دانستنیهایی از جن
آیا اجنّه هم مانند انسان، مسلمان و غیر مسلمان دارند؟

جن - چنان که از مفهوم لغوی این کلمه به دست می آید -موجودی است ناپیدا که وجود آن را قرآن کریم تصدیق کرده و مشخصاتی را نیز برای آن معرفی نموده است از جمله این که:
الف) از شعله آتش آفریده شده اند [1].
ب) مانند انسان دارای تکلیف و مسوولیت هستند؛ یعنى مکلف است و هدف او بندگى خداست. خداوند متعال در آیه 56 سوره ذاریات می فرماید:«وَ ما خَلَقْتُ الْجِنَّ وَ الْإِنْسَ إِلَّا لِیَعْبُدُونِ» [2]؛« جن و انس را جز براى پرستش خود نیافریده ام.»
ج) حساب و کتاب و جزاء دارند [3].
د) گروهی از آن ها مومن و گروهی کافر و دارای افراد خوب و بدند لذا بدان آن ها به جهنم می روند[4].
ه) طائفه جن همانند تمام انسان ها در مسیر مراحل تکاملى و کسب سعادت دنیا و آخرت محتاج پیامبر است لذا از پیامبران الهى نمى توانند بى بهره باشند. از همین رو خداوند متعال برای هدایت آن ها پیامبرانی ارسال نموده است [5].
و) برخى از جنیان به خدمت پیامبر اکرم رسیده اند و قرآن را گوش داده اند و به آن ایمان آورده اند [6]. و پس از پیامبر خدا (صل الله علیه و آله ) تحت ولایت و امامت ائمه (ع) قرار دارند [7].
با توجه به مقدمه گفته شده معلوم می شود که نماز نیز بر جنیان واجب می باشد همان گونه که آیات 17و 18 سوره روم نیز شاهدی بر این مساله است آنجا که خداوند متعال می فرماید:« فَسُبْحانَ اللَّهِ حِینَ تُمْسُونَ وَ حِینَ تُصْبِحُونَ وَ لَهُ الْحَمْدُ فِی السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ وَ عَشِیًّا وَ حِینَ تُظْهِرُونَ» [8]؛« خدا را بستایید بدان هنگام که به شب در مى آیید و بدان هنگام که به صبح درمى آیید. سپاس او راست در آسمان ها و زمین، به هنگام شب و به هنگامى که به نیمروز مى رسید.»
برخی از مفسیرین در تفسیر این آیات با استناد به روایت ابن عباس بیان داشته اند:
اولا: مراد از تسبیح و حمد که خداوند متعال در این آیات بدان دستور داده نمازهاى پنج گانه می باشد.
ثانیا: جمله« فِی السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ» گویای آن است که این خطاب شامل تمام موجودات اعم از ملائکه، جن و انس می باشد [9].
بنابراین همانگونه که نماز به عنوان یک عبادت بر انسان ها واجب است بر جنیان نیز واجب می باشد.
===========================
پی نوشت :
[1] - رحمن (55)، آیه 15
[2] - ذاریات (51)، آیه 56
[3] - رحمن (55)، آیه 31
[4] - در قرآن کریم در این خصوص آمده است :« قالَ ادْخُلُوا فی أُمَمٍ قَدْ خَلَتْ مِنْ قَبْلِکُمْ مِنَ الْجِنِّ وَ الْإِنْسِ فِی النَّارِ»« گوید: به میان امتهایى که پیش از شما بودهاند، از جن و انس، در آتش داخل شوید.» أعراف (7)، آیه 38
[5] - یا مَعْشَرَ الْجِنِّ وَ الْإِنْسِ أَ لَمْ یَأْتِکُمْ رُسُلٌ مِنْکُمْ انعام (6)، آیه 130
اى گروه جنّ و انس! آیا رسولانى از شما به سوى شما نیامدند ؟
[6] - احقاف (46)، آیه 29؛ جن (72)، آیه 1
[7] - ر.ک به اصول کافى، ج 1، ص 394 روایاتی که تحت عنوان«جن به محضر ائمه (ع) مىآیند و مسائل دینى خود را مىپرسند» گردآوری شده است .
[8] - روم (30)، آیه 17
[9] - حسینى جرجانى سید امیر ابوالفتوح، آیات الأحکام (الجرجانی)، تهران، انتشارات نوید، 1404 ق، اول،ج1، ص 108
بر گرفته از کتاب پرسش ها و پاسخ های نماز، سید حسن موسوی (مرکز تخصصی نماز)
منبع: afkarnews.ir

خواندنیهایی درباره انواع جن و خصوصیات جن ها جن
جن جانوریست فراطبیعی و دارای شعور. از لحاظ شان وجودی جن از دید ادیان پایین تر از انسان و بالاتر از حیوان جای می گیرد. در فرهنگ فارسی به جن، دیو و در فرهنگ عرب به آن جن و در فرهنگ لاتین demon یا jinn نام گرفته است. جن به اعتقاد اسلام وجودش از آتش بدون دود است. جن هم به صورت آشکار و هم ناپیدا زندگی می کند. در قرآن چندین مرتبه کلمه جن به کار برده شده است.
جن چیست
جن در لغت به معنی موجود پنهان و نامرئی بوده و تمام مشتقاتش بر استتار و پناهنی دلالت دارد. در فارسی به جن و شیطان،( پری، دیو و اهریمن) نیز می گویند که ظاهراَ این ترجمه غلط است. زیرا کلمه شیطان مترادف در فارسی ندارد و باید عین لفظ در ترجمه بیاید. جن به معنای شیء مستور است، یعنی شیء نامرئی و پوشیده شده و غیر قابل رویت. جن در عربی به همان معنای پوشیده ، پنهان، غیر مرئی ، یا پشت پرده در فارسی می باشد.
معنای اصطلاحی جن
جن در اصطلاح، به مخلوقی از مخلوقات خدای متعال اطلاق می شود که نامرئی است و از حواس ظاهری انسان پنهان است، جن را به این جهت جن نامیده اند که به چشم نمی آید مگر در موقعی که بخواهد قدرتی را که خدای متعال در او قرار داده به نمایش بگذارد. (جنّه) جمع جن است و (جانّ) «تشدید نون» ابوالجن یعنی پدر جن هاست.
انواع و اسامی جن ها
جن,اسامی جن ها,انواع جن
نامگذاری جن ها بیشتر بر اساس سیرت و رفتارشان می باشد
جن خناس: این جن و شیطان مخفی در درون انسان راهیافته و به وسوسه انسان میپردازد و هرگاه انسان یاد خدا را میکند جن خناس از انسان دور میشود خواندن سوره ناس برای دفع این جن موثر است. در روایات آمده است این جن و شیطان مانند خون در دل انسان راه دارد.
جن رها یا (زها): این جن و شیطان وقت نماز صبح سراغ انسان آمده و بر سر او و بالشش گره میزند و به او میگوید بخواب وقت نماز نشده است و اگر بیدار نشود به صورت او بول میکند و بر گشته و دمش را میجنباند و بانگ شادی بر میآورد.
این حقایق که با دلایل عقلی و شرعی و به تجربه این موضوع ثابت شده است.
جن غول: این جن انسانها را در صحراها و بیابانها به بیراهه میکشاند و روایتشده هر گاه تنها هستی راهنمایی انسان تنها را قبول مکن و با صدای بلند بهصورت این جن اذان بگو آن گاه از تو دور میگردد. این که در روایات آمده غول وجود ندارد به این معناست که جن غول نمیتواند انسان را از راه خود گمراه کند و انسان در برابر این جن دست و پا بسته و مجبور نیست. اگر انسان به یاد خدا و متوسل به 14 معصوم بوده و از حدود شرع تجاوز نکند هیچ جنی نمیتواند بر انسان ضرر بزند.
جن رباینده: این جن برخی از انسانها را میرباید. از امام صادق پرسیدند آیا جن میتواند انسان را برباید؟ فرمود اگر انسان این دعا را بخواند جنها نمیتوانند او را بربایند و این دعا ذکر خواهد شد. جنّیان گاهی اوقات وسایل شخصی انسانها را میدزدند.
جن سعالی: این جنها ساحر و جادوگرند و به انسانهای خبیث که با این جن ها رابطه دارند سحرمی آموزند. برخی گفتهاند این نوع جنها انسانها را فریب داده و از راهشان منحرف میکنند و گاهی اوقات گرگها آنها را شکار کرده ومی خورد و آنها نیز فریاد زده و میگوید: چه کسی مرا نجات میدهد ولی کسی او را نجات نمیدهد.
جن عیثم: این جن اخبار را به نقاط مختلف جهان میرساند.
جن ام الصبیان: این جنها به کودکان ضرر میزنند.
جن آل: این نوع جنها از جنس زن بوده و به زنان باردار و نوزادها ضرر میزنند و چه بسا نقلشده توسط عدهای از زنان تسخیرشدهاند.
جن صالح: این جنها انسانهایی را که راه شان را گم کردهاند به مقصد میرسانند. در روایتی آمده است: همانا یکی از برادران جنی شما صالح نام دارد هر گاه راه را گم کردید ندا کنید" یا صالح اغثنی "یعنی ای صالح کمکم کن. این جن در بیابانها میگردد تا هرگاه صدای گمشده ای را بشنود او را راهنمایی کند.
جن متکون: این نوع جن به هر شکلی که بخواهد میتواند متمثل باشد بهجز صورت انبیا و اوصیا و اولیاء.
جن زوبعه: جن زوبعه به رئیس جنّیان و شیاطین گفته میشود.
جن زوال: این جن در نطفه انسانهای مخالف اهلبیت علیهمالسلام شریک میشود و اگر آن فرد پسر باشد لواط کار و اگر دختر باشد زناکار خواهد بود.
جن تمریح: روایتشده جن تمریح یار شیطان است و هنگام شب این جن فعالیت خود را در بین شرق و غرب آغاز میکند.
جن عارض: این نوع جنها برخی از انسانها را مریض میکنند.
جن ابلیس: جن ابلیس به شیطانی گفته میشود که از رحمت خدا مأیوس باشد.
جن شیطان: به جن شریر و خبیث شیطان گویند.
جن مارد: به جنی که سرکش و خبیثتر باشد جن مارد گویند.
جن عفریت: به جنی که خبیثتر و قدرت فوقالعادهای داشته باشد جن عفریت گویند.
جن عامر: اعراب قدیم به جنّیانی که در میان مردم سکونت داشتند جن عامر میگفتند.
جن مذهب: جنّیانی که به اشکال مختلف در میآیند بهجز صورت پیامبران و امامان جن مذهب نام دارند.
جن خیزب: پیامبر اسلام فرمود: این جن و شیطان انسان را در حال نماز وسوسه کرده و نماز انسان را قطع میکند و برای دفع این جن به خدا پناه برده و سه بار بر سمت راستت فوت کن.
جن هزع: امام صادق فرمود: ابلیس شیطانی دارد که به آن جن هزع گفته میشود. بین مشرق و مغرب را در هر شب پر میکند و هنگام خواب این جن نزد مردم رفته و باعث خوابهای پریشان میشود.
جن ولهان: پیامبر خدا فرمود: برای وضو شیطانی است که جن ولهان گفته میشود و اگر بندهای نام خدا را به هنگام وضو بر زبان نیاورد این جن او را دچار وسوسه میکند.
جن قفندر: امام صادق فرمود: هر کس چهل روز در منزلش بربط (یکی از آلات موسیقی) نواخته شود خداوند جن و شیطانی به نام جن قفندر را بر او مسلط میکند که این جن اعضای بدنش را بر روی اعضای مشابه صاحبخانه میگذارد و حیای او سلب میشود و نسبت به سخنانی که به دیگران میگوید و یا به او گفته میشود بیمبالات و بیخیال میگردد.
جن مره: این جن یکی از پسران ابلیس است و بدان جهت شیطان را ابو مره گویند.
جن لاقیس: این جن همجنسبازی زنان را به زنان آموخت.
جن هفاف: این جن در صحراها وسوسه میکند.
جن زکتبور: این جن در بازارها بوده و مردم را به سوگند دروغ و تعریف دروغ کالا و بیهودهگویی ترغیب میکند.
جن بتر یا (ثبر): این جن هنگام مصیبتها انسانها را وسوسه میکند تا به خود سیلی زده و یقه خود را پاره کرده و بیتابی کنند.
جن اعور: جن اعور انسان را به زنا تشویق میکند.
جن داسم: وقتی انسان وارد خانه شد و نام خدا را ذکر نکرد و سلام نگفت، این جن او را وسوسه میکند و بین او و خانوادهاش شر به پا میکند و اگر هنگام غذا خوردن نام خدا را ذکر نکند جن داسم در غذای او شریک میشود.
جن مطرش: جن مطرش صاحب اخبار دروغ است. این جن انسان را وسوسه میکند تا اخباری دروغ وضع کرده و منتشر نماید.
جن شیطان ردهه: جنسی از شیاطین و جن که حضرت علی علیهالسلام در نهجالبلاغه از این جن نام برده است.
۷ مورد از تفاوت ها و شباهت های جن با انسان
جن,اسامی جن ها,تفاوت ها و شباهت های جن با انسان
خصوصیات جن از دید انسان اعجاب آور است
۱) جن جانوریست دارای شعور؛ و فیزیکی غیر ارگانیک ؛ که از لحاظ شان وجودی؛ از دید ادیان پایین تر از انسان و بالاتر از حیوان جای می گیرد. در فرهنگ فارسی به جن، دیو و در فرهنگ عرب به آن جن و در فرهنگ لاتین demon یا jinn نام گرفته است. جن به معنای چیزی است که؛ پوشیده شده؛ و منظور پوشیده ماندن جن از حواس ماست.
۲) خصوصیات فیزیکی جن از دید انسان؛ اعجاب آور است. عنصر اصلی وجودی جن آتش است و به علت نداشتن عنصر خاک؛ جن می تواند به هر شکل و اندازه ای تبدیل شود. جن می تواند بسیاری از چیزها را در یک آن؛ جا به جا کند. همچنین جن سرعت نقل مکان بسیار بالایی دارد.
۳) جن ابزار ساز نیست؛ و به علت خصوصیات فیزیکی منحصر بفرد؛ جن قادر است در هر مکان و شرایطی زندگی کند؛ و برای همین جن به خانه و مسکن نیازی ندارد. زیرا سرما و گرما و باد و بوران بر جن کارگر نیست. جن به وسایل حمل و نقل بی نیاز است؛ و از اینجا می توان فهمید که جن ها دارای صنعت و تکنولوژی نیستند؛ و شهر و کاشانه ای ندارند مکان معمول زندگی جن ها کوه و جنگل و دشت است.
۴) جن مانند همه جانداران غذا مصرف می کند اما به مقداری بسیار کمتر از انسان.
۵) جن ها مثل انسان جنسیت و نر یا ماده دارند. جن ها تولید مثل می کنند و تشکیل خانواده می دهند ؛ و به صورت جماعت زندگی می کنند و جامعه ندارند.
۶) جن نسبت به انسان زیاد عمر می کند. حدود ۱۰۰۰ سال به بالا. جن هایی که در سوره ی جن از آنها نام برده شده ؛ که وقتی اولین بار آیات قرآن را شنیدند؛ از شدت ازدحام داشتند بر سر هم خراب می شدند؛ احتمالا هنوز زنده اند. جن ها مانند انسان داناو نادان؛ فرمانده و فرمانبردار ؛ ارباب و بنده؛ کافر و متدین؛ شفیق و شرور دارند. جن ها وقتی که مردند از بین میروند و نیازی به قبر و گورستان ندارند.
۷) جن دارای عقل است. اما نه عقل ابزار ساز و عقل فلسفی و خلاقیت هنری. عقل جن به معنای قوه ی ارزیابی امور روزمره یا همان عقل معاش؛ و قوه تشخیص است؛ به اضافه هوشی سرشار؛ اعم از قدرت خواندن فکر و جستجو و یافتن گذشته و آینده.
۸) جن ها مانند انسان نامگذاری می شوند؛ و دارای اسم و رسم و شهرت هستند. جن ها دارای زبان خاص؛ و قوه تکلم هستند و قادر به فهم زبان آدمیان.
ضرر جن ها به انسان
جن,اسامی جن ها,ضرر جن ها به انسان
اگر انسان به یاد خدا و چهارده معصوم بوده و از حدود شرع تجاوز نکند هیچ جنی نمیتواند به او ضرر بزند
جن ها در شرایط عادی نمیتوانند به انسانها ضرر بزنند؛ مگر اینکه انسانها آسیبی به جن ها برسانند و جن ها در صدد انتقامجویی بر آمده و ضرری را متوجه انسانها نمایند. برای اینکه انسانها به جنّیان ضرر نرسانند باید در برخی از کارها بسمالله الرحمن الرحیم را بر زبان آورند مانند ریختن آب داغ به آستانه و یا چاه و یا روی آتش و نیز هنگام رسیدن به آستانه در و رفتن به حمام و دیگر مواردی که در شرع مقدس به آنها اشاره شده است.
یکی از راه های دور کردن جن های مزاحم؛ خواندن و آویختن ۴ آیه از قرآن است؛ که با قل شروع می شوند.
منابع:
razhayesheitanparastan.com
sabervatani.mihanblog.com

خواندنیهایی درباره انواع جن و خصوصیات جن ها
از دیرباز ذهن بشر به وجود پدیدهای به نام «جن» آشنا بوده است. در قرآن کریم و روایات معصومان – (ع) – به آفرینش جن تصریح شده است. فیلسوفان و متکلمان اسلامی نیز دربارهی این آفریدهی الهی به بحث و گفتگو پرداختهاند؛ اکثریت آنها جن را موجودی آتشین که به هر شکل ممکن میتواند در آید معرفی کردهاند، اما در این میان فیلسوفانی همچون ملاصدرا (ره) با نگاه دیگری به مسأله نگریسته، دست به تأویل برده است. از نظر ایشان حقیقت «جن» با آنچه در ذهن ما است تفاوت دارد. از برآیند مطالبی که در مورد «جن» گفته شده میتوان دریافت که جن نیز همانند انسان دارای نفس ناطقه است و از اینرو در زمرهی نفوس که خود یکی از اقسام جوهر است قرار میگیرد.
دیباچه
جن یا پری از جمله مواردی است که در قرآن کریم به آفرینش آن تصریح شده است (وَ خَلَقَ الْجَانَّ مِن مَّارِجٍ مِّن نَّارٍ - الرحمن، 15) . جن پیش از انسان آفریده شده وَ الجَْانَّ خَلَقْنَاهُ مِن قَبْلُ مِن نَّارِ السَّمُومِ - حجر، 27 و خداوند در آفرینش آن هدفمند بوده است (وَ مَا خَلَقْتُ الجِْنَّ وَ الْانسَ إِلَّا لِیَعْبُدُونِ - ذاریات، 56 ) . جنیان همانند انسان، مکلّف به تکالیف دینیاند و در روز قیامت از اعمال آنها سؤال میشود (یَامَعْشرََ الجِْن وَ الْانسِ أَ لَمْ یَأْتِکُمْ رُسُلٌ مِّنکُمْ یَقُصُّونَ عَلَیْکُمْ ءَایَتیِ- انعام، 130 ) و چنانچه از دستورات الهی سرپیچی کنند به عذاب دوزخ گرفتار شده، وارد جهنم میشوند (قَالَ ادْخُلُواْ فیِ أُمَمٍ قَدْ خَلَتْ مِن قَبْلِکُم مِّنَ الْجِن وَ الْانسِ فیِ النَّارِ - اعراف، 38 ) .اینها همه آیاتی است که به آفرینش جن تصریح کرده و از اینرو جای هیچ شک و شبههای دربارهی اصل آفرینش این پدیدهی الهی باقی نگذاشته است. آنچه جای بحث و گفتگو هنوز در مورد آن باز است چیستی این پدیده و چگونگی زندگی آن است. ما در این مقاله پس از بررسی واژه جن، به اثبات آن از نظر قرآن و روایات پرداخته، ماهیت و جایگاه وجودی آن را در نظام هستی مشخص میکنیم. از دیرباز وجود پدیدهای به نام جن در میان بشر پذیرفته شده است و آدمیان گاه از وجود موجوداتی سخن به میان میآوردند که غیبی و نامحسوساند و چه بسا برای آزار و اذیت انسانها به شیطنت میپردازند. داستانهای فراوانی از دیده شدن آنها و رویارویی آنها با انسان گفته شده است که هم پذیرش آنها بدون سند و مدرک دور از خرد است و هم ردّ آنها بدون دلیل علمی کار درستی نیست؛ از این رو در رویارویی با این همه داستان و روایت بهتر است از هرگونه قضاوتی در مورد آنها خودداری کنیم و به دامان قرآن و پیشوایان دینی چنگ بزنیم. این کار به ما کمک میکند تا با بهرهمندی از زلال معرفت آنها اذهان خویش را به نور هدایت روشن کرده، از سپردن زمام دل خویش به داستانها و افسانههایی که تشخیص درستی یا نادرستی آنها از توان ما خارج است خودداری کنیم. در میان این همه داستان و افسانه تنها منبعی که به ما کمک میکند تا با اطمینان کامل در مورد این پدیده به تحقیق و جستجو بپردازیم قرآن – کلام خدا – و پیرو آن کلام برگزیدگان او است زیرا هر دو دسته از داستان سرایی و افسانه سازی به دور بودهاند.
بررسی واژهی «جن»
جن کلمهای است عربی از ماده (ج ن ن) که به معادل فارسی آن پری گفته میشود (1) . این واژه اسم جمع است به معنای موجود نامرئی، چه نیک و چه بد (2) .جن نوعی از انواع عالم است که آن را به این خاطر جن گویند که از چشمها پوشیده است. آنها خود را از انسانها مخفی میکنند و به همین خاطر دیده نمیشوند (3) .از نظر راغب اصفهانی، اصل جن مخفی بودن شیء از حواس است و به همین خاطر قلب را «جنان» میگویند زیرا از حواس مخفی است. جن بنا بر یک وجه، به انواع روحانی غیر از انسان گفته میشود که از حواس ما پوشیده هستند. گفته میشود که بنا بر این وجه ملائکه و شیاطین داخل در جن هستند پس همهی ملائکه جن هستند ولی هر جنی ملک نیست [عموم و خصوص مطلق]. گفته شده است که اشیاء روحانی بر سه دستهاند: 1- اخیار که همان ملائکه هستند. 2- اشرار که همان شیاطین هستند. 3- اوساط که هم خوب دارند و هم بد، و این دسته همان جن هستند (4). بنابراین از مجموع کتابهای لغت چنین برداشت میشود که واژهی جن از ریشهی (ج ن ن) به معنای ستر و پوشانیدن گرفته شده است. عرب در جاهای دیگری نیز از اصل این واژه بهره برده است؛ به عنوان مثال جنین را از آن جهت که در زیر پردهی شکم پنهان است جنین مینامند، و به بستانی که دارای درختان فراوان است و زمین آن وسیلهی درختان پوشیده میشود جنّت گفته میشود (5) .
الف - «جن» از نگاه قرآن
واژهی «جن» بیست و دو بار و واژهی «جانّ» هفت بار در قرآن به کار رفته است. همچنین از واژهی «جنّه» ده بار در قرآن استفاده شده است که در این میان پنج مورد آن به معنای جن و پنج مورد دیگر به معنای مجنون است. بنابراین در مجموع، این واژه سی و چهار بار در قرآن تکرار شده است. بر خلاف داستانها و افسانههایی که در مورد جن رایج است و از این پدیدهی الهی صورتی وحشتناک و عجیب نشان داده است نگاه قرآن به این مخلوق الهی بسیار جالب است. در تمام آیات قرآنی که در این مورد نازل شده است حتی یک مورد نمیتوان یافت که جن را موجودی هولناک و ترسآور شناسانده باشد و این نکتهای در خور توجه است. قرآن از جن همانند انسان یاد میکند و هرجا از تکلیف و آتش جهنم سخن میگوید این دو را در کنار هم قرار میدهد (یَامَعْشرََ الجِْن وَ الْانسِ أَ لَمْ یَأْتِکُمْ رُسُلٌ مِّنکُمْ یَقُصُّونَ عَلَیْکُمْ ءَایَتیِ - انعام 130 )، (وَ لَقَدْ ذَرَأْنَا لِجَهَنَّمَ کَثِیرًا مِّنَ الجِْن وَ الْانسِ - اعراف، 179 ) . آنجا که به هدفمند بودن آفرینش انسان تصریح میکند، آفرینش جن را نیز از قلـم نمیاندازد و تأکـید میکند که هر دوی آنها را برای عبادت آفریده است (وَ مَا خَلَقْتُ الجِْنَّ وَ الْانسَ إِلَّا لِیَعْبُدُونِ - ذاریات، 56 ) . یکی از سورههای قرآن که سخن ما را تأیید میکند سورهی الرحمن است. در این سوره، خداوند رحمان در آیات متعدد هر دو را با همدیگر مورد خطاب قرار میدهد ()فَبِأَی ءَالَاءِ رَبِّکُمَا تُکَذِّبَانِ که به گفتهی مفسّر المیزان، مخاطب در این آیات جن و انس هستند. باز در همین سوره از آنها به «ثقلین» تعبیر میکند (سَنَفْرُغُ لَکُمْ أَیُّهَ الثَّقَلَانِ - الرحمن، 31 ) و بدون فاصله آنها را در کنار هم مورد خطاب قرار میدهد (یَامَعْشَرَ الجِْن وَ الْانس- الرحمن، 33 ) . از مجموع این آیات چنین به دست میآید که در جهان هستی، انسان و جن در کنار هم قرار دارند به گونهای که در بسیاری از آیات قرآنی هر دو، مورد خطاب قرار میگیرند، و در صورت مخالفت با دستورات الهی هر دو به سرنوشت شوم دچار خواهند شد. علاوه بر آن در قرآن سورهای به نام «جن» نامیده شده است. در شأن نزول این سوره چنین آمده است:
1 . پیامبر اکرم (ص) از مکه به سوی بازار «عکاظ» در «طائف» آمد تا مردم را در آن اجتماع بزرگ به سوی اسلام دعوت کند، اما کسی به دعوت او پاسخ مثبت نگفت. در بازگشت به محلی رسید که آن را وادی «جن» میگفتند. شب را در آن جا ماند و تلاوت آیات قرآن میفرمود. گروهی از جن شنیدند و ایمان آوردند و برای تبلیغ به سوی قوم خود بازگشتند (6)
2 .ابن عباس میگوید: پیامبر (ص) مشغول نماز صبح بود و در آن تلاوت قرآن میکرد. گروهی از جن در صدد تحقیق از علت قطع اخبار آسمانها از خود بودند. صدای تلاوت قرآن محمد (ص) را شنیدند و گفتند: علت قطع اخبار آسمان از ما همین است. به سوی قوم خود بازگشتند و آنها را به سوی اسلام دعوت کردند (7) .
داستان، مربوط به گروهی از جنیان است که قرآن را شنیدند و به آن ایمان آوردند، سپس سخنانی مطرح کردند که بیان آن خالی از فایده نیست: «به نام خداوند بخشاینده بخشایشگر»
1. بگو: به من وحی شده است که جمعی از «جن» به سخنانم گوش فرا دادهاند، سپس گفتهاند: ما قرآن عجیبی شنیدهایم.
2. که به راه راست هدایت میکند، لذا ما به آن ایـمان آوردهایم و هرگز احدی را شریک پروردگـارمان قرار نمیدهیم.
3. بلند است مقام با عظمت پروردگار ما، و او هرگز برای خود همسر و فرزندی انتخاب نکرده است.
4. سفیهان ما دربارهی خداوند سخنان ناروا میگفتند.
5 . ما گمان میکردیم که انس و جن هرگز بر خدا دروغ نمیبندند.
6 .مردانی از بشر به مردانی از جن پناه میبردند و آنها سبب افزایش گمراهی و طغیانشان میشدند.
7. آنها گمان کردند، همانگونه که شما گمان میکردید که خداوند هرگز کسی را (به نبوت) مبعوث نمیکند.
8 . ما آسمان را جستجو کردیم و همه را پر از محافظان قوی و تیرهای شهاب یافتیم.
9 . ما پیش از این به استراق سمع در آسمانها مینشستیم اما اکنون هر کس بخواهد استراق سمع کند شهابی را در کمین خود مییابد.
10. (با این اوضاع و احوال) ما نمیدانیم آیا اراده شری دربارهی اهل زمین شده است یا پروردگارشان اراده کرده است آنها را هدایت کند.
11. در میان ما افرادی صالح و افرادی غیر صالحند و ما گروههای متفاوتی هستیم.
12. ما یقین داریم هرگز نمیتوانیم بر ارادهی خداوند در زمین غالب شویم و نمیتوانیم از پنجهی قدرت او فرار کنیم.
13. ما هنگامی که هدایت قرآن را شنیدیم به آن ایمان آوردیم و هر کس به پروردگارش ایمان بیاورد نه از نقصان میترسد و نه از ظلم.
14. گروهی از ما – جنیان - مسلمان و گروهی ظالماند. هر کس اسلام را اختیار کند راه راست را برگزیده است.
15. و اما ظالمان آتشگیرهی دوزخند! (8)
از آیات این سوره چنین برداشت میشود که آنها گروهی دارای شعور و کمال هستند به طوری که قدرت تشخیص حق از باطل را دارند تا جایی که حتی گمراهی گمراهان و هدایت صالحان برای آنها قابل تشخیص است؛ از بهشت و جهنم خبر دارند و اهل دوزخ را میشناسند
چیستی و ماهیت جن از نگاه قرآن
از دیدگاه قرآنی، جن از آتش آفریده شده است همانگونه که انسان از خاک آفریده شده است (وَ لَقَدْ خَلَقْنَا الْانسَانَ مِن صَلْصَالٍ مِّنْ حَمَإٍ مَّسْنُون) 26 وَ الجَْانَّ خَلَقْنَاهُ مِن قَبْلُ مِن نَّارِ السَّمُوم (27) - حجر قرآن در دو مورد به خلقت جن اشاره میکند:
الف – آیه 27 از سوره حجر: «وَ الجَْانَّ خَلَقْنَاهُ مِن قَبْلُ مِن نَّارِ السَّمُوم؛ و طایفهی جن را پیش از آن، از آتش گرم و سوزان آفریدیم. » «سموم» در لغت به معنای باد سوزانی است که گویی در تمام روزنههای پوست بدن انسان نفوذ میکند، عرب به سوراخهای بسیار ریز پوست بدن «مسام» میگوید و «سَموم» نیز به همین مناسبت بر چنین بادی اطلاق میشود. مادهی «سم» نیز از همان است چرا که در بدن نفوذ کرده، انسان را میکشد یا بیمار میسازد (9) .
ب – آیه 15 از سورهی «الرحمن»: «وَ خَلَقَ الْجَانَّ مِن مَّارِجٍ مِّن نَّار؛ و جن را از شعلههای مختلط و متحرک آتش آفرید. » «مارج» در اصل از «مَرَج» (بر وزن مَرَض) به معنای اختلاط و آمیزش است، و در این جا منظور، اختلاط شعلههای مختلف آتش میباشد زیرا هنگامیکه آتش شعلهور میشود گاه به رنگ سرخ، گاه به رنگ زرد، گاه به رنگ آبی و گاه به رنگ سفید در میآید (10) . تأملی در این دو آیه شکی باقی نمیگذارد که اصل و چیستی وجود جن از آتش است، آتشی که هم گرم و سوزان است و هم مختلط. ما بیش از این از خلقت جن چیزی نمیدانیم و این مطالب را هم از قرآن استفاده کردهایم، همانگونه که چگونگی خلقت انسان را نیز از آیات قرآن به دست آوردهایم، آنجا که اصل وجود انسان را از خاک میداند: گل خشکیدهای که همچون سفال است خَلَقَ الْانسَانَ مِن صَلْصَلٍ کاَلْفَخَّا - الرحمن،14
ب - «جن» از دیدگاه سنت
دومین منبعی که در شناخت این آفریدهی مرموز الهی به ما کمک میکند اخباری است که از ناحیهی اهل بیت – (ع) – به ما رسیده است:
1- در روایتی از پیامبر اکرم (ص) میخوانیم: «خداوند جن را پنج صنف آفریده است: صنفی مانند باد در هوا، صنفی به صورت مارها، صنفی به صورت عقربها، صنفی حشرات زمیناند و صنفی از آنها مانند انساناند که بر آنها حساب و عقاب است» (11) .در این کلام تنها یکی از اقسام پنجگانه (قسم پنجم) در محل بحث ما وارد است و گرنه از سایر اقسام آن ما هیچ اطلاعی نداریم، مگر آنکه دست به تأویل ببریم و بگوییم: شاید منظور از هوا، همان ویروس و میکروبهای موجود در هوا باشد و ...؛ همانگونه که از برخی روایات دیگر نیز چنین بر میآید، مثلاً در روایتی از امیرالمؤمنین (ع) میخوانیم: «از قسمت شکستهی ظرف و دستگیرهی آن آب نخورید زیرا شیطان روی دستگیره و قسمت شکستهی ظرف مینشیند» (12) . از نظر علمی برای همه روشن است که منظور از شیطان در این روایت، میکروب است و از آنجا که در گذشته وجود این پدیده برای مردم ثابت نشده بود حضرت به جای اصطلاح «میکروب» از اصطلاح «شیطان» استفاده فرمودهاند.
2- در کتاب گرانقدر نهجالبلاغه دو مرتبه از واژهی «جن» و دو مرتبه از واژهی «جان» استفاده شده است. جالب آنکه در هر چهار مورد واژههای «انس» و «جان» در کنار هم قرار گرفتهاند. در خطبهی 182 آمده است: «و الحمد لِله الکائن قبل أن یکون کرسیٌ او عرشٌ، او سماءٌ او ارضٌ، او جان او انس» (13)؛ و باز در همین خطبه، ضمن سفارش مردم به تقوا میفرمایند: «اگر کسی راهی به سوی زندگی جاویدان میتوانست بیابد، او سلیمان پسر داود بود، کسی که پادشاهی جن و انس به تسخیر او در آمده بود» 2 .همچنین در خطبهی 183 از فرستاده شدن پیامبران به سوی جن و انس سخن میگویند 3، و در خطبهی 195 میفرمایند: «او خدایی است که در هر مکان است و در هر وقت و زمان، و با آدمیان است و با پریان» 4 . در تمام این موارد، امـیرالمؤمنین – علیه السلام – با الـگو پذیری از کلام خدا، از انس و جن در کنار هم یاد میکند و این ثابت میکند که وجود جن و پری از نظر ایشان امری پذیرفته شده بوده است.
3- در موسوعهی امام علی (ع)، ایوب بن عمرو بن شمر، از جابر، و او از امام باقر (ع) روایت میکند: «روزی حضرت علی (ع) بر روی منبر در حال سخنرانی بودند که ناگهان اژدهایی (!) از یکی از درهای مسجد وارد شد، پس مردم حمله کردند تا آن را بکشند ولی حضرت به مردم فرمان دادند که دست بکشید و آنها هم دست کشیدند. اژدها همچون مار خود را به نزدیک منبر رسانید و بر حضرت سلام کرد. حضرت از او خواست که تا پایان خطبه سکوت کند. پس از پایان یافتن خطبه، حضرت نام او را پرسیدند و او پاسخ داد: » من عمرو بن عثمان، خلیفهی شما بر جنیان هستم. راوی میگوید: من از حضرت پرسیدم: فدایتم شوم آیا این شخص نزد شما میآید و این کار بر او واجب است؟ حضرت پاسخ دادند: بلی 5.
4- ابوحمزه ثمالی از امام باقر (ع) روایت میکند که روزی برای رسیدن به حضور ایشان اجازه خواستم. در جواب گفتند: گروهی نزد ایشان هستند و من کمی صبر کردم تا این که آنها خارج شدند ولی من آنها را هرگز نمیشناختم و چهرهی آنها برای من ناشناس بود. هنگامیکه حضرت (ع) اجازه فرمودند و من داخل شدم، عرض کردم: فدایت شوم اکنون زمان بنیامیه است و خطرناک میباشد. ایشان فرمودند: «ای اباحمزه! اینها شیعیان ما از جن بودند، آمده بودند تا در مورد معالم دینشان پرسش کنند» (14) .
5- در تفسیر «نور الثقلین» روایات فراوانی از حضرات معصومین – (ع) – آورده شده که همگی بر وجود جنیان و رسیدن آنها به خدمت معصومین (ع) دلالت دارند. ما از باب نمونه تنها به یکی از آن روایات اشاره میکنیم: محمد بن حدید، از منصور بن حازم، از سعد الاسکاف نقل میکند: روزی من و تنی چند از اصحاب به خدمت امام باقر (ع) رسیدیم تا داخل شویم، پس ناگهان به هشت نفر برخوردیم که گویا همگی برادر بودند، لباس مخمل پوشیده، عمامههای زرد بر سر داشتند. آنان داخل شدند و سپس خارج گردیدند. حضرت از من پرسیدند: ای سعد! آیا آنان را دیدی؟ پاسخ دادم: آری. فرمودند: «آنان برادران شما از جن بودند، آمده بودند تا از حلال و حرامشان پرسش کنند؛ همانگونه که شما نزد ما میآیید و از حلال و حرامتان پرسش میکنید» (15). روایات در این مورد فراوان است و ما از باب نمونه تنها به چند مورد اشاره کردیم. به هر حال اخبار نشان میدهد که وجود جن و مکلف بودن آنها به احکام دین، از نظر امامان معصوم – (ع) – امری مسلم بوده است.
جن و پری,جن چیست
ج – دیدگاه فیلسوفان در مورد «جن»
از قرآن و روایات که بگذریم بد نیست سری هم به کتابهای فلسفی زده، چیستی جن را از زبان فیلسوفان بشنویم. ابن سینا در کتاب حدود در تعریف جن میگوید: «موجود زندهی هوایی ناطق [به معنی اندیشنده] دارای جرم شفاف است و به اشکال گوناگون متشکل میشود». تعریف مزبور از وی، تعریف به رسم نیست بلکه معنای اسم اوست [یعنی شرح الاسم است] (16).این دانشمند ایرانی همچنین در کتاب معروف به «پنج رساله» میآورد: «جن مخلوق مستور خدا هستند. به خاطر پوشیده بودنشان به جن نامیده شدهاند. آنها ارواح لطیفی هستند که همانند اجساد کثیف منحصر و محصور نیستند. برخی گفتهاند که پریان بر سه قبیله هستند: جن، حِنّ و بِن. ابلیس از قبیلهی جن بود و شیاطین کافران و سرکشان جن هستند. همگی آنها مخلوقاتی هستند که غالب در اَمشاج آنها آتش است، همانگونه که غالب در امشاج ما – انسانها – خاک است و قدرت خداوند وسیع است. به برخی از جنها خافی و به برخی دیگر خیال گفته میشود زیرا تنها به صورت خیال ظاهر میشوند. به شیطان، »رجیم گفته میشود زیرا هنگامی که به ملأ اعلی گوش میدهد با شهاب رجم میشود، و «غول» شیطان راهها است (17) . خواجه نصیر الدین طوسی (ره) در کتاب «تلخیص المحصّل» پس از آن که کلام فخر رازی را ذکر میکند به نقد آن میپردازد. فخر رازی میگوید: «القول فی الملائکة و الجن و الشیاطین متکلمان گفتهاند که اینها اجسام لطیفی هستند که قدرت دارند به شکلهای گوناگون درآیند، ولی فلاسفه و پیشینیان از معتزله آنها را انکار کردهاند و گفتهاند: اگر آنها اجسام لطیفی همچون هوا بودند لازم بود که بر هیچ فعلی قدرت و قوّت نداشته باشند و دیگر آنکه ترکیب آنها با کوچکترین چیزی از هم میپاشید؛ و چنانچه اجسام کثیف بودند لازم بود که ما آنها را ببینیم و گرنه جایز بود که کوهها در مقابل ما باشند و ما آنها را نبینیم. [پس معلوم میشود که از نظر فلاسفه و معتزله جن وجود ندارد].فخر رازی در پاسخ آنها میگوید: چرا جایز نباشد که آنها اجسامی لطیف باشند ولی منظور از لطافت، بی رنگ بودن باشد نه به معنای رقّت. از طرف دیگر پذیرفتیم که آنها اجسامی کثیف هستند لکن لازم نیست که هر کثیفی را که در حضور ما است مشاهده کنیم. اما فلاسفه گمان کردهاند که جنها نه مکان دارند و نه به شیء مکان دار قائم هستند، که با ارواح بشری از نظر نوع اختلاف دارند. برخی از آنها هم میگویند: ارواح بشری پس از آن که از بدنهایشان جدا شدند چنانچه شریر باشند به آن دسته از نفوس بشری که هم سنخ آنها هستند جذب میشوند و به بدنهای آنها تعلق میگیرند و به آنها بر افعال شر کمک میکنند که اینها همان شیاطین هستند؛ ولی چنانچه نیکوکار باشند امر برعکس است و خداوند به حقیقت امور آگاهتر است». جناب خواجه در نقد کلام فخر رازی میفرماید: «از معتزله نقل شده که آنها گفتهاند: ملائکه، جن و شیاطین از نظر نوعی متحد هستند و از جهت افعال مختلف میشوند. اما آنها که تنها کار خیر میکنند همان ملائکهاند و آنان که تنها کار شر میکنند شیاطیناند؛ و اما آنان که گاهی کار خیر و گاهی کار شر میکنند همان جنیان هستند و به همین خاطر است که ابلیس گاهی از ملائکه شمرده شده است [به خاطر عبادت خدا] و گاهی از جن [به خاطر سرکشی از فرمان خدا] »(18) .جناب سعدالدین تفتازانی (ره) در «شرح المقاصد» نظر فلاسفه را قبول ندارد. او میگوید: «فلاسفه گمان کردهاند که جنها، جواهری مجرد هستند که میتوانند در اجسام عنصری تصرف کنند بدون اینکه به اجسام تعلق داشته باشند بر خلاف نفوس بشری که به بدنهایشان تعلق دارند. از نظر فلاسفه، شیاطین همان قوای خیالی در انسان هستند که بر قوای عقلی مستولی شدهاند و انسان را از عالم قدس منحرف کردهاند و به جای آنکه انسان به اکتساب کمالات عقلی بپردازد، او را به پیروی از شهوات و لذات حسی و وهمی منحرف کردهاند. برخی از فلاسفه نیز بر این گمان هستند که: نفوس بشری بعد از جدایی و قطع علاقه از بدن چنانچه نیکوکار بوده و از فرمانهای عقل پیروی میکردهاند اینان همان جن هستند ولی چنانچه شریر بودهاند و باعث شرور و افعال قبیح شده، کمک کار ضلالت و گمراهی بودهاند، اینان همان شیاطین هستند. به هر حال ما نظر فلاسفه را قبول نداریم زیرا بر قول به وجود ملائکه، جن و شیاطین اجـماع وجود دارد و کلام خداوند – تعالی – و کلام انبیاء – (ع) – نیز گویای همین مطلب است. از طرف دیگر از بسیاری از عقلا و اولیای الهی مشاهدهی جن حکایت شده است پس وجهی ندارد که آنها را انکار کنیم، همانگونه که به وسیلهی ادلهی عقلی نمیتوانیم آنها را اثبات کنیم». این بود کلام جناب تفتازانی در «شرح المقاصد». از سخنان فخر رازی و تفتازانی چنین برداشت میشود که فلاسفه، جن و ملائکه را به شکل رایج آن قبول ندارند اما ببینیم نظر جناب میرداماد (ره) که خود یکی از فیلسوفان است در این مورد چیست؟ ایشان در کتاب «قبسات»، قبس نهم میفرمایند: «همانا وجود جن از چیزهایی است که در مذهب برهان (فلسفه) مانعی از آن وجود ندارد و در مورد آن نصوص فراوانی از قرآن کریم و احادیث معصومین وارد شده است به گونهای که ما چارهای غیر از یقین به آن نداریم. او سپس به تعریف جن از دیدگاه ابن سینا میپردازد و اضافه میکند: جن در صورتی، حیوان هوایی ناطق است که دارای نفس ناطقهی مجرد باشد که با نفس خویش به تدبیر بدن هوایی بپردازد [اثبات وجود نفس ناطقه برای جن! ] . پس حق همان است که حکمای اسلامی گفتهاند که جن نه جسم است و نه جسمانی، بلکه موجودی است مجرد که از نظر ماهیت و چیستی با نفوس بشری تفاوت دارد اما از طرف دیگر به جسدهای آتشین و هوایی تعلق گرفته است و میتواند در این عالم تصرف کند. این همان چیزی است که ابن سینا به آن اعتقاد دارد و فخر رازی هم در» ملخّص همین سخن را گفته است (19) . ایشان سپس به سخنان فخر رازی و سعد الدین تفتازانی اشاره کرده، به نقد آنها میپردازد. از گفتهی جناب میرداماد معلوم میشود که بسیاری از فلاسفه نیز وجود جن را پذیرفتهاند و به ماهیت آن پی بردهاند، هر چند ممکن است برخی از آنها در مورد جن دست به تأویل برده باشند! از طرف دیگر هویدا شد که از نظر فلاسفه، جن نیز همانند انسان دارای نفس ناطقه است، منتهی تفاوت آنها در جسد است بدین گونه که جسد انسان جسم است آن هم یک جسم خاکی، ولی جسد جن جسم نیست بلکه جسدی است آتشین و هوایی! اما جناب صدر المتألهین (ره) در «مفاتیح الغیب» دست به تأویل میبرد و از نگاه تازهای به مسأله نگاه میکند. ایشان پس از آوردن آیات و روایاتی که به مسألهی جن پرداخته است مینویسد: «اکثر آنچه ما در این باب ذکر کردیم کلام غیر اهل کشف بود و هر کس بخواهد حقیقت فـرشته و جن را از راه بحث و فکر یا نقل و روایت بشناسد، بی آن که راه اهل بصیرت را بپیماید همچون انسان ورم کردهای است که چاقی را از راه ورم جستجو میکند [طبل تو خالی است].بدان که جن از» اجتنان به معنای اختفاء و استتار گرفته شده، و به همین خاطر است که ملائکه در کلام الهی، جن نامیده شدهاند (وَ جَعَلُواْ بَیْنَهُ وَ بَین الجِْنَّةِ نَسَبً- صافات، 158 ) . جن را از آنرو جن گویند که مخفی و پوشیده است، همانگونه که پیامبر اکرم (ص) فرمود: «همانا در» جنّت چیزهایی است که نه هیچ چشمی دیده است و نه هیچ گوشی شنیده است و نه بر قلب هیچ بشری خطور کرده است. پس تمام اینها به استتار بر میگردد و استتار بر خلاف زعم مردم، همیشه به یک شکل نیست بلکه مردم از چگونگی این استتار که گاهی با ظهور جمع میشود غافل هستند، همانگونه که خداوند – تبارک و تعالی – میفرماید: (او با شما است هر جا که باشید – حدید، 4 ) و همچنین (سه نفر با هم نجوا نمیکنند، مگر این که خداوند چهارمی آنهاست، و نه پنج نفر مگر این که او ششمی آنهاست – مجادله، 7 )، پس دقت کن که این مسأله چقدر مخفی است! با این که ما در این مسأله شک نمیکنیم و به خاطر ایمان به قرآن به آن اقرار میکنیم، پس این مسأله هم مشهود است و هم محجوب، و هیچ حجاب وجودی موجود نیست و عدم، هیچ حکمی ندارد؛ و همین طور ما ایمان داریم که فرشته و شیطان با ما هستند، پس بین ما و شیطان هیچ حجاب محسوس و مانع ملموسی وجود ندارد. از طرف دیگر چشمان ما باز است و با این حال فرشته و جن را درک نمیکنیم در حالی که او و قبیلهاش ما را میبینند از جایی که ما آنها را نمیبینیم، ولی در عوض ما آنها را از روی ایمان [و تسلیم] میبینیم نه به صورت عینی و خارجی. پس آن ساتر و مانعی که بین ما و آنها حجاب میشود چیست؟ پس معلوم است که در اینجا حکمتی وجود دارد. همین طور منظور از حجابهای نورانی و ظلمانی که خداوند فرموده است که بین او و ما قرار دارند چیست؟ آن حجابها در حق عارفین برداشته شدهاند، پس آنها خدا را مشاهده میکنند و محجوبون از علمای رسوم (رسمها) او را انکار میکنند. به آن حجابها، حجاب ظاهری و باطنی گفته میشود، اولی برای عارفین و دومی برای محجوبون، در حالی که آن چه برای عارفین مکشوف است و برای محجوبون مستور است، چیزی غیر از ذات خدای سبحان نیست. پس اهل الله (عارفین) پیوسته در دنیا و آخرت خدا را به صورت عینی و دائمی مشاهده میکنند. [ملاصدرا (ره) با آوردن این مثال میخواهد به ما بفهماند که حقیقت فرشته و جن غیر از آن چیزی است که ما فکر میکنیم! ] (20) .همچنین جناب ملاصدرا (ره) در مورد شیطان و کارهای او مینویسد: «بدان که حقیقت شیطان، جوهری است نفسانی که فاعل شر، مبدأ غلط در اعتقادات، مبدأ فسوق و عصیان در اعمال، منشأ وسوسه و مکر و خدیعه، نشان دادن اشیائی که هیچ حقیقتی ندارند و جلوه دادن باطل در لباس حق میباشد. این به آن خاطر است که ابلیس وقتی حیلهاش بر آدم تمام شد و به اهداف خود دست یافت و به آرزوی خود رسید و از خداوند خواست که او را تا روز قیامت مهلت دهد و خداوند هم خواستهی او را پذیرفت، در آن هنگام برای خود باغی برگزید و درختانی در آن کاشت و نهرها در آن جاری ساخت تا با آن باغی که آدم در آن ساکن بود هم شکل باشد و در آن از قیاس مغالطی استفاده نمود و یک نوع هندسهای که فانی و قابل اضمحلال بود در آن به کار گرفت، همانگونه که اگر آینهای را روبروی باغ و نهرها و ساختمانها قرار دهند، یک سری صورتهای خیالی و فانی در آن دیده میشود. آن گاه خانههای اهل و ذریه و دوستانش را در آن قرار داد. چنین باغی همانند سراب است که انسان تشنه آن را آب میپندارد تا وقتی که نزد آن میآید و چیزی نمییابد (نور، 39) . این صورتگری شیطان به خاطر این است که او از» جن بود. همچنین گفته شده است که کار جن بیشترش تخییل و تمثیل چیزی است که هیچ حقیقتی ندارد. کار ابلیس هم به همین گونه است تا بدین وسیله مردم را از راه استوار و صراط مستقیم باز دارد و به همین خاطر است که به ذریهی آدم وعده میدهد «یَعِدُهُمْ وَ یُمَنِّیهِم وَ مَا یَعِدُهُمُ الشَّیْطَنُ إِلَّا غُرُورًا - نساء، 120 »؛ اما آن باغی که ابلیس آن را برای ذریهی خود غرس کرد تا فرزندان آدم را صید کنند و آنها را از بهشت پدرشان – آدم – خارج کنند عبارت است از امور دنیوی و شهوات واهی و پست، و کار خطا و گناهان و لهو و لعب و ... اما اهل طاغوت و اولیاء شیطان همان کسانی هستند که از یاد و ملکوت خدا روی برگردانیدهاند و بر دنیا و شهوات آن اعتکاف کردهاند و در شبکهی ابلیس واقع شده، در ریسمانهای او اسیر گردیدهاند پس اینان در عذاب مشترکاند و از برزخ تاریکیها خارج نمیشوند «لَا تُفَتَّحُ لهَُمْ أَبْوَابُ السَّمَاءِ وَ لَا یَدْخُلُونَ الْجَنَّةَ حَتیَ یَلِجَ الجَْمَلُ فیِ سَم الخِْیَاط وَ کَذَالِکَ نجَْزِی الْمُجْرِمِین (40) لهَُم مِّن جَهَنَّمَ مِهَادٌ وَ مِن فَوْقِهِمْ غَوَاش وَ کَذَالِکَ نجَْزِی الظَّالِمِین (41) - اعراف» (21).جناب ملاصدرا (ره) در این فراز به صراحت جن را به تأویل میبرد. تأویلی بسیار دقیق که جای تأمل دارد. آیا حقیقت جن در واقع همین است که ملاصدرا میگوید یا چیزی است که متکلمان و بسیاری از علمـای اهل سنت (فخر رازی، سعـد الدین تفتازانی و ...) به آن معتقد هستند؟ آیا جن وجـود خارجی دارد یا نه؟ ما در این تحقیق مختصر کوشش نمودیم دیدگاه قرآن، روایات و دانشمندان اسلامی را در این مورد بیابیم. از ظواهر قرآن و روایات و نظر بسیاری از دانشمندان اسلامی چنین بر میآید که جن دارای یک واقعیت خارجی همچون انسان است. آنها در پهنهی زمین زندگی میکنند، آداب و رسوم دارند، ازدواج میکنند و به آنها تکلیف میشود. بسیاری از آنها به خاطر سرکشی از فرمان خدا روانهی جهنم میشوند؛ و این چیزی است که با گفتار ملاصدرا سازگاری ندارد. او مسألهی جن را به نحوی تأویل میکند که دیگر جایی برای زندگی، ازدواج و مبعوث شدن آنها باقی نمیماند. از دیدگاه ملاصدرا (ره) خطابهای فراوان قرآنی به انسان و جن و کنار هم قرار دادن آنها چگونه قابل توجیه است؟ جریان نزول سورهی جن و تصریح قرآن به اینکه گروهی از جن کلام خدا را شنیدند و به آن ایمان آوردند چه میشود؟ اینها همه نکاتی است که ما را از پذیرش کورکورانهی دیدگاه ملاصدرا (ره) باز میدارد، هر چند ما به دنبال حقیقت هستیم و در میان این نظرات، واقعیت را میجوییم. از نظر نگارنده شاید بتوان گفت: هم دیدگاه قرآن و روایات مبنی بر وجود خارجی جن قابل پذیرش است و هم دیدگاه ملاصدرا (ره) مبنی بر تأویل آنها، منتهی به این شکل که باید بین این دو نظر در جاهای مختلف فرق گذاشت؛ یعنی از یک طرف بپذیریم که جن در دنیای خارج وجود دارد همان طور که انسان و حیوانات وجود دارند و از طرف دیگر برخی اوقات مراد از جن را به تأویل ببریم؛ همانگونه که در روایتی از حضرت رسول (ص) آوردیم که جن بر پنج صنف است که تنها یک صنف آن مورد حساب و عقاب واقع میشود (22) .بدین وسیله هم آیات قرآنی و نصوص روایی محفوظ مانده است و هم تأویلهای جناب ملاصدرا (ره) از جن و شیاطین قابل پذیرش است، و خدا داناتر است.
نتیجه گیری
هستی «جن» در قرآن و سنت پذیرفته شده است. قرآن کریم، آفرینش جن را از آتش میداند، آتشی سوزان و مختلط. دقت در متون قرآنی و روایی نشان میدهد که جن دارای فهم و درک بوده، تکالیف الهی بر گردن او نیز ثابت است. جن نیز همانند انسان قدرت اندیشیدن و تفکر دارد و در زندگی خویش در انتخاب راه خوب از بد مختار است؛ این مطلب حکایت از وجود «نفس ناطقه» در جن دارد. فیلسوفان اسلامی پس از تقسیم ماهیت به جوهر و عرَض، جوهر را به پنج قسم تقسیم میکنند: عقل، نفس، ماده، صورت و جسم. در این که جن جوهر است نه عرَض جای هیچ شکی نیست زیرا جن، موضوع برای اَعراض قرار میگیرد نه آن که خود، عرض باشد. حال پرسش اساسی این است که جن را باید از کدامین اقسام جوهر بدانیم؟ بررسیهای ما در این تحقیق نشان میدهد که جن را باید از اقسام جوهر «نفس» دانست زیرا این آفریدهی الهی نه جسم است که از هرگونه احساس و درکی خالی باشد و نه عقل است که از تمام ویژگیهای ماده و مادیات پیراسته باشد. ماده و صورت نبودن آن نیز بسیار روشن است. پس، از آنجا که جوهر را تنها در این پنج قسم منحصرکردهاند ناگزیر باید جن را از انواع نفس به شمار آوریم. در تعریف نفس آوردهاند: «جوهرٌ مجردٌ عن المادة ذاتاً متعلّقٌ بها فعلاً» (23) . جوهر انسانی از آن جهت که ذاتاً مجرد است ولی در مقام فعل نیازمند ماده است داخل در تعریف نفس است. جوهر جنی نیز ذاتاً مجرد است زیرا در مباحث مربوط به «تجرد نفس» ثابت شده است که درک و فهم از ویژگیهای موجود مجرد است پس جن نیز از آن جهت که قدرت اندیشیدن و تفکر دارد ناگزیر موجودی مجرد است، منتهی همانگونه که نفس انسانی در مقام فعل محتاج بدن خاکی است، نفس جنی نیز در مقام فعل، محتاج جسد هوائی و آتشین است.
پی نوشت ها :
1 .دانشنامه جهان اسلام، ج 10، ص 792
2 .آذرتاش آذرنوش، فرهنگ معاصر عربی – فارسی، ص 94
3 .لسان العرب، ج 2، ص 385
4 .راغب اصفهانی، مفردات الالفاظ القرآن، ص 203
5 .همان، ص 204
6. تفسیر نمونه، ج 25، ص 100
7 .تفسیر نمونه، ج 25، ص 101
8 .ترجمه تفسیر نمونه، ج 25، صص 100، 109 و 114
9 .تفسیر نمونه، ج 11، ص 68
10 .تفسیر نمونه، ج 23، ص 119
11 .سفینة البحار، ج 1، ص 186 (ماده جن)
12 .کتاب «کافی»، ج 6، ص 385، حدیث 5
13.دکتر سید جعفر شهیدی، ترجمه نهج البلاغه، خطبههای 182، 183 و 195 - موسوعه امام علی (ع)، ج 7، ص 29
14. میزان الحکمه، ج 2، ص 118
15. .تفسیر نور الثقلین، دوره 5 جلدی، ج 5، ص 433، حدیث 15
16.ابن سینا، حدود، ص 39
17. پنج رساله، رسالة فی لغة، ص 9
18.تلخیص المحصل، ص 230
19..قبسات، قبس نهم، ص 403
20 .مفاتیح الغیب، ص 190
21 .مفاتیح الغیب، ص 192
22. .مراجعه کنید به صفحه 7 از همین نوشتار
23.طباطبایی، محمدحسین؛ بدایة الحکمه، ص 152