احترام به سالمندان را رعایت کنیم

به احترام بزرگترها برپا
سالمندی به سالهای نزدیک یا پیشیگرفته از میانگین طول عمر بشر اشاره دارد و بنابراین پایان چرخه? حیات انسان میباشد. افراد سالمند قابلیتهای احیاشونده? محدودی دارند و بیش از دیگر بزرگسالان در معرض بیماری، سندرمها و کسالت هستند.
احترام به سالمندان را رعایت کنیم
همه ما در خانواده خود سالمند داریم و باید به آنها احترام بگذاریم اگر دوست دارید بدانید اسلام چه نظری دارد پس بخوانید .
از اثرات احترام به سالمندان دوستی با پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله است چه افتخاری بالاتر از این که فردی لیاقت دوستی با پیامبر را داشته باشد احترام گذاشتن به سالمندان حتی در خیابان وقتی عبور از عرض آن برای آنها دشوار است احترام به آنها محسوب میشود . گرفتن بار سنگینشان کمک کردن برای سوار شدن یا پیاده شدن همه و همه احترام به آنهاست و باعث ایجاد احساس همدلی در مردم میشود.
برکت در زندگی
برکت از ثروت یا قدرت نیست چه افرادی که قدرت د اشتند و به سعادت نرسیدند و در نهایت شقی از دنیا رفتند و چه بسیار افرادی که از صبح تا شب مشغول کارند و ثروت میاندوزند اما در زندگی خود خیری نمیبینند و در نهایت احساس شادی ندارند و رضایتی در قلب خود حس نمیکنند پیامبر صلی الله علیه و آله وسلم میفرمایند : برکت با بزرگان شماست.
ارزش وقار پیر
پیر دنیایی از تجربه است، موی سفید حکایت از زندگی و فراگیری بسیاری از مکتب زمانه دارد و درس این مکتب بسیار گران و پر هزینه است چه زیباست که از تجربیات آنها بیاموزیم و در زندگی خود از آنها بهره ببریم.
امام علی علیه السلام میفرمایند : وقار پیری نزد من دوست داشتنیتر از نشاط جوانی است غرر الحکم ح 10099
بنابر این نباید پیران را انسانهای بی فایده و خالی از سود بدانیم چراکه آنها بسیار با تجربه و بسیاری نیز دانشمند و فرهیختهاند.
احترام به سالمند احترام به خدا
احترام گذاشتن به انسانهای سالمند و احترام به سالمندان احترام به خداست چرا که آنها نیز مخلوق خداهستند و از خدا نعمتی مانند طول عمر گرفتهاند و عمر گرانقدر را برای فرزندان جامعه و ... صرف کردهاند پیامبر صلی الله علیه و آله در این رابطه فرمودند: .... احترام گذاشتن به مسلمان پیر تجلیل از خداست ... اصول کافی ج 3ص 240
پیامبر صلی الله علیه و اله میفرمایند: وجود پیران سالخورده بین شما باعث افزایش رحمت و لطف پروردگار و گسترش نعمتهای الهی بر شماست.نهج الفصاحه، ص22
نگه داری از سالمند
سمیه. ک که سالهاست از مادر پیرش نگهداری میکند، میگوید: این کار واقعا سخت است، اما هر بار عصبانی و ناراحت میشوم، به خودم میگویم مادرم سالها برای من زحمت کشیده و حالا وظیفه من است که از او نگهداری کنم. البته بعضیها میگویند باید فکر کنم مادرم مثل یک بچه شده؛ اما بچه روز به روز بزرگتر شده و نیازش به ما کمتر و شیرینزبانیهایش هم بیشتر میشود، در حالی که در این نوع رابطه هیچوقت چنین دلخوشیهایی وجود ندارد.
یکی بچهای معلول دارد، دیگری از مادر پیرش نگهداری میکند و فردی با بیماری همراه است که مشکلات روحی ـ روانی مزمن رنجش میدهد. خیلیها با دردسرهای نگهداری از این افراد دست و پنجه نرم میکنند، اما نمیدانند چاره چیست و چه کار باید کرد؟
مهین. پ حدود ده سال از فرزند معلولش نگهداری کرده، اما آنطور که میگوید دیگر توان و شرایطش را ندارد و "‹ ناچار سراغ یکی از مراکز مخصوص نگهداری کودکان معلول رفته است. این مادر 38 ساله از این که از فرزندش دور میشود، احساس بدی دارد ولی به هیچ وجه دیگر قادر نیست به تنهایی از او نگهداری کند.
دکتر پروین ناظمی، روانشناس و مدرس دانشگاه در این زمینه میگوید: زمانی که فرد مسئولیت نگهداری از بیمار یا سالمند و رسیدگی به کارهای او را بر عهده داشته باشد یا حتی اطرافیانی که برای مدتی طولانی و به شکل مستمر با بیمار در تماس هستند، دچار مشکلات متعددی خواهند شد؛ به همین دلیل این افراد باید شیوههای صحیح رویارویی با مشکل را به منظور حل آن بشناسند و از آنها کمک بگیرند.
البته در بسیاری از کشورهای پیشرفته نیز اولین کاری که در این زمینه انجام میشود، ارائه نکات آموزشی صحیح به مراقبان و اطرافیان بیمار است تا آنها با شناخت کافی از عزیزانشان نگهداری کنند.
پذیرش شرایط؛ اولین گام موفقیت
همیشه پذیرش شرایط ناخوشایند، سخت و دشوار است، اما متخصصان تاکید میکنند برای کنارآمدن با این مسأله، ابتدا باید شرایط پیشآمده را بپذیرید و قبول کنید بیمار یا سالمندی همراه شما"‹"‹ست که باید از او نگهداری کنید.
گاهی شاهدیم اطرافیان بیمار، وضعیت او را بدرستی درک نمیکنند و نمیپذیرند او شرایطی متفاوت با افراد عادی دارد. در حالی که اگر چنین پذیرشی ایجاد نشود، مسلما سازگاری هم به وجود نخواهد آمد و در نتیجه فرد نمیتواند خودش را با شرایط پیشآمده منطبق کند.
محبوبه. ع یکی از این افراد است که نمیتواند بیماری همسرش را بپذیرد. همسر محبوبه حدود یک سال پیش سکته مغزی کرده و اکنون کار چندانی از دستش ساخته نیست، اما او میگوید: نمیتوانم زندگی را به تنهایی بگذرانم و اگر همسرم سلامتش را به دست نیاورد، ادامه زندگی برایم ممکن نیست.
محبوبه هر شب و هر روز به جای این که به فکر حل مشکلاتش باشد، دائم با شکوه و گلایه میگوید: چرا این اتفاق برای من پیش آمده است؟ چرا باید در این سن و سال، همسرم را در این وضعیت ببینم؟
در حالی که این ناراحتی و شوک که منجر به احساس سردرگمی و آشفتگی مراقب هم میشود، به نوعی مقاومتکردن در برابر پذیرش بیماری است و میتواند موجب استرس و اضطراب فرد مراقب شده و وضعیت بیمار را هم بدتر کند.
باید وضعیت بیمار یا سالمند را بخوبی درک کنید و بدانید توانایی انجام چه کارهایی را دارد و در چه اموری به کمک شما نیاز خواهد داشت.
کاوه. پ در این مورد میگوید: همسرم هیچوقت شرایط مرا درک نمیکرد و با وجود این که بعد از بیماری، توانایی حرکت نداشتم همیشه از من میخواست به کارهای بچهها رسیدگی کنم یا با او به خرید بروم. در آن شرایط، هم من و هم همسرم تحت فشار زیادی قرار گرفته بودیم؛ چون او قبول نمیکرد بیماری من واقعی است و نمیتوانم مانند فردی عادی، نیازهای زندگی را تامین کنم.
به گفته این روانشناس، نپذیرفتن واقعیت موجب ایجاد اضطراب میشود و اضطراب هم میتواند ارتباط با بیمار را دچار مشکل کند و در نتیجه انتظاری که از روند درمان و مراقبت داریم، برآورده نخواهد شد.
از دیگران کمک بگیرید
همه چیز فقط به بیمار مربوط نمیشود و لازم است اطرافیان هم مراقب رفتارهای خود باشند؛ مثلا مراقبی که عصبانی یا وسواسی است و به شکل افراطی از بیمارش حمایت میکند یا کسی که بیمار را به حال خودش رها کرده، همگی میتوانند دردسرساز شوند.
نکته: همه چیز فقط به بیمار مربوط نمیشود و لازم است اطرافیان هم مراقب رفتارهای خود باشند؛ مثلا مراقبی که عصبانی یا وسواسی است و به شکل افراطی از بیمارش حمایت میکند یا کسی که بیمار را به حال خودش رها کرده، همگی میتوانند دردسرساز شوند
مراقبان باید بدانند در این شرایط هم میتوانند به زندگی عادیشان ادامه دهند و فقط باید موقیعتشان را بدرستی بپذیرند و برای حل مشکلات تلاش کنند. در این اوضاع، کمکگرفتن از متخصصان و کسب آموزشهای لازم نیز میتواند بسیار موثر باشد؛ مثلا هنگامی که بیمار از خوردن دارو اجتناب میکند، میتوانید به شیوههای مناسبی که متخصصان توصیه میکنند دارو را به او بخورانید تا وضعیت روحی و جسمی او بدتر نشود.
به استقلالشان احترام بگذارید
بسیاری از بیمارانی که برای انجامدادن کارهای روزمرهشان به دیگران نیازمندند، دوست ندارند استقلال خود را از دست بدهند. بنابراین تا جایی که امکان دارد باید اجازه دهید فرد بیمار یا سالمند خودش به کارها رسیدگی کند و فقط زمانی باید به آنها کمک کنید که خودشان از شما میخواهند.
به عنوان نمونه در شرایطی خاص و برای برخی از بیماران، تغییرات و اختلالاتی در روابط خانوادگی، اجتماعـی و شغلی فرد ایجاد میشود، اما هیچیک از این بیماران دوست ندارند با چنین طرز فکری، استقلال خود را از دست بدهند و به دیگران وابسته شوند. کسانی که دچار معلولیت هستند نیز همینطور فکر میکنند و اصلا نمیخواهند برخورد نامناسبی از دیگران ببینند.
بیماران مبتلا به آلزایمر؛ معصوم و مهجور
بیماریهای مختلفی ممکن است برای فرد ایجاد شود و اطرافیانش را با مشکل مواجه سازد؛ معلولیتهای مختلف، بیماریهای روحی یا مشکلات نخاعی و حرکتی، اما در این میان آلزایمر یکی از بیماریهایی است که هم دشواریهای خاص خودش را دارد و هم تا حدی مهجور مانده است.
با توجه به شیوع روزافزون این بیماری نیز به نظر میرسد لازم است افراد اطلاعات کافی در این زمینه کسب کنند. آن طور که مطالعات و آمار جهانی نشان میدهد در حال حاضر در هر چهار ثانیه یک نفر دچار این بیماری میشود و با توجه به عوارض و مشکلاتی که برای فرد، خانواده و اجتماع ایجاد خواهد کرد، لازم است آگاهی افراد افزایش یابد.
خانم حسینخان، مسئول آموزش مراقبان و خانوادههای انجمن آلزایمر در گفتوگو با "‹جامجم"‹ میگوید: مراقبان بیماران مبتلا به آلزایمر با مشکلات متعددی روبهرو هستند که میتوان آنها را به سه دسته اقتصادی و اجتماعی، جسمی و خلقی و عاطفی تقسیم کرد.
به گفته وی، یکی از ابتداییترین مشکلاتی که برای مراقبان این افراد ایجاد خواهد شد، منزویشدن و تنهاماندن آنهاست. به عنوان مثال، در بسیاری از شرایط فرد ناچار است برای مراقبت از بیمار، کارش را رها کند و از طرفی، روابط خانوادگی آنها هم بسیار کم میشود؛ چون عدهای چندان تمایل ندارند این بیماران را به مهمانیها دعوت کنند.
به گفته حسینخان، ناآشنایی و بیاطلاعی عموم افراد جامعه و همچنین فراهمنبودن شرایط مناسب شهری، ازجمله مشکلاتی است که حضور مراقب را همراه با بیمارش در جامعه دشوار میسازد. در ضمن، گاهی مسئولیت مراقبت از بیمار فقط برعهده یکی از اعضای خانواده است و در نتیجه او با توجه به حجم زیاد کارها نمیتواند بهراحتی در جامعه حاضر شود.
وی با اشاره به این که نبود سازمانها و مراکز حمایتی یکی دیگر از مشکلات جدی مراقبان به حساب میآید، یادآور میشود: متأسفانه در حال حاضر در کشورما آنطور که باید و شاید مراکز روزانه یا شبانهروزی توانبخشی و مراقبت از بیماران وجود ندارد یا به دلیل هزینههای سنگین، خانوادهها از این شیوه منصرف میشوند.
حسینخان میافزاید: متأسفانه آلزایمر به عنوان بیماری خاص شناخته نشده و تحت پوشش بیمه هم نیست که این موضوع میتواند برای مراقبان دردسرساز شود. در کنار این مورد، مشکلات اقتصادی ناشی از این بیماری را که بر خانواده تحمیل میشود نیز نباید نادیده گرفت.
وی با اشاره به بروز مشکلات جسمی برای مراقبان توضیح میدهد: مراقبان با توجه به شرایط و وضعیت دشواری که در آن قرار دارند، دائم تحت استرس بوده و در نتیجه مستعد ابتلا به بیماریهای مختلفی هستند؛ از بیماریهای سادهای مانند سرماخوردگی تا بیماریهای مزمن و جدی.
البته تمام افرادی که مراقب فردی بیمار هستند، دچار چنین مشکلاتی خواهند شد، ولی با توجه به این که آلزایمر بیماری دوران سالمندی است و معمولا همسر بیمار نیز سن زیادی خواهد داشت، اهمیت این موضوع بیشتر مشخص میشود.
حسینخان میافزاید: مراقبان از نظر روحی در معرض فشارهای مختلفی قرار دارند که شاید بارزترین آنها را بتوان تجربه از دستدادن عزیزی دانست. در واقع، با توجه به این که آلزایمر حافظه فرد را تحت تاثیر قرار میدهد، کمکم رابطه و خاطرات مشترک مراقب و بیمار نیز از بین میرود و او از دستدادن فردی عزیز را بتدریج و از نزدیک تجربه میکند.
به گفته وی، اطرافیان همیشه و باوجود مراقبتهای کامل و کافی، احساس عذاب وجدان دارند و تصور میکنند آنطور که باید وظیفهشان را انجام ندادهاند. این موضوع بویژه با پیشرفت بیماری تشدید میشود و حس بدتری به فرد مراقب میدهد. علاوه بر این، قضاوتهای نادرست اطرافیان و بستگانی که از دور شاهد ماجرا هستند نیز میتواند بر مشکلات بیفزاید.
راهکارهایی ساده برای بهبود شرایط
کسب اطلاعات و آگاهی درباره مشکلات بیماریهای مختلف بسیار مهم است و به همین دلیل، اطرافیان بیمار حتما باید به شیوههای گوناگون درصدد این کار باشند. علاوه بر این، به گفته حسینخان، خانوادهها باید سعی کنند با پیوستن به گروههای مراقبان و مشورت با آنها، آموزشهای لازم را در این مورد به دست آورند. دکتر ناظمی نیز تاکید میکند: برخی افراد تصور میکنند پس از بروز بیماری، کاری از دستشان ساخته نیست و به همین دلیل مراجعه به متخصص و کسب اطلاعات برای نگهداری از بیمار را چندان مهم نمیدانند؛ در حالی که باید این باورهای غلط را کنار بگذاریم و اطلاعات مناسب را در مورد هر بیماری کسب کنیم.
افسردگی در سالمندان
پدر و مادرهایی که مثل عزیزجان این روزها یا تنها ماندهاند یا از بیکسیوکم توانی، به توجه فرزندانشان نیازمند شدهاند، کم نیستند، خیلی از ما در روزهای جوانی و در سالهایی که با کودکانمان بازی میکنیم، به آنها غذا میدهیم، حمامشان میبریم، دعوایشان میکنیم و... حتی باور نمیکنیم که روزی به توجهشان نیاز خواهیم داشت، فکر این که نیاز خواهیم داشت تا دختر یا پسر کوچک امروز، لقمهای غذا در دهانمان بگذارد، دستمان را بگیرد تا زمین نخوریم، ما را به حمام ببرد یا آرزوی این را خواهیم داشت که به ما لبخند بزند و مهربانی کند، خندهدار است، اما فرآیندی است که برای خیلیها در زندگی به واقعیت پیوسته است.
قبل از رسیدن به سن یائسگی، در خانمها به طور معمول آمار افسردگی بیش از آقایان است، اما در پی بازنشستهشدن یا از کار افتادهشدن آقایان در سنین بالاتر و با توجه به فشارهای ناشی از موارد گوناگون که اغلب روی آقایان بیشتر است مانند مسائل درمانی یا هزینههای زندگی، تامین مسکن و... بروز افسردگی در آقایان بیشتر میشود و در سنین سالمندی تقریبا آمار افسردگی خانمها و آقایان برابر میشود. متاسفانه آمار بالای افسردگی در خانههای سالمندان بیش از 70 درصد است. در حالی که افسردگی در میان سالمندانی که در منزل خودشان یا با اعضای دیگر خانواده زندگی میکنند، حدود 30 درصد گزارش شده است.
ربابه زندگی در خانه پسر و عروسش را دوست ندارد و از یکسال قبل که زندگی با آنان را در یک خانه آغاز کرده گوشه گیرترشده، آهسته حرف میزند، از هر چیزی زود میرنجد، گاهی زود عصبانی و مضطرب میشود، شبها در خواب گریه میکند و... دوشغلهبودن پسرش از یکسو و شاغلبودن عروس و سروکله زدن نصف روز با نوهها او را بیحوصلهتر کرده است. پای صحبتش که بنشینی دایم از خاطرات گذشته میگوید؛ از روزهایی که دختر جذابی بوده، موهای بلوندی داشته و پسرهای محله بارها به خواستگاریاش آمدهاند یا روزهایی که با غلامعلی ـ همسرش ـ برای ماموریت کاری، از این شهر به آن شهر میرفتهاند. او حتی خاطرات دوران کودکیاش را به یاد میآورد و به آن افتخار میکند. از نبود همصحبت گله میکند، از نداشتن کسی که پای حرفهایش بنشیند.
مشاور به پسر و عروس ربابه توصیه کرده است که از او بخواهند برای قدم زدن یا کارهایی چون خرید هفتگی با آنها همراه شود. اگر نمیپذیرد، با ملایمت تشویقش کنند. او را به مراسم و برنامههایی که زمانی علاقه داشت، ببرند، ولی از سالمند افسرده انتظار نداشته باشند در نخستین گام به همه پیشنهادهای آنها عمل کند یا بهعبارت دیگر به زور از او نخواهند که همه این کارها را در همان آغاز انجام دهد، چون ناتوانی او در انجام همه این کارها میتواند به نتیجه عکس بینجامد. از سویی هرگز او را متهم نکنند که مشکلی ندارد و همه این دردها غیرواقعیاند و انتظار نداشته باشند که یکشبه حالش خوب شود؛ هر فرد افسرده با حمایت و گذر زمان بهبود مییابد.
روی دیگر سکه سالمندی
اما همیشه نمیتوانیم تمام تقصیرها را به دوش فرزندان بیندازیم، گاهی والدین پیر هم وقتی قصد زندگی مشترک با فرزندان دارند، بدقلقی میکنند که باعث ورود بحرانی تازه به زندگی فرزندان خواهند شد. منیره تابناک از جمله افرادی است که در این باره میگوید: «دو سال قبل مادرم فوت کرد و پدرم تنها شد. وضع زندگی و مالی ماهم تعریفی نداشت چون شوهرم مجبور بود از صبح تا شب در مکانیکی کار کند. پدرم بازنشسته ارتش است و به دلیل تنهایی اتاقی به او دادیم تا پیش ما بیاید اما از آن زمان خون به جگرم کرده، شوهر و پدرم هر شب با هم بحث و دعوا دارند، پدرم او را بیعرضه میخواند که نمیتواند زندگی راحتی برای من فراهم کند و شوهرم هم به پدرم بیاحترامی میکند.»
بسیاری از سالمندان هم وقتی با فرزندانشان همخانه میشوند، به استخوان لای زخم بدل میشوند. به عنوان نمونه، برخی از آنان از این که مورد ترحم قرار بگیرند، کسی آنها را وادار به رژیم غذایی خاصی کند و داروهایشان را گوشزد کنند، دل آزرده میشوند چون آنها را نشانه ناتوانی و عجز خود میدانند.
وقتی سایه سر میرود
به سالمندی که میرسیم تمام نیازها و اشتیاقهای جوانی رنگ میبازد، دیگر خبری از اراده و سرکشی و لجاجت نیست. احساسات، شکل کودکانه به خود میگیرد، اشکها زودتر از تصور سرازیر میشود، سروصدا آزار میدهد، حوصله زود سر میرود، زود رنجی عادت میشود، چشمها کم سو میشود، اما میبیند اشارههای ابرویی را که از پشت سر او را نشانه میرود یا پچپچهایی را که دربارهاش میشنود و سکوت میکند و... برخی نیاز به فرزندان و توجه آنان را نتیجه از دست رفتن سایه سر میدانند. سایهای که گاه تا 70 ـ 60 سال بر سر داشتهاند و در خلأ او به دنبال جایگزین میگردند.
آقا حجت بازنشسته 78 سالهای است که 34 سال در شرکت مخابرات تهران خدمت کرده و شش سال پیش همسرش را از دست داد، با وجودی که خودش ادعا میکند به کسی نیاز ندارد، اما دو دخترش هر روز به او سر میزنند که اگر به او سرکشی نکنند، سینک ظرفشویی خانه از ظروف نشسته پر میشود و آقا حجت، غذا از بیرون سفارش میدهد که برای چربی خونش مضر است. داماد بزرگ او اصرار دارد آقا حجت خانهاش را بفروشد و در آپارتمان 67 متری با آنان زندگی کند تا همسرش مجبور نباشد هر یک شب در میان تا صبح پیش پدرش بماند، اما آقا حجت زیر بار نمیرود.
من در این خانه زیادی نیستم
مشکلات بسیاری از سالمندان از زمانی آغاز میشود که همسرشان را از دست میدهند و اگر فرزند مجردی در خانه نداشته باشند، احساس تنهایی و ترس از بیکسی فشار روانی مضاعفی بر آنان وارد میکند.
زیبا امینپور، جامعهشناس در این زمینه میگوید: گاهی سالمندان به عنوان مادربزرگ یا پدربزرگ وارد خانواده دختر یا پسر خود میشوند و روابط جدیدی برقرار میشود، بنابراین آنها وارد سیستمی شدهاند که باید خود را با این سیستم هماهنگ کنند، کاری که برای آنان دشوار است. در نتیجه ناسازگاریها و ناهماهنگیها باعث بروز بیماری روحی در ضعیفترین و آسیبپذیرترین عضو خانواده یعنی همان سالمندان میشود. البته این وضع برحسب الگوهای فرهنگی به شکل بیماری واقعی یا احساس کسالت ظاهر خواهد شد.
بسیاری از سالمندان پس از فوت همسر قدرت انطباق با شرایط جدید را ندارند و به دلیل وابستگی زیاد به همسر دچار افسردگیهای حاد میشوند در این صورت حتی حضور فرزندان هم نمیتواند جای خالی همسر را برایشان پر کند. شاید باورش کمی دشوار باشد، اما خودکشیهای موفق در دوره سالمندی از تمام دورههای سنی دیگر بیشتر است. همچنین اقدام به خودکشیهای منفعلانه به دلیل کمبودن امید به زندگی در این افراد با انجام کارهایی مثل مصرفنکردن داروها یا رعایتنکردن پرهیز غذایی در میان پدران و مادران تنهای ما قابل توجه است.
با والدین سالمندمان چه کنیم؟
همه میدانیم که سالمندان عزیزند و چشم و چراغ خانههای ما هستند، همه به این فرهنگ بومی که احترام سالمندان واجب است معتقدیم، همه باور داریم که وجودشان، مغتنم است و اگر روزی از دستشان بدهیم، جامه میدریم و مجلس ختم میگیریم و روزها و شبها گریه میکنیم و... اما تا وقتی هستند گویی آنها را نمیبینیم، سالمندان در خانههای ما عزیزند تا وقتی به عنوان مهمان بیایند و بروند و اگر روزی نیازشان را به خودمان ببینیم، دلخور میشویم، تحملمان کم میشود، از یاد میبریم نیازهایی را که آنها برآورده کردهاند و حالا طلبکار ما هستند و موظفیم بدهیشان را بپردازیم آن هم نه با غیظ که با عشق.
این وظیفه نیازمند آموزش است. بسیاری از کشورهایی که از ارزشهای ملی و دینی ما ایرانیان تهی هستند، قدر سالمندانشان را چنان دانستهاند که خدمات و قوانین تامین اجتماعی، دستکم خلأ عاطفی آنان را پر میکند، اما در ایران اگر سالمندان در تامین معاش به تنگنا بیفتند، نه از حمایت دولت خبری است و نه از احترام اجتماعی. تغییر این نگاه به سالمندان و کاهش سوءرفتار با آنان در خانواده و جامعه تمرین و تربیت میخواهد؛ همان نکتهای که جایش در کتابهای آموزشی خالی است.
روزهای خاطرات و دلبستگی
قدرت دفاعی ومقاومت بدنی پیران از 65 سالگی به بعد رو به ضعف می گذارد . تقریبا 6 نفر از 7 نفر پیرزن و پیر مرد اقلا یک بیماری مزمن دارند و بسیاری از آنها به ناراحتی های بیشتری هم گرفتارند : حتی بهترین اوضاع و احوال و محیط ها و شهرها و معالجات و مراقبت های پزشکی نیزممکن است رضایت بخش نباشد . اغلب بیماریهای پیران در تمام عمر با آنها همراه است . بنابراین ما باید انتظاراتمان را درباره صحت مزاج کامل آنها قدری کم کنیم ، البته نه اینکه پرستاری و معالجه را به کلی قطع نمائیم.
در این مقاله به چند مورد از مشکلات پیران که فرزندان شان همیشه باید مدنظر داشته باشند اشاره می نمائیم:
مشکلات ضعف و فقدان نیروی بدنی و ...
وقتی سن آدمی از پنجاه و شصت می گذرد و به هفتاد سالگی می رسد کم کم متوجه می شود که از نیروهای بدنی خیلی چیزها را از دست داده است :
نیروی بینایی تقریبا از 40 سالگی و گاهی زودتر رو به ضعف می گذارد.شاید در بعضی اشخاص این ، نخستین قدم و علامت بروز پیری است .
پس از مدتی پای آدمی به علت درد مفصلها ( آرتروز ) قدرت سابق را از دست می دهد و او کم کم ناچار می شود دست به عصا و لنگان لنگان راه برود . بعد از گذشت چند سال دیگر ، نیروی شنوایی او رو به ضعف می گذارد و اگر قدرت مالی کافی داشته باشد به سراغ تهیه سمعک می رود .
انسان که پیر می شود بسیاری از قوای بدنی و حتی مغزی او ضعف می یابد . اعضاء داخلی بدن او که از زیادی کار و فعالیت فرسوده وخسته شده اند درست و کامل و مرتب کار نمی کنند . مثلا قلب که روز و شب و در خواب و بیداری بدون هیچگونه وقفه ای کار می کند و خون را به سرتاسر بدن می رساند و به همه اعضاء آن خون تازه پخش می کند ، در دوران پیری اعمال آن و ضربان منظم آن لاجرم دچار اختلال می شود . همچنین غالبا ملاحظه می کنید که با بالا رفتن سن ریه ها وظیفه سابق و همیشگی خود را مرتبا و کاملا انجام نمی دهند و تنگی نفس به انسان عارض می شود . کبد در دوران پیری دیگر مانند عهد جوانی کار نمی کند . کلیه ها و مثانه قدرت قبض و تصفیه و نگهداری ادرار را از دست می دهند .
ولی این نکته را هم متذکر می شویم که همه مردم در دوران پیری به این گونه ضعف و نقصها و اختلالها دچار نمی شوند چنانکه در زندگی برخی روستائیان مشاهده می کنیم پیران نود ساله ای را که قدشان مانند شاخ شمشاد است و مثل دوره جوانی راه می روند و می خورند و می خوابند و می خندند و خوشند و شادند و کمتر به امراض پیری و مشکلات آن دچار می شوند و چنانکه میدانیم نوع زندگی و محیط زیست طبیعی و عاری از آلودگی و بهداشت و ورزش و غذا و مخصوصا وراثت ، از عوامل مهمی هستند که در سلامت بدن و طول عمر دخالت دارند .
عمل جراّحی پیران
عمل جراحی های کوچک ومختصر را پیران می توانند مانند جوانان تحمل کنند و خطر آنها خیلی کم است . ولی جراحی های بزرگ و مهم به علت طول مدت بی هوشی و بستری شدن ، خطر را برای پیران زیاد تر می کند و احتمال وقوع خطر های بزرگ و حتی مرگ وجود دارد و امکان بهبود آنها هم کمتر است . خطرهای بزرگ در این مورد برای پدران و مادران پیر ، و پیران از پا افتاده ما می دانید از کجاست ؟ از طرف بیماریهای مزمن قلب و حمله های قلبی ، بیماریهای ریه ، کبد ، کلیه ها و غیره ...
مشکل خوردن دارو
میتوان گفت که از پنج شخص پیر معمولا یک نفر به مشکل خوردن دارو دچار می شود به این دلیل ها :
** پیران بیش از تمام گروههای سنی دیگر دارو مصرف می کنند زیرا آنها بیماریهای زیادی دارند و محتاجند که چندین نوع هم دارو بخورند و خود آنها و حتی دکترهای آنها عقیده دارند که هر بار ویزیت پزشک مستلزم نوشتن نسخه داروئی است .
** پیران به علت ضعف بدنی ، بیش از جوانان متحمل عوارض جانبی داروها می گردند.
**اشخاص پیر اغلب دچار وسوسه و تشویق می شوند که داروها را آیا درست و صحیح و به موقع مصرف می کنند یا نه ، و اختلال حافظه هم به آنها در این مورد کمک می کند و در نتیجه گاهی مقدار دارو را بیشتر از حد معین مصرف می کنند ، هم مقدار تعیین شده آنها و هم زمان مصرف را درست بیاد ندارند .
بسیاری از داروهای سالمندان احتمالا تولید عوارض جانبی می کنند مانند داروهای فشار خون ، قلب ، آرامش دهنده و خواب آورها و غیره . پس مراقبان و پرستاران آنها باید درباره داروها توجه و دقت زیاد بکار ببرند و حتی المقدور با مذاکره با پزشکان مقدار و دفعات استفاده از آنها را تخفیف دهند .
مشکل مسکن
وقتی شما پیر می شوید در کجا باید زندگی کنید ؟ آیا در همان خانه خودتان خواهید ماند در حالیکه فرزندانتان از پسر و دختر یک به یک آنجا را ترک کرده اند و حالا یک زن و شوهر علیل هشتاد نود ساله مانده اید و ممکن است یکی از شما دو نفر فوت کرده باشد و فقط یک نفر تنها باقی مانده است .
آیا او باز هم به تنهایی در همان خانه به زندگی ادامه خواهد داد ؟ یا بهتر است به آسایشگاه پیران منتقل شود یا به خانه بازنشستگان یا به خوابگاه معلولین پناه ببرد ؟ ... فرض کنید این شخص شما هستید که تنها باقی مانده اید ؟
اگر شما اندوخته ای و ثروتی و یا حقوقی و یا درآمد دیگری داشته باشید این مشکل تا اندازه ای رفع خواهد شد ، ولی اگر بی چیز و بی حقوق و بدون درآمد باشید چطور ؟
اگر از خود پیران ، پدر یا مادر ، پدر بزرگ و مادر بزرگ شما بپرسیم کجا می خواهند زندگی کنند ؟ - به عقیده ما اکثر آنها خواهند گفت : خانه و منزل خودشان !
این خانه شخصی کهنه و قدیمی ولو اینکه کوچک و محقر و مخروبه هم باشد ، باز در نظر پدر بزرگها و مادربزرگهای هشتاد و نود ساله خیلی ارزش دارد . آنها در آن یکی دو اتاق با اثاثیه کهنه و فرش از رنگ و رو رفته و آن ظروف کهنه و قدیمی پنجاه و شصت ساله و بالاخره آن لحاف و تشک و متکاها... یادگارها و خاطرات خوش و تاریخی یک عمر زندگی را مرور می کنند .
طبقه پیران ازکار افتاده و معلول ، آن خانه ها و آن چهار دیواریها ( چهار دیواری ، اختیاری ) را ، به این آسایشگاهها و خانه سالمندان ترجیح می دهند . آنها می گویند : " ما ، در آن خانه محقر شخصی خودمان محسنات و مزایای زیادی داریم : هر وقت بخواهیم از خوابگاه بر می خیزیم و هر زمان بخواهیم می خوابیم . در روزگارهای خوش بهاری و آفتاب اردیبهشت از خانه خودمان بیرون می آئیم و لنگ لنگان در کوچه و خیابانهای مانوس خودمان راه می رویم و قدم می زنیم . دوستان قدیمی مان را ملاقات می کنیم . مایحتاج خودمان را از نان و خواربار و سبزی و میوه و دارو و غیره میخریم و آهسته آهسته به خانه و مسکن مان بر می گردیم . در زندگی آزادی کامل داریم . خودمان هر چه بخواهیم و مقدورمان باشد از لحاظ غذا تهیه می کنیم و می پزیم و رژیم غذایی خودمان را بهتر می توانیم رعایت کنیم ."
بهتر است بدانید این آزادی و استقلال در زندگی برای پیران در آسایشگاهها و موسسات مخصوص سالمندان میسر و مقدور نیست . آسایشگاه سالمندان و جاهای دیگر نظیر آنها برای پیران به منزله زندان است . اکثر این موسسات نگهداری سالمندان به منزله فراموشخانه است و پدربزرگها و مادربزرگهای عزیز شما در آنجا جزء فراموش شدگان خواهند شد .
فرزندان و نوه های عزیز ! خوب است بدانید آن آسایشگاهها ، جای کسانی است که فرزند و اولاد ونوه و نتیجه ندارند و معلولند و در حکم گدایانند و آخرین سالها و بلکه روزهای عمر و کهولت را می گذرانند و خود آنها و پرستارانشان در انتظار مرگ آنها و خاموش شدن چراغ کم نور و ضعیف حیاتشان هستند و هر صبح کارمندان و پرستاران کشیک نرمک نرمک به بالین آنها می روند تا ببینید شب گذشته آیا آخرین شب عمرشان بوده است یا نه ؟...
سوء تفاهم و شناخت مردم درباره پیری و پیران
بر خلاف عقیده عمومی ،اغلب پیران ، خیلی خوب و زود تغییرات زندگی را از جوانی و میان سالگی به پیری می پذیرند و خیلی زود پی می برند که دوره جوانی آنها گذشته است و باید اکنون در 65 و 70 سالگی طرز زندگی نوینی را بپذیرید . ولی به اقتضای سن و زمان نباید به کلی حرکت و جنبش و ورزش و خوشی و شاد کامی جوانی و میانسالگی را ترک کنند و گوشه گیری و دوری از اجتماع و فرار از معاشرت با دوستان و همسالان را اختیار کنند .
باید بدانیم که پیری مشکل و مسئله دشواری نیست بلکه در واقع ، ورود به آخرین مرحله در دوران عمر و زندگی است ؛ نه اینکه پیری پس از جوانی یک عالم دیگریست . پیری هم مانند مراحل گذشته زندگی ، به سهم خود هم لذت و هم رنج و الم دارد ، هم حسن و محسنات زیادی را شامل است و هم قبح و بدی و سختی و ناتوانی دارد . اما در برخی جوامع انسانی مردم ، پیران را به چشم بیچاره ، ناتوان ، تنها و بیکس ، بیفایده و بیکار و به درد نخور و بالاخره مردنی نگاه می کنند ! ...
ولی حقیقت امر این نیست و اینگونه عقاید و تصورات واهی به کلی خطاست . زیرا اغلب مردان و زنان بیش از 65 و 70 و 75 سال و حتی به بالا از لحاظ بهداشت و صحت مزاج و بدن و خور و خواب و رفتار و گفتار، کاملا عادی و سالمند و می توانند فعالیتها و کارهای معمولی و مربوط به خودشان و حتی افراد جوان خانواده را انجام دهند و همواره به تنهایی دقت خودشان را غالبا به تالیف و ترجمه و تحقیق و تدوین آثار علمی و ادبی و هنری می گذرانند و ما نمونه های زیادی از مشاهیر جهان را داریم که در سن پیری ، آثار علمی و ادبی و شاهکارهای هنری و نقاشی و حجاری و موسیقی و غیره را از خود به جای گذاشته اند.
فقدان تماسهای اجتماعی
در سالهای آخر پیری ، فقدان و قطع تماسها و روابط اجتماعی یک امر مشکل اجتناب ناپذیر است . در این دوره عمر تماسهای سابق و عادی و معمولی زندگی سالمندان و نیز روابط دوران کار و اشتغال کم کم بریده می شود . در این موقع ، جهان افراد پیر ، گرایش به محدودیت و کوچک شدن دارد . افراد خانواده از نزدیک و دور ، دیر به دیر به دیدن آنها می آیند . دوستان و آشنایان تماس و رابطه با ایشان را خیلی کم می کنند . حتی فرزندان و نوه ها ، پدربزرگ و مادربزرگ پیر و فرسوده و معلول خود را در میان مشغله های کاری و تحصیلی خود فراموش می کنند.
فقدان استقلال پیران و سلب قدرت و اختیارات مدیریت در خانه
یکی دیگر از مشکلات فکری و روانی برای یک مرد پیر یا زن پیر ، زمانی است که در خانه همراه با فرزندان و نوه ها زندگی می کنند ، ولی قدرت و اختیاری ندارند و انگار همه فراموش کرده اند که روزی اینان رئیس و همه کاره ی آن خانه بوده اند .
این امر در حقیقت باعث فقدان شخصیت و احترام و استقلال برای آنها خواهد بود . این امر برای یک پدر و فرمانده 80 ساله خانواده ، به منزله ضربت بزرگ روانی و روحی است زیرا اینان به چشم خود می بیند که هیچگونه اختیار و قدرت و استقلالی در جریان امور خانه ندارد و نتیجه ی این حادثه ، هم در روحیه پدربزرگ و مادربزرگ پیر و از کار افتاده تأثیر سوئی خواهد داشت و هم ممکن است موجب بروز اختلاف و آشفتگی در میان فرزندانی بشود که وارثان آن والدین هستند .
ورزش سالمندان
فواید ورزش برای افراد مسن عبارتند از:
- افزایش اعتماد به نفس
- بهتر شدن خلق و خو
- بهتر شدن کیفیت خواب
- افزایش انرژی بدن
- کاهش استرس و افسردگی
- افزایش ظرفیت روانی
- افزایش جریان خون به تمام بدن از جمله مغز
- افزایش سرعت رشد سلول های بدن
- تسریع بهبود زخم ها و جراحت ها
- بهبود عملکرد جسمی
- افزایش تعادل
- جلوگیری از افتادن
- افزایش امید به زندگی
- ورزش روزانه می تواند از بروز بیماری و یا ناتوانی جلوگیری کند و یا آن را به تاخیر بیندازد.
با افزایش سن، ورزش شدید می تواند خطری برای سلامت قلب شما باشد. سعی کنید قبل از ورزش، مدت 10 دقیقه بدن خود را آماده و گرم کنید
ورزش چند درصد ابتلا به بیماری ها را کم می کند؟
- خطر بروز بیماری آلزایمر را کاهش می دهد.
- خطر بروز بیماری های قلبی و سکته را 35 درصد کاهش می دهد.
- خطر بروز بیماری دیابت نوع دو را 50 درصد کاهش می دهد.
- خطر بروز سرطان روده را 20 درصد کاهش می دهد.
- خطر مرگ زودرس را 30 درصد کاهش می دهد.
- خطر بروز بیماری استئوآرتریت را 83 درصد کاهش می دهد.
- خطر بروز شکستگی لگن را 68 درصد کاهش می دهد.
- خطر بروز افتادن را 30 درصد کاهش می دهد.
- خطر بروز افسردگی را 30 درصد کاهش می دهد.
- خطر بروز زوال عقل را 30 درصد کاهش می دهد.
ورزش های هوازی با شدت متوسط کدامند؟
یکی از راه های تشخیص شدت متوسط ورزش این است که موق ورزش کردن، نمی توانید درست صحبت کنید و یا یک شعر را به طور منقطع می خوانید.
انواع ورزش های هوازی با شدت متوسط عبارتند از:
- تند راه رفتن
- ورزش های آبی
- دوچرخه سواری کردن
- تنیس بازی
- چمن زنی
ورزش های هوازی با شدت متوسط باعث افزایش ضربان قلب و تعریق بدن می شوند.
بر اساس تحقیقات، اگر ورزش های هوازی با شدت متوسط را پنج بار و یا بیشتر در هفته انجام دهید، می تواند فواید آن را دریابید.
خرید کردن، پخت و پز غذا و یا انجام کارهای خانه باعث افزایش ضربان قلب نمی گردد، لذا این کارها را نمی توان جزو این ورزش ها به حساب آورد.
زیاد ننشینید
محققان گفته اند بسیاری از بزرگسالان بیشتر از 7 ساعت در طی روز می نشینند.
همچنین تحقیقات نشان داده است که افراد بیشتر از 65 سال سن، بیشتر از 10 ساعت می نشینند و یا دراز می کشند.
نشستن به مدت طولانی باعث افزایش ابتلا به بسیاری از بیماری های مزمن مانند بیماری های قلبی، سکته و دیابت می شود. همچنین موجب چاقی نیز می گردد.
پس فقط میزان فعالیت بدنی خود را بالا نبرید، بلکه میزان نشستن خود را نیز کم کنید.
روزانه نیم ساعت ورزش کنید
30 دقیقه در روز ورزش کنید.
می توانید 10 دقیقه صبح، 10 دقیقه بعد از ظهر و 10 دقیقه شب ورزش کنید.
اگر 30 دقیقه برایتان زیاد است، می توانید در روزهای اول 10 تا 20 دقیقه در روز ورزش کنید و به تدریج زمان ورزش کردن را به 30 دقیقه برسانید.
خوب نشستن و خوب ایستادن را در طول تمرینات ورزشی رعایت کنید، زیرا قرارگیری خوب بدن از مفاصل محافظت می کند و از هر گونه آسیبی جلوگیری می کند
3 تا 5 روز در هفته ورزش کنید
قبل از ورزش کردن، یک روز استراحت کنید.
برای تازه کارها، دو روز در هفته ورزش کردن خوب است و بهتر است روز قبل از ورزش استراحت کنید.
افراد سالمند معمولا 3 تا 5 روز در هفته ورزش کردن را به خوبی تحمل می کنند.
اما این نکته را از یاد نبرید که هر بار بر روی عضلات مختلفی از بدنتان کار کنید.
به این توصیه ها دقت کنید
1- به یاد داشته باشید که با افزایش سن، ورزش شدید می تواند خطری برای سلامت قلب شما باشد. سعی کنید قبل از ورزش، مدت 10 دقیقه بدن خود را آماده و گرم کنید.
2- توقف ناگهانی ورزش نیز می تواند موجب تجمع خون در پاها و افزایش فشار بر قلب شود. پس بهتر است قبل از اتمام ورزش نیز 10 دقیقه بدن خود را سرد کنید.
3- اگر بیش از حد ورزش کنید، ممکن است دچار تنگی نفس، تهوع، سرگیجه و احساس لرزش شوید. پس به ندای بدن خود گوش دهید.
4- به تدریج میزان فعالیت های خود را زیاد کنید و یا هر ورزشی را به میزان 5 تا 10 درصد افزایش دهید.
5- خوب نشستن و خوب ایستادن را در طول تمرینات ورزشی رعایت کنید، زیرا قرارگیری خوب بدن از مفاصل محافظت می کند و از هر گونه آسیبی جلوگیری می کند.
6- خوب تنفس کردن را یاد بگیرید و هیچ گاه نفس خود را نگه ندارید. سعی کنید هوا را از طریق بینی وارد بدن کنید و از راه دهان خارج کنید.
اگر شما ورزش را به طور منظم، با شدت و مدت معین انجام دهید، بعد از مدتی فواید ورزش را در خودتان مشاهده خواهید کرد.
نیازهای غذایی برای زنان سالمند!!
زنان سالمند باید این نکات را در تغذیه خود رعایت کنند:
* دریافت روزانه دست کم 1500 میلیگرم کلسیم، که میتوان آن لبنیات و سبزیهای دارای برگ سبز یا مکملهای غذایی آن به دست آورد.
* دریافت روزانه 8 میلیگرم آهن- که برای کمک به تولید سلولهای خونی لازم است. منابع سالم آهن شامل غلات صبحانه غنیشده، اسفناج و حبوبات است.
* محدود کردن دریافت چربی اشباع شده و چربی ترانس.
* محدود کردن دریافت نمک و قندهای اضافی.
* دریافت مقدار کافی فیبرهای غذایی.
بسیار دیده شده که افراد سالمندی را دیدهایم که با دشواری سوار اتوبوس شدهاند و جایی برای نشستن نداشتند اما جوانانی آسوده خاطر نشستهاند و توجهی هم ندارند. اسلام و البته تمام ادیان، انسان را به احترام به بزرگ ترها توصیه نموده است چرا که آنها عمری را برای رشد و سعادت جامعه وقف کردهاند و زندگی خود را در این راه قرار دادهاند متاسفانه هر روز شاهد افزایش تعداد افرادی هستیم که که در خانههای سالمندان زندگی میکنند و فرزندان آنها ماهها و یا حتی سالها از آنها احوالی نمیپرسند و آنها را به حال خود رها کردهاند به راستی آیا دعایی بالاتر از دعای آنها وجود دارد و آیا ما پیری و روزهای دشوار آن را تجربه نخواهیم کرد؟ پس چگونه آنها را رها کرده و به دنبال دنیای بی وفای خود میرویم .
وجود انسانهای سالخورده در بین خانواده باعث افزایش رحمت خداوند است و هر کس به آنها احترام بیشتری بگذارد بیشتر مورد رحمت خداست.
پیامبر صلی الله علیه و اله میفرمایند: وجود پیران سالخورده بین شما باعث افزایش رحمت و لطف پروردگار و گسترش نعمتهای الهی بر شماست. (نهج الفصاحه، ص 222 )
دوستی با پیامبر
از اثرات احترام به سالمندان دوستی با پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله است چه افتخاری بالاتر از این که فردی لیاقت دوستی با پیامبر را داشته باشد احترام گذاشتن به سالمندان حتی در خیابان وقتی عبور از عرض آن برای آنها دشوار است احترام به آنها محسوب میشود . گرفتن بار سنگینشان کمک کردن برای سوار شدن یا پیاده شدن همه و همه احترام به آنهاست و باعث ایجاد احساس همدلی در مردم میشود.
انسان هر آنچه میکند به او باز می گرددو هر عملی را عکس العملی هست همه ما در کارنامه زندگی خود اعمالی داریم که خوب یابد برای ما نوشته شدهاند که بر همان اساس در زندگی خود خوب یا بد میبینیم اگر خوب کرده باشیم پاداش ما همان خوبی و در صورت بدی بدی خواهیم دید بر این اساس امام علی علیه السلام فرمودند : به پیران احترام بگذارید تا کودکانتان به شما احترام گذارند
ایشان میفرمایند: به کودکان رحم کن و بزرگسالان را احترام را کن تا از دوستان من باشی. (کافی ج2 ص316 ح7 )
احترام متقابل
انسان هر آنچه میکند به او باز می گردد و هر عملی را عکس العملی هست همه ما در کارنامه زندگی خود اعمالی داریم که خوب یابد برای ما نوشته شدهاند که بر همان اساس در زندگی خود خوب یا بد میبینیم اگر خوب کرده باشیم پاداش ما همان خوبی و در صورت بدی بدی خواهیم دید بر این اساس امام علی علیه السلام فرمودند : به پیران احترام بگذارید تا کودکانتان به شما احترام گذارند .(غررالحکم و درر الکلم ح 10096)
برکت در زندگی
برکت از ثروت یا قدرت نیست چه افرادی که قدرت د اشتند و به سعادت نرسیدند و در نهایت شقی از دنیا رفتند و چه بسیار افرادی که از صبح تا شب مشغول کارند و ثروت میاندوزند اما در زندگی خود خیری نمیبینند و در نهایت احساس شادی ندارند و رضایتی در قلب خود حس نمیکنند پیامبر صلی الله علیه و آله وسلم میفرمایند : برکت با بزرگان شماست.
احترام در همه حال و در هر شرایطی
انسان امروز به دلیلی داشتن مشغله و گرفتاری نمیتواند تمام اصول را رعایت کند و از بسیاری از آن ها طفره میرود و به بهانه فرصت نداشتن از خوبی کردن حرمت گذاشتن و دستگیری از دیگران سر باز میزنند .
پیامبر صلی الله علیه و آله میفرمایند: هر گاه بزرگ قومی بر شما وارد شد گرامیاش بردارید. (الکافی ج2 ص 659)
و این گرامی داشتن شامل بر خاستن از جای خود سلام کردن و تمام آداب اجتماعی میشود .
ارزش وقار پیر
پیر دنیایی از تجربه است، موی سفید حکایت از زندگی و فراگیری بسیاری از مکتب زمانه دارد و درس این مکتب بسیار گران و پر هزینه است چه زیباست که از تجربیات آنها بیاموزیم و در زندگی خود از آنها بهره ببریم.
امام علی علیه السلام میفرمایند : وقار پیری نزد من دوست داشتنیتر از نشاط جوانی است (غرر الحکم ح 10099)
بنابر این نباید پیران را انسانهای بی فایده و خالی از سود بدانیم چراکه آنها بسیار با تجربه و بسیاری نیز دانشمند و فرهیختهاند.
اثرات احترام به سالمندان دوستی با پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله است چه افتخاری بالاتر از این که فردی لیاقت دوستی با پیامبر را داشته باشد احترام گذاشتن به سالمندان حتی در خیابان وقتی عبور از عرض آن برای آنها دشوار است احترام به آنها محسوب میشود . گرفتن بار سنگینشان کمک کردن برای سوار شدن یا پیاده شدن همه و همه احترام به انها ست و باعث ایجاد احساس همدلی در مردم میشود
احترام به سالمند احترام به خدا
احترام گذاشتن به انسانهای سالمند احترام به خداست چرا که آنها نیز مخلوق خداهستند و از خدا نعمتی مانند طول عمر گرفتهاند و عمر گرانقدر را برای فرزندان جامعه و ... صرف کردهاند پیامبر صلی الله علیه و آله در این رابطه فرمودند: .... احترام گذاشتن به مسلمان پیر تجلیل از خداست ... .(اصول کافی ج 3ص 240 )
آسایش در قیامت
زندگی پس از مرگ برای همه ما حتمی است و پس از زندگی کوتاه در این دنیا با مرگ به دنیایی دیگر انتقال مییابیم و باید برای آن دنیا نیز توشه برداریم تا این سفر را به خوبی بگذارنیم رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم میفرمایند :هر کس بزرگ سال مسلمان را گرامی دارد خداوند در قیامت از سختیها و مشکلات در امان میدارد (الکافی ج2 ص 658 ح3 )
یادمان باشد لحظات عمر مانند برق باد میگذرد و ما در برابر یکدیگر و به خصوص سالمندان مسئولیت داریم و باید در برابر خدا پاسخگو باشیم .