وبسایت فرهنگی مذهبی ابن تیهان

اللهم عجل لولیک الفرج والعافیةوالنصر:آمین

وبسایت فرهنگی مذهبی ابن تیهان

اللهم عجل لولیک الفرج والعافیةوالنصر:آمین

تعجیل امر فرج مولا امام عصر(عج) صلوات

طبقه بندی موضوعی
پیوندهای روزانه


دعای امام صادق علیه السلام برای زوار امام حسین (ع)
 

 


 

معاویة بن وهب (از اصحاب امام صادق علیه‎السلام) می‎گوید:
خدمت آن حضرت رسیدم. در مصلای خود در خانه‎اش نشسته بود و پس از نماز با خداوند راز و نیاز می‎کرد. از جمله (در دعا نسبت به زائران قبر حسین علیه‎السلام) می‎گفت:
«خدایا زائران قبر حسین را بیامرز، اینان که در این راه، پول خرج می‎کنند، بدن‎های خود را در این راه در معرض قرار می‎دهند… خدایا رحمت کن بر چهره‎هایی که آفتاب، رنگ آنها را تغییر داده، صورت‎هایی که متوجه قبر ابا عبدالله است، چشم‎هایی که در محبت ما اشک می‎ریزد… خدایا این جان‎ها و بدن‎ها را به تو می‎سپارم، تا کنار حوض کوثر به هم برسیم… .»

الکافی : ج4 ص 582
بحارالانوار، ج ۹۸،۵۲ و 

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۵ مهر ۹۹ ، ۱۰:۲۱
محسن حسینی

 

 چرا از بین صفات خداوند عدل مستقلا جزء اصول دین آورده شده است؟

 

عدل در اصول دین

 

منظور از عدل در اصول دین

اصول دین پایه های اعتقادی شیعه دوازده امامی است که به اعتقاد شیعیان اول باید به آنها ایمان آورد و بعد از آن به فروعی که از آن برخواسته است پایبند بود. 

اصول دین چیست؟

اصول دین مربوط به اعتقاد است و فروع دین مربوط به عمل. اصول دین در زبان ها، زمان ها و اقوام مختلف صورت های مختلفی بخود گرفته است.

 

اصول دین به ترتیب عبارتند از:

1- توحید: به معنی یگانگی خداوند بلندمرتبه است.

 

2- نبوت: به معنی پیامبری محمد بن عبدالله و دیگر پیامبران الهی است.

 

3- معاد: به معنی آن است که روزی همه مکلفان برای بازخواست و حساب در پیشگاه الهی گرد هم می آیند و هر کس به پاداش و کیفر خود می رسد.

 

4- عدل: به معنی آن است که افعال خداوند متعال از سر دادگری و شایستگی است و به هیچ کس ستم نمی کند و هر چیزی را در جای خویش نگه می دارد و با هر موجودی، آن طور که شایسته اَست رفتار می کند.

 

5- امامت: به این معنا که بعد از حضرت محمد(ص) دوازده امام معصوم منصب خلافت و امامت را بر عهده دارند و آنان منصوب خداوند متعال اند.

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۲ مهر ۹۹ ، ۱۰:۳۷
محسن حسینی

 

   مناجات شهید چمران با خدا

 

مناجات شهید چمران با خدا

 

مناجات شهید چمران

شهید چمران مردی وارسته، با عواطف عمیق انسانی بود. راز و نیازهای عارفانه‌اش، در دست نوشته‌هایی که از او به جا مانده، حاکی از عشق و علاقه خالصانه او به خدا و اوج محبت و دوستی‌اش نسبت به همنوعانش است، چنان که دوستانش لقب «خدای عشق» را به او داده بودند. در ادامه بخشی از نیایش های شهید مصطفی چمران را میخوانید.

مناجات می خواستم شمع باشم از شهید چمران

همیشه می خواستم که شمع باشم، بسوزم، نور بدهم و نمونه ای از مبارزه و کلمه حق و مقاومت در مقابل ظلم باشم . می خواستم همیشه مظهر فداکاری و شجاعت باشم و پرچم شهادت را در راه خدا به دوش بکشم. می خواستم در دریای فقرغوطه بخورم و دست نیاز به سوی کسی دراز نکنم. می خواستم فریاد شوق و زمین وآسمان را با فداکاری و آسمان  پایداری خود بلرزانم. می خواستم میزان حق و باطل باشم و دروغگویان ومصلحت طلبان و غرض ورزان را رسوا کنم. می خواستم آنچنان نمونه ای در برابر مردم به وجود آورم که هیچ حجتی برای چپ و راست نماند،  طریق مستقیم روشن و صریح و معلوم باشد، و هر کسی در معرکه سرنوشت مورد امتحان سخت قرار بگیرد و راه فرار برای کسی نماند...

 

هستند کسانی که جز به مصالح خود نمی اندیشند و احساس آنها، از ابعاد حجم‌شان تجاوز نمی‌کند و از روی ضعف، شکست، تنبلی و خودخواهی به پوچی می‌رسند زیرا خودشان پوچند اگر یک انقلابی راستین مایوس گردد، کسی که سراسر حیاتش مبارزه، فداکاری، عشق، شور، سوز، درد، غم، تحمل، حرمان، استمرار و نشاط است دچار پوچی شود، آنگاه فاجعه‌ای بزرگ رخ داده است

 

نیایش دنیا از شهید مصطفی چمران

دنیا میدان بزرگ آزمایش است که هدف آن جز عشق چیزی نیست. در این دنیا همه چیز در اختیار بشر گذاشته شده، وسایل و ابزار کار فراوان است، عالیترین نمونه های صنعت، زیباترین مظاهرخلقت، از سنگریزه ها تا ستارگان، از سنگدلان جنایتکار تا دلهای شکسته یتیمان، از نمونه های ظلم و جنایت تا فرشتگان حق و عدالت، همه چیز و همه چیز در این دنیای رنگارنگ خلق شده است. انسان را به این بازیچه های خلقت مشغول کرده اند. هر کسی به شأن خود به چیزی می پردازد، ولی کسانی یافت می شوند که سوزی در دل و شوری در سر دارند که به این بازیچه راضی نمی شوند. این نمونه های زیبای خلقت را دوست دارند و می پرستند.

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۶ مهر ۹۹ ، ۱۷:۵۴
محسن حسینی


چرا خداوند در قرآن می فرماید: خداوند سرنوشت کسی را تغییر نمی دهد
 

 


 

مقدرات شما قبل از هر چیز و هر کسی در دست خود شما است

 

خداوند در قرآن می فرماید: خداوند سرنوشت کسی را تغییر نمی دهد مگر اینکه خودش بخواهد و در جای دیگری آمده است: خداوند نمی خواهد آنها هدایت شوند رابطه این دو چیست؟

آیه «انّ الله لا یُغیِّرُ ما بقوم حتّی یغیّرو ما بانفسهم»[1] خداوند سرنوشت هیچ قومی و «ملّتی» را تغییر نمی دهد مگر آنکه آنها خود تغییر دهند، که در دو مورد از قرآن با تفاوت مختصری آمده است[2]، یک قانون کلی و عمومی را بیان می کند، قانونی سرنوشت ساز و حرکت آفرین و هشدار دهنده!

این قانون که یکی از پایه های اساسی جهان بینی و جامعه شناسی در اسلام است، به ما می گوید: مقدرات شما قبل از هر چیز و هر کسی در دست خود شما است و هرگونه تغییر و دگرگونی در خوشبختی و بدبختی اقوام در درجة اوّل به خود آنها بازگشت می کند.[3] و این یک سنّت تغییر ناپذیر الهی است.

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۳ شهریور ۹۹ ، ۱۸:۲۵
محسن حسینی


دار الهدنه چه جایگاهی است؟

 

 

یکی از معانی که محققین برای دار هدنه کرده اند این است: داری که ظاهرش آرام است ولی باطنش دائم در حال دگرگونی و تحول است؛ لذا به حالت آتش بس در جنگ می گویند حالت مهادنه با کفار، یعنی ظاهر جنگ آرام است ولی باطنش شعله ور است.

سماعة بن مهران از امام صادق(علیه السلام) نقل می کند که: «إِنَ‏ الْعَزِیزَ الْجَبَّارَ أَنْزَلَ‏ عَلَیْکُمْ کِتَابَه‏ وَ هُوَ الصَّادِقُ الْبَار»( الکافی (ط - الإسلامیة)، ج‏2، ص: 599)، خداوند کتاب خودش را بر شما نازل کرده و خداوند صادق و بار است و در این کتابی که نازل کرده سراسر خیر و نیکی به شما بندگان است.

«فِیهِ خَبَرُکُمْ وَ خَبَرُ مَنْ قَبْلَکُم وَ خَبَرُ مَنْ بَعْدَکُم‏»،‏ اخبار مربوط به شما و پیشینیان در این کتاب وجود دارد، و نیز خبر کسانی که پیش از شما بوده اند (یعنی موقف هایشان، درگیری هایشان، وظایفشان و ...).

«وَ خَبَرُ السَّمَاءِ وَ الْأَرْض»‏، آنچه که از خبر عوالم بالا و پایین مورد نیاز شما است در این کتاب آمده است.

«وَ لَوْ أَتَاکُمْ مَنْ یُخْبِرُکُمْ عَنْ ذَلِکَ لَتَعَجَّبْتُم‏»، اگر کسی بر شما وارد بشود که از اسرار قرآن به شما خبر بدهد تعجب می کنید. تعجب وقتی است که انسان می فهمد که عجب این مطالب در این کتاب بود ولی ما نمی دانستیم. پس همه اسرار و وقایعی که مربوط به انسان هاست و پوشیده است در این کتاب وجود دارد و اینها نیاز به معلمی دارد که آن اسرار را باز کند و آن هنگام انسان شگفت زده می شود که واقعا همه این مطالب و اسرار در این کتاب بوده است؟!

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۱ شهریور ۹۹ ، ۰۷:۲۲
محسن حسینی

چاره بلا با زیارت عاشورا

 

علاّمه بزرگوار حضرت آقاى شیخ حسن فرید گلپایگانى که از علماى طراز اول تهران هستند از استاد خود مرحوم آیت اللّه حاج شیخ عبدالکریم یزدى حائرى اعلى اللّه مقامه نقل نمود که فرمود: اوقاتى که در سامرا مشغول تحصیل علوم دینى بودم ، وقتى اهالى سامرا به بیمارى وبا و طاعون مبتلا شدند و همه روز عده اى مى مردند.


روزى در منزل استادم مرحوم سید محمد فشارکى اعلى اللّه مقامه جمعى از اهل علم بودند ناگاه مرحوم آقاى میرزاى محمد تقى شیرازى رحمة اللّه علیه - که در مقام علمى مانند مرحوم فشارکى بود تشریف آوردند و صحبت از بیمارى وبا شد که همه در معرض خطر مرگ هستند.


مرحوم میرزا فرمود: اگر من حکمى بکنم آیا لازم است انجام شود یا نه ؟ همه اهل مجلس تصدیق نمودند که بلى .

سپس فرمود: من حکم مى کنم که شیعیان ساکن سامرا از امروز تا ده روز همه مشغول خواندن زیارت عاشورا شوند و ثواب آن را هدیه روح شریف نرجس خاتون والده ماجده حضرت حجة بن الحسن علیه السلام نمایند تا این بلا از آنان دور شود. اهل مجلس این حکم را به تمام شیعیان رساندند و همه مشغول زیارت عاشورا شدند.

 
از فردا تلف شدن شیعه موقوف شد ولى همه روزه عده اى از سنى ها مى مردند به طورى که بر همه آشکار گردید.


برخى از سنى ها از آشنایانشان از شیعه پرسیدند سبب اینکه دیگر از شما کسى تلف نمى شود چیست ؟ به آنها گفته بودند زیارت عاشورا. آنها هم مشغول شدند و بلا از آنها هم برطرف گردید.


جناب آقاى فرید سلمه اللّه تعالى فرمودند: وقتى گرفتارى سختى برایم پیش آمد فرمایش آن مرحوم به یادم آمد از روز اول محرم سرگرم زیارت عاشورا شدم روز هشتم به طور خارق العاده برایم فرج شد.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۳ شهریور ۹۹ ، ۱۳:۰۰
محسن حسینی

مختار شیوه «توابین» را نپسندید و آن‌ها را همراهی نکرد

قیام «مختار»، بلافاصله پس از نهضت «توابین» به وقوع پیوست و هنگامی که «توابین» نهضت خود را آغاز کردند، مختار در کوفه بود و خود را مهیای قیام می‌کرد، اما شیعیان عراق قبل از دعوت او با «سلیمان بن صرد» و ۴ تن دیگر از بزرگان شیعه بیعت کرده بودند.

«ماهیت قیام مختار بن ابی عبید ثقفی» با تکیه بر روایات معتبر، اقوال و نظریات علمای بزرگ اسلام و کمک‌گرفتن از علم رجال و تاریخ، با روش نقد و تحلیل و جرح و تعدیل، ابعاد شخصیتی مختار ثقفی را به صورت همه‌جانبه بررسى کرده و ثابت کرده است که او مردى پاک، فداکار، معتقد به امامت ائمه هدى(ع) بوده و قیامش با اذن و اجازه و رضایت کامل امام معصوم و دخالت مستقیم اهل بیت پیامبر(ص) همراه بوده است. در این کتاب ـ که از مطالب مستند و مستدل بهره برده و از پرداختن به مطالب موهون و افسانه‌گونه، مانند بعضى از مقاتل و مختارنامه‌ها پرهیز کرده ـ روشن شده است که مختار نه کیسانى بوده و نه بنیانگذار این مکتب است و نه ادعاى باطل داشته، بلکه کلیه این اتهامات از جانب دشمنان اهل بیت(ع) و راویان و مورخان وابسته به طاغوت مطرح شده است.

در ادامه بخش‌هایی از این کتاب را مرور می‌کنیم.

اکثر مورخین، نقل کرده‌اند که مختار، صد در صد با قیام علیه بنی‌امیه و قاتلین امام حسین(ع) با توابین موافق بود، اما شیوه برخورد و هدف آنان را که بیشتر روی روحیه شهادت‌طلبی محض بود - به این معنا که تا می‌توانند از دشمن بکشند و بعد خود آنقدر بجنگند تا به فیض شهادت نایل شوند - نمی‌پسندید و در رهبری سلیمان، از نظر درایت و اداره جنگ، تردید داشت، به این جهت وی در این قیام شرکت نکرد.

البته علت دیگری نیز پیش آمد و آن اینکه مختار هنگام قیام آن از جان گذشتگان، بار دیگر با توطئه ضد انقلاب کوفه، توسط اعمال حکومت ابن زبیر (که آن زمان در کوفه مستقر بودند) به زندان افتاد و هنگام قیام «توابین» و شهادت آنان، وی در زندان کوفه به سر می‌برد.

«توابین» قبل از حرکت به سوی دشمن، به کربلا آمدند و در کنار تربت حسین(ع) و شهدا کربلا، گرد آمدند و به شدت گریستند و عزاداری کردند، به طوری که بارها بی‌هوش ‌شدند و از ارواح شهدا استمداد و از خدا طلب مغفرت کردند و نیروها را به سوی مرز عراق و شام گسیل داشتند، حماسه‌سرایان و شعرای شیعه نیز در این میان از پا ننشستند و مردم را به خودخواهی حسین(ع) و بازگشت به سوی خدا تحریک و تحریص کردند.

اردوی توابین به حدود دهکده «قرقیا» در نزدیکی شط فرات رسیدند، قدری مکث کردند و از «قرقیا» به سوی منطقه حساس «عین الوردة» حرکت کردند، زیرا به آنان گزارش داده بودند که دشمن با 30 هزار نیرو از لشکریان شام به سرکردگی «ابن زیاد» به سوی آنان حرکت کرده است.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۳ شهریور ۹۹ ، ۱۰:۲۹
محسن حسینی

 

آداب سخن گفتن در قرآن

روش سخن گفتن در قرآن,آداب صحبت کردن

 

سخن گفتن نباید با داد و فریاد همراه باشد

 

زبان با آن که حجم کوچکی نسبت به سایر اعضای بدن دارد، اما کارایی بسیار زیادی دارد و به همین علت هم گناهان زیادی را برای این عضو بر شمرده‌اند.

خداوند متعال نعمت‌های زیادی را به بندگان ارزانی داشته که هر کدام از آنها شکر مخصوص به خود دارند؛ چرا که علاوه بر شکر زبانی هر نعمتی سزاوار شکر عملی است که عبارت‌ است از استفاده کردن هر نعمت در جایی که خداوند فرموده است.

یکی از نعمت‌هایی که خداوند در قرآن کریم به آن اشاره فرموده، نعمت زبان است: «أَ لَمْ نَجْعَلْ لَهُ عَینَینِ. وَ لِسانًا وَ شَفَتَینِ» (بلد / 8 ـ 9)؛ آیا دو چشمش نداده‌ایم؟ و زبانی و دو لب .

زبان با آن که حجم کوچکی نسبت به سایر اعضای بدن دارد، اما کارایی بسیار زیادی دارد و به همین علت هم می‌بینیم گناهان زیادی را برای این عضو بر شمرده‌اند.

 

روش سخن گفتن در قرآن چگونه تبیین شده است؟

 

 قرآن کریم درباره کیفیت سخن گفتن به برخی از محورهای چگونگی سخن گفتن اشاره فرموده است، از جمله:


الف) سخن گفتن باید با نرمی باشد،«فَقُولا لَهُ قَوْلًا لَیِّناً لَعَلَّهُ یَتَذَکَّرُ أَوْ یَخْشى‏ ؛[1] ولی به نرمی با او (فرعون) سخن بگویید؛ شاید متذکر شود، یا (از خدا) بترسد!».


ب) سخن گفتن نباید با داد و فریاد همراه باشد، نه در همه جا بلکه در نوع محاورات عرفی و در شرایط عمومی و الا در مقابل حاکم «لا یُحِبُّ اللَّهُ الْجَهْرَ بِالسُّوءِ مِنَ الْقَوْلِ إِلاَّ مَنْ ظُلِم‏ ؛[2] زیرا خداوند متعال می‌فرماید: «َ وَ اغْضُضْ مِنْ صَوْتِکَ إِنَّ أَنْکَرَ الْأَصْواتِ لَصَوْتُ الْحَمِیر ،...؛[3] از صدای خود بکاه (و هرگز فریاد مزن) که زشت‌ترین صداها صدای درازگوشان است»،[4]

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۳ شهریور ۹۹ ، ۰۳:۱۷
محسن حسینی

 


روایت کربلا از زبان دختر سه ساله
 

 


 

آن هنگام که خورشید وجودت در گودی قتلگاه به خون نشست و لحظاتی بعد در افق کربلا طلوع کرد، آسمان تیره و تار شد.
صدای برادرم علی بن الحسین(علیه السلام) را می‌شنیدم که به عمّه‌ام زینب کبری(سلام‌الله‌علیها) فرمود : این همان لحظه‌ای است که همه ارکان هستی، از زمان هبوط آدم(علیه السلام) تا قیامت کبری بر آن گریسته‌اند.


زمین و زمان ناله می‌کرد و کودکان می‌دویدند. نبودی ببینی که دامنهایشان آتش گرفته بود و از گوشهایشان خون می‌چکید و من در آن میان مأمن و مأوایی جز دامن عمّه‌ام نداشتم. زمان به سختی می‌گذشت.قرار بر رفتن نداشتم. دوست داشتم که بیشتر نزدت می‌ماندم. اماّ مگر داغ تازیانه ها‌ بر جان کوچکم امان داده بود؟ کربلا جهنّم دشمنان تو شده بود و بهشت تو و یارانت. نمی‌توانستم چشم از چشمان به خون نشسته‌ات بردارم.مرا به زور می‌کشیدند. چقدر سخت بود جدا شدن از پاره‌پاره‌های وحی.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۲ شهریور ۹۹ ، ۰۷:۳۹
محسن حسینی


کودک شجاع

 


 

(عمرو)پسر امام حسن مجتبی ع ازکودکان حاضردرکربلا بود وسپس بهمراه اسراءبه شام رفت.دریکی ازمجالس شام یزید به آن کودک نگاه کردوگفت:حاضری باپسرم کشتی بگیری؟
آن کودک جواب داد:من حال کشتی گرفتن ندارم,اگرمیخواهی زور بازوی پسرت را بدانی به او شمشیری بده وبه من هم شمشیری بده تا درحضورت باهم بجنگیم یا اومرا میکشد دراین صورت به اجدادم پیامبرص وعلی ع می پیوندم یامن او را میکشم و او به اجدادش معاویه و ابوسفیان می پیوندد.
یزید ازشجاعت وبلاغت آن کودک تعجب کردو اشعاری خواند که معنایش اینست(این برگ ازآن شاخه درخت نبوت است که این گونه شجاع وپرجرأت است)

منهاج الدموع ص 326

الهم عجل لولیک الفرج.آمین

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۰ شهریور ۹۹ ، ۰۵:۲۶
محسن حسینی

 

   امام حسین ع و جلوه های نماز در قیام عاشورا

 



مقدمه

اشهد انک قد اقمت الصلوة و آتیت الزکوة و امرت بالمعروف و نهیت عن المنکر...

نهضت عاشورا و قیام ابا عبدالله الحسین (علیه السلام) و مخصوصا نماز ظهر عاشورا دارای مضامین بدیع و والایی است. مضامین متعددی که هر یک دنیایی از زیباترین جلوه های آسمانی است. این قیام آمیزه ای از حماسه، دین خواهی، مظلومیت، شرف، آرمانگرایی، حقانیت، اصالت، تعهد و... است. از آنجا که بیان تمامی این آثار در این مقاله نمی گنجد، لذا فقط به ارائه گوشه ای ازاین جلوه های نورانی و عمیق بسنده می کنیم؛

با این توضیح که آنچه در پی می آید به صورت کلی بیان شده که و هر یک می تواند موضوعی برای جلسات متعدد باشد.

 

الف) اقامه کننده نماز

بعد از سلام های مکرر در زیارت وارث و بیان وراثت انبیاء ع اولین شهادتی که در مورد امام حسین ع می دهیم عبارت است از:

... أَشْهَدُ أَنَّکَ قَدْ أَقَمْتَ الصَّلاةَ ... [کافی، ج4، ص574].

ب) دعوت بر اساس نماز

مردم کوفه در اولین نامه به امام حسین(ع)نوشتند که ما حاکم کوفه را قبول نداریم. پشت سر او نماز نمی‏خوانیم. او نماز جماعت و جمعه را برای دربار خود اقامه می‏کند نه مردم.[سخنان امام حسین (ع) از محمد صادق نجمی].

ج) شروع حرکت از مسجد النبی ص

امام حسین(ع) در شب آخر در مدینه نیمه شب به مسجد النّبی آمد و نمازخواند و خداحافظی کرد:

... فَلَمَّا أَقْبَلَ اللَّیْلُ رَاحَ إِلَى مَسْجِدِ النَّبِیِّ ص لِیُوَدِّعَ الْقَبْرَ فَلَمَّا وَصَلَ إِلَى الْقَبْرِ سَطَعَ لَهُ نُورٌ مِنَ الْقَبْرِ فَعَادَ إِلَى مَوْضِعِهِ فَلَمَّا کَانَتِ اللَّیْلَةُ الثَّانِیَةُ رَاحَ لِیُوَدِّعَ الْقَبْرَ فَقَامَ یُصَلِّی فَأَطَالَ فَنَعَسَ وَ هُوَ سَاجِدٌ فَجَاءَهُ النَّبِیُّ وَ هُوَ فِی مَنَامِهِ فَأَخَذَ الْحُسَیْنَ وَ ضَمَّهُ إِلَى صَدْرِهِ وَ جَعَلَ یُقَبِّلُ بَیْنَ عَیْنَیْهِ وَ یَقُولُ بِأَبِی أَنْتَ کَأَنِّی أَرَاکَ مُرَمَّلًا بِدَمِکَ بَیْنَ عِصَابَةٍ مِنْ هَذِهِ الْأُمَّةِ یَرْجُونَ شَفَاعَتِی مَا لَهُمْ عِنْدَ اللَّهِ مِنْ خَلَاقٍ یَا بُنَیَّ إِنَّکَ قَادِمٌ عَلَى أَبِیکَ وَ أُمِّکَ وَ أَخِیکَ وَ هُمْ مُشْتَاقُونَ إِلَیْکَ وَ إِنَّ لَکَ فِی الْجَنَّةِ دَرَجَاتٍ لَا تَنَالُهَا إِلَّا بِالشَّهَادَةِ فَانْتَبَهَ الْحُسَیْنُ ع مِنْ نَوْمِهِ بَاکِیا ... بحارالأنوار ج : 44 ص : 312

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۹ شهریور ۹۹ ، ۰۶:۱۱
محسن حسینی


خلاصه ای از زندگی نامه حضرت ابالفضل العباس(ع)
 

 


 

در سال 26 هجری قمری، حضرت عباس (ع) پایه عرصه گیتی نهاد. مادر گرامیش فاطمه، دخت حزام بن خالد بن ربیعه بن عامر کلبی و کنیه اش (ام البنین) بود.
چند سال پس از شهادت حضرت فاطمه (س) بود، که امیرالمومنین از برادرش عقیل، که به اصل و نسب قبایل آگاه بود، درخواست کرد زنی را از دودمانی شجاع برای او خواستگاری کند و عقیل، فاطمه کلابیه (ام البنین) را برای آن حضرت خواستگاری کرد و ازدواج صورت گرفت.

امیرالمومنین (ع) از این بانوی گرامی، صاحب چهار پسر به نامهای عباس، عثمان، جعفر و عبدالله شد.
عباس (ع) ازبرادران دیگرش بزرگتر بود و هر چهار برادر به امام خویش، حسین (ع) وفادار بودند و در روز عاشورا در راه آن امام جان خود را نثار کردند.
ارادت قلبی ام البنین (س) به خاندان پیامبر (ص) آنقدر بود که امام حسین (ع) را از فرزندان خود بیشتر دوست می داشت؛ بطوری که وقتی به این بانوی گرامی خبر شهادت چهار فرزندش را دادند فرمود: مرا از حال حسین (ع) باخبر سازید و چون خبر شهادت امام حسین (ع) به او داده شد، فرمود رگهای قلبم گسسته شد، اولادم و هر چه زیر این آسمان کبود است، فدای امام حسین (ع).

دوران کودکی حضرت ابوالفضل العباس (ع):

در روزهاى کودکى عباس، پدر گرانقدرش چون آیینه معرفت، ایمان، دانایى و کمال در مقابل او قرار داشت و گفتار الهى و رفتار آسمانى‏اش بر وى تاثیر مى‏نهاد. او از دانش و بینش على(ع) بهره مى‏برد. حضرت در باره تکامل و پویایى فرزندش فرمود: ان ولدى العباس زق العلم زقا; همانا فرزندم عباس در کودکى علم آموخت و به سان نوزاد کبوتر، که از مادرش آب و غذا مى‏گیرد، از من معارف فرا گرفت.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۸ شهریور ۹۹ ، ۰۷:۰۷
محسن حسینی


عظمت جود وبخشش امام حسین(ع) 
 

 


 

 

روزی امام حسین ع غلامی را دیدند که به سگی غذا میدهد،ازاوسؤال کرد چرا چنین میکنی؟
غلام گفت:یابن رسول الله من ازاینکه اربابم یک یهودی است  اندوهگینم،باشاد کردن این سگ میخواهم غم خودرا برطرف کنم.

 

امام حسین ع نزد ارباب آن غلام رفت تاغلام را بخرد.

آن یهودی عرض کرد،غلام وبوستانم فدای قدمهای شما  علاوه برآن مبلغی پول هم حاضرم به شما بدهم.

امام ع فرمود:نه من به شما مبلغ غلام وبوستان رامیدهم.

یهودی پذیرفت تامبلغی را از حضرت بگیرد.

آنگاه امام فرمود:غلام را آزاد کردم وبوستان را به او بخشیدم.

همسر آن یهودی که شیفته حسن خلق امام حسین ع شده بود گفت:من اسلام آوردم ومهریه ام رابه شوهرم بخشیدم.

شوهر هم اسلام آورد وگفت من هم خانه ام رابه همسرم بخشیدم.بدین ترتیب روش نیک امام حسین ع موجب آنهمه برکت شد.


امام حسین ع:بعد از نماز بهترین اعمال خوشحال کردن مؤمن است.

بحار.ط جدید ج 44 ص 194

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۷ شهریور ۹۹ ، ۱۶:۱۳
محسن حسینی


عباس علیه السلام در نگاه حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف

 


 

مصلح بزرگ، حجت خدا و بقیة الله الاعظم، امام زمان (عج) - قائم آل محمد (ص) در بخشى از سخنان زیباى خود درباره عمویش عباس (ع) چنین مى‏گوید:

«سلام بر ابوالفضل، عباس بن امیرالمؤمنین، هم درد بزرگ برادر که جانش را فداى او ساخت و از دیروز بهره فردایش را برگزید، آنکه فدایى برادر بود و از او حفاظت کرد و براى رساندن آب به او کوشید و دستانش قطع گشت. خداوند قاتلانش، «یزید بن رقاد» و «حیکم بن طفیل طایى» را لعنت کند...» (1)

امام عصر - عجل الله تعالى فرجه - صفات والاى ریشه دار در عمویش، قمر بنى‏هاشم و مایه افتخار عدنان را چنین بر مى‏شمارد و مى ‏ستاید:

1- همدردى و همگامى با برادرش سید الشهداء (ع) در سخت‏ترین و دشوارترین شرایط تا آنجا که این همگامى و همدلى ضرب المثل تاریخ گشت.

2- فرستادن توشه آخرت با تقوا، خویشتندارى و یارى امام هدایت و نور.

3- فدا کردن جان خود، برادران و فرزندانش در راه سرور جوانان بهشت، امام حسین (ع).

4- حفاظت از برادر مظلومش با خون خود.

5- کوشش براى رساندن آب به برادر و اهل بیتش هنگامى که نیروهاى ستمگر و ظالم مانع از رسیدن قطره‏اى آب به خاندان پیامبر (ص) شده ‏بودند.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۷ شهریور ۹۹ ، ۰۸:۴۷
محسن حسینی


گوشه ای از زندگانی بابرکت حضرت علی اکبر(س)

 

 
 

دیر زمانی است که جوانان کشورهای اسلامی، که از تابش وحی و زلال‏ معارف ناب الهی بهره می‏برند، باشیوه‏های گوناگون و متنوع دشمن‏ در راهزنی فکر و فرهنگ رو به رویند.
پیروزی انقلاب اسلامی ایران، این حساسیت ناپیدا را به صورت‏ آشکار در آورد و سردمداران استکبار را به اظهار نظر شفاف‏واداشت.
امروز دشمن به خوبی دریافته است که ما جوانان با ویژگی‏هایی‏همانند آرمان خواهی، عدالت ‏طلبی، عشق به باورهای آسمانی و علاقه ‏به رهبران مذهبی، لشکرهایی به هم فشرده و آماده کارزاریم. ازاین رو، ایجاد تردید در باورهای آسمان زاد، تزریق فرهنگ بیگانه‏ با نمایش آداب و رسوم و شیوه‏ های زندگانی آنان، کوشش حساب شده ‏در کنار زدن چهره ‏های مورد علاقه مردم بویژه جوانان، پرورش روحیه‏ ذلت و خواری در بیگانه ساختن ما با الگوهای شایسته فرهنگ اسلامی‏ و ارائه الگوهای ساخته شده از آن سوی مرزها به عنوان معجزه ‏آفرینان خوشبختی و سعادت و رفاه را در دستور کار خود قرار داده اند تا بدین وسیله دست‏ یکایک ما را از دستان پرمحبت اسوه ‏های صداقت‏ پیشه و راستین در آورده و دل و دیده مان را از آموزه‏ های ناب‏ دینی تهی گرداند. غافل از آنکه نسیم سعادت بخش معارف الهی وسخنان قدسی پیشوایان محبوب ما، به سان کیمیایی گران سنگ، دلهای‏ آگاه و بیدار همگان را از غبارها پاک ساخته، آینه گونه محل‏ پذیرش آفتاب هدایت می‏گرداند.
در این بخش از گفتگوی خود، دل به امواج پاک و صفات روشن وزندگی ساز اسوه‏ های ارزشمند و الگویی کم نظیر می‏ سپاریم و برای‏ امروز و فردای حوادث ارمغان هایی پر بها نصیب خود می ‏سازیم.
 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۷ شهریور ۹۹ ، ۰۶:۵۶
محسن حسینی