اسلام یعنی تسلیم شدن به امر ولی خدا/ جزع کردن؛ نقطه مقابل تسلیم
برگزیرده ای از سخنرانی حجت الاسلام علیرضا پناهیان در مورد «تنها مسیر برای زندگی بهتر» بپردازد و به سوال «چگونه یک زندگی بهتر داشته باشیم؟»

یکی از بخشهای زیبای زندگیِ بهتر، تسلیم شدن بهجا در مقابل محدودیتهاست
همانطور که حرکت، تلاش و مبارزه برای رسیدن به تمایلات برتر را رکن زندگی تلقی کردیم، تسلیم شدن و پذیرفتن محدودیتها هم رکن دیگر زندگی است و این دو در کنار هم، زندگی را سرگرمکننده و جذاب میکنند. زندگی بهتر، زندگیای است که نه در دوستداشتنیها کم بگذاری و نه در پذیرفتن محدودیتها کم بیاوری؛ و این ترکیبِ بسیار زیبایی است.
واقعاً یکی از بخشهای بسیار زیبا، جذاب و مهم زندگی، آن قسمتهایی است که انسان تسلیم محدودیتها میشود؛ منتها به شرطی که خوب، درست و بهجا تسلیم شود. وقتی انسان اولاً اصل محدودیتهای زندگی خودش را پذیرفت و ثانیاً آنها را انتخاب کرد، آنوقت زندگیاش خوب و جذاب میشود. در یک برنامهریزی دقیق، انسان باید محدودیتهای خودش را درست ببیند، و الا برنامۀ او خیالپردازانه خواهد بود، نه بلندپروازانه.
گفتیم که دربارۀ محبت و علاقه نباید کم گذاشت، بلکه بیشترین و شدیدترین محبت را باید پیدا کرد. دربارۀ تلاش و درگیری هم گفتیم که نباید کم گذاشت بلکه باید با مشکلات، درگیر شد و تا آخر باید انرژی خود را برای رسیدن به آن محبت شدید، صرف کرد. اما دربارۀ محدودیتهای زندگی میگوییم که باید در مقابل برخی از محدودیتها تسلیم شد. آدم که نباید به خودش دروغ بگوید! بلکه باید واقعبینانه، برخی از محدودیتها(محدودیتهای بهجا) را بپذیرد.
اگر کسی بهخاطر وجود محدودیتها و موانع، عصبانی شد و قهر کرد و محدودیتها را نپذیرفت، معلوم میشود که او خوب تربیت نشده و «با زندگی آشنا نیست». بیایید «زندگی» را به خودمان و فرزندانمان آموزش بدهیم. اگر زندگی را آموزش ندهیم، آنوقت فشار روانی بندگی برای ما سنگین خواهد شد و احساس میکنیم که دستورات خدا-نعوذ بالله- دارد به ما زیادی زور میگوید! اگر ما زندگی را درست یاد بگیریم، قانونپذیر و محدودیتپذیر میشویم.