیت المال پرداخته شود. شهربانو امام حسین علیه السلام را برگزید. امیرمؤمنان علیه السلام از این انتخاب بسیار خوشحال شد و فرزند خود امام حسین علیه السلام را به نکوداشت و احسان در حق وی بسیار توصیه کرد. ثمره این ازدواج، امام زین العابدین علیه السلام است.

ازدواج امام زین العابدین علیه السلام

امام زین العابدین علیه السلام با بانوی محترمی که کنیز بود، ازدواج کرد. این عمل ایشان به دنبال ازدواج پدرگرامیش امام حسین علیه السلام به منظور مبارزه با سنت غلطِ ازدواج نکردن با اسیران صورت گرفت، چون در آن زمان اهالی مدینه برای خود عار می دانستند که با کنیز ازدواج کنند و صاحب فرزند شوند. امام زین العابدین علیه السلام با این عمل خداپسندانه ـ که موجب حرمت و آزادی کنیزان می شد ـ موجب رواج این روش پسندیده در جامعه آن روز گردید.

القاب امام زین العابدین علیه السلام

امام علی بن الحسین علیه السلام دارای القاب بسیاری هستند که معروفترین آنها سجاد و زین العابدین است. مردم گوهرشناس و عارفان حق جو ـ آن هم نه تنها شیعیان بلکه همه کسانی که در دوران سیاه و خفقان آمیز آن زمان، در پی گوهری شب افروز بودند ـ ایشان را با القابی چون سید عابدان، پیشوای زاهدان، مهتر پرهیزگاران، امام مؤمنان، زیور صالحان و چراغ شب زنده داران می خواندند و این همه، نه از سر تملق طمع و غلو، بلکه از سر صدق بود. در واقع هر یک از القاب حضرت علیه السلام نشان دهنده کمال نفس، ایمان، تقوی و اخلاص ایشان و بیان کننده اعتقاد و اعتماد مردم به آن امام همام است.

ویژگی های امام زین العابدین علیه السلام

علی بن الحسین علیه السلام در کلیه صفات بارز انسانی و اخلاق و فضیلت در حد کمال بوده است. آن حضرت در زمان خویش عالی ترین، پارساترین، بردبارترین و محترم ترین افراد به شمار می رفته و دارای زبانی گویا و فصیح و برخوردار از اخلاق کریمه بوده اند. ایشان با مردم بسیار مهربان و نسبت به فقرا و نیازمندان بسیار بخشنده بودند. شخصیت آن حضرت چنان بود که دوست و دشمن را تحت تأثیر قرار می داد تا آنجا که یزید بن معاویه پس از «واقعه حرِّه» که دستور داد کلیه اهالی مدینه با وی بیعت کنند تنها امام زین العابدین علیه السلام را از این فرمان استثنا کرد.

نیکی و کمک پنهانی

امام زین العابدین علیه السلام پسرعمویی داشتند که گاه به آزار و اذیت امام می پرداخت. با وجود این، امام زین العابدین که از وضعیت علیه السلام مالی وی مطلع بود برای حفظ آبرو و حیثیت اجتماعی او، شبانه به صورت ناشناس به وی کمک مالی می کرد و مبالغی را در اختیار او می گذاشت. او که از این امر خبر نداشت از امام زین العابدین شکوه می کرد و به بدگویی آن حضرت می پرداخت که امام به او کمک نمی کند و به یاد او نمی باشد.

پناهگاه درماندگان و مأمن پناهجویان

در حمله وحشیانه سپاهیان بنی امیه به سرکردگی «شرف بن عقبه» به مدینه و قتل عام آن شهر، زنان و کودکانی که فرصت فرار نیافته بودند پناهگاه و مأمنی مطمئن تر از خانه امام زین العابدین علیه السلام نیافتند. از این رو تا پایان جنگ و عقب نشینی سپاه شرف بن عقبه در خانه آن حضرت ماندند. امام علیه السلام نیز از آنها پذیرایی کردند و حتی لباس مورد نیاز پناه آورندگان را در اختیار آنان قرار دادند.

تهجد و نماز شب حضرت

امام زین العابدین علیه السلام به عبادت، تهجد و نماز شب بسیار اهمیت می داد، به نحوی که در هیچ شرایطی، خواه مسافرت و غیر مسافرت آن را ترک نمی کرد. همین که پاسی از شب می گذشت از خواب بر می خاست، مسواک می زد، وضو می گرفت و به نماز می ایستاد، اگر در مسافرت نمازهای مستحبی روز را نتوانسته بود به جا آورد، آنها را در شب به جا می آورد. یکی از بستگان ایشان می گوید: هیچ گاه در شب برای او رختخوابی پهن نکردم. آن حضرت خواندن نماز شب را به سبب فضیلت بسیارش، همواره به اطرافیان سفارش می فرمود.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۸ اسفند ۹۹ ، ۱۹:۰۶
محسن حسینی


ولادت حضرت ابوالفضل(علیه السلام)

 

 

 

حضرت ابوالفضل العباس نخستین فرزند از ازدواج حضرت امیر المؤمنین على(علیه السلام) و ام البنین بود ایشان در روز چهارم شعبان  سال 26 هجرى در مدینه چشم به جهان گشودند.

 

 

 

ماجراى ازدواج على(علیه السلام) با ام البنین

قضیه ازدوادج مادر مکرمه اش ام البنین با حضرت على(علیه السلام) بدین گونه بود که پس از شهادت حضرت زهرا(علیها السلام) على(علیه السلام) برادرش عقیل که در علم نسب شناسى آگاهى کامل داشت و قبایل و خصلت هاى اخلاقى و روحى انها آشنا بود را به حضور طلبید و از وى خواست که براى آن حضرت همسرى شایسته و از قبیله اى که اجدادش از شجاعان و دلیر مردان باشند پیدا کند تا ثمره ازدواجشان فرزندانى شجاع و رشید باشند پس از مدتى عقیل زنى از طایفه بنى کلاب را به حضرت معرفى کرد که داراى آن ویژگى ها بود نامش فاطمه دختر حزام بن خالد بود و نیاکانش همه از دلیرمردان بودند. حضرت با وى ازدواج نمود و او نیز وظیفه مادرى و سر پرستى براى فرزندان حضرت زهرا(علیها السلام) را به عهده گرفت و آنان را چون فرزندان خود بلکه بیشتر از فرزندانش دوست مى داشت گویند وقتى وى را فاطمه صدا مى زدند وى گفت مرا فاطمه صدا نکنید زیرا فرزندان با شنیدن نام فاطمه به یاد غم هاى مادرشان مى افتند و ناراحت مى شوند بلکه مرا خادم خود بنامید. و حضرت على(علیه السلام) ولى را ام البنین یعنى مادر پسران نامید و به این نام شهرت یافت.

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۷ اسفند ۹۹ ، ۱۹:۲۶
محسن حسینی

دعایی مجرب از آیت الله حق شناس برای رفع گرفتاریها

سه بار برای رفع حاجت خوانده میشود،

قبل و بعدش سه بار صلوات برای سلامتی امام زمان بفرستید..

 از حضرت علی بن ابی‌طالب (علیه السلام) روایت شده،

هنگامی که غم و اندوهی بر پیامبر (صلی الله علیه و آله) وارد می‌شد

این دعا را می‌خواندند:

 

یا حَی یا قَیومُ یا حَیاً لا یمُوتَ، یا حَی لا اِلهَ الا اَنْتَ

کاشِفُ الْهَمِّ مُجیبُ دَعُوَةِ المُضْطَرّینَ

 

اَسْألُکَ باِنَّ لَکَ الحَمْدُ لا اِلهَ اِلا اَنْتَ المَنّانُ بَدیعُ السَّماواتُ وَ الاَرْضِ

ذُوالجَلالِ وَ الْاِکْرامِ رَحْمنَ الدُّنیا وَ الآخِرَةِ وَ رَحیمَهما

 

رَبِّ ارْحَمنی رَحْمَةً تُغْنینی بِها

عَنْ رَحْمَةِ مَنْ سِواکَ یا اَرْحَمَ الرّاحِمینَ

 

پیامبر اکرم صل الله علیه و اله فرمود:

هیچ مسلمانی نیست که این دعا را سه مرتبه بخواند جز آنکه

درخواست او عطا شود مگر اینکه

حاجت و درخواست او گناه یا وسیله ی قطع رحم باشد.

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۷ اسفند ۹۹ ، ۱۹:۰۹
محسن حسینی

وای بر ثروتمندانی که در راه خدا انفاق نمیکنند

 

وَالَّذِینَ یَکْنِزُونَ الذَّهَبَ وَالْفِضَّةَ وَلَا یُنْفِقُونَهَا فِی سَبِیلِ اللَّهِ فَبَشِّرْهُمْ بِعَذَابٍ أَلِیمٍ ﴿۳۴﴾

 


و کسانى که زر و سیم را گنجینه مى کنند و آن را در راه خدا هزینه نمى کنند ایشان را از عذابى دردناک خبر ده (۳۴)

سوره توبه آیه 34

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۶ اسفند ۹۹ ، ۱۹:۵۶
محسن حسینی

 

ولادت امام حسین (علیه السلام)مبارکباد

 

مژده ای دل عالمی امشب چراغانی شده

کهکشان تا کهکشان یکسر درخشانی شده

 

کز فروغِ روی ثارالله، نورِ عالمین
از زمین تا آسمان بزمِ گل افشانی شده!

 

 

 امام حسین(ع) در سوم شعبان سال چهارم هجرت در شهر مدینه به دنیا آمد. پدر بزرگوار ایشان امیر المؤمنین على(علیه السلام) و مادر ایشان حضرت فاطمه(علیها السلام) سید زنان اهل عالم است. پس از آن که عالم وجود به وجود ذى وجود ایشان منوّر شد پیامبر اکرم به على(علیه السلام) فرمود: چه نامى بر این فرزندم نهادى. ایشان عرض کرد ما در نام گذارى این فرزند بر شما پیشى نمى گیریم. پیامبر فرمود: من نیز در این نام گذارى بر خداوند سبقت نمى گیرم. پس از مدتى جبرئیل بر پیامبر نازل شد و عرضه داشت یا رسول الله خداوند به تو سلام مى رساند و مى فرماید نسبت على به تو بمانند نسبت هارون به موسى است پس فرزندت را به نام فرزند هارون بنام. پیامبر فرمود نام فرزند هارون چه بود جبرئیل عرض کرد «شبیر» پیامبر فرمود: زبان ما عربى است او را به عربى چه بنامم و جبرئیل گفت او را حسین بنام.

رسول خدا علاقه بسیارى نسبت به  امام حسین(ع)  و برادر عزیزشان امام حسن(علیه السلام) داشت به طورى که محبت خویش را به صورت علنى نسبت به آنان ابراز مى نمود بدین صورت که گاه از منبر به زیر آمده آنان را بوسیده و مجدداً از منبر بالا مى رفت و گاه آن دو را به دوش مى گرفت و با آنها به بازى مى پرداخت و گاه بدین صورت مى شد که حضرت در بین اصحاب نشسته بود و حسین(علیه السلام) وارد مى شد آنگاه حضرت رسول اکرم(صلى الله علیه وآله)کلام خود را قطع مى نمود برمى خاست و از او استقبال مى کرد. وى را به دوش گرفته و در دامان خود مى نشاند و مى فرمود: انه مهجة قلبى


در حکایت دیگرى از پیامبر اسلام(صلى الله علیه وآله) نقل شده است که ایشان روزى حسین(علیه السلام) را در کوچه دید که با اطفال بازى مى کند حضرت به سوى او رفت و دست خود را به طرف او دراز کرد ولى حسین(علیه السلام) از سویى به سویى دیگر مى گریخت تا این که پیامبر(صلى الله علیه وآله) او را گرفت آنگاه یک دست زیر چانه و دست دیگرش را بر سر حسین(علیه السلام) گذاشت پس لب هاى او را بوسید و فرمود: من از حسین هستم و حسین از من است.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۶ اسفند ۹۹ ، ۱۸:۲۸
محسن حسینی